اینجا همیشه زمستان است. برف 300 ساله روی کوهها خیال آب شدن ندارد و بلندایی 20 متری برای خودش دست و پا کرده. خاک بخشهایی از این منطقه کوهستانی، قرنهاست زیر برف مدفون شده و کسی تا به حال رنگش را ندیده. حوادث «کوهرنگ» همیشه سفیدپوش، برفگیرترین گردنههای کوهستانی کشور،از بهار تا تابستان شکل و رنگی مختلف دارد. بزرگترین کوچ عشایر ایران هر سال بهار به سمت کوهرنگ روانه میشود و موج جدیدی از حوادث را به همراه میآورد. حالا که زمستان از راه رسیده روزی نیست که اعضای پایگاههای امدادی کوهرنگ به عملیاتی فراخوانده نشوند. برخورد صاعقه با چوپانها، چند سالی است که به جمع حوادث این کوهستان اضافه شده. با تغییر وسایل نقلیه عشایر از چهارپایان به خودروهای باری، حالا جادههای کوهرنگ شاهد تصادفهای سنگین با تعداد بالایی از مصدومان است. جوانانی که بیش از 10 سال پیش، دورههای اولیه هلالاحمر را در مدارس کوهرنگ آموزش دیدهاند، حالا امدادگران پایگاههای این شهرستان هستند.
نجات زن باردار
سرما سوزن بهصورت میزند و دست و پا را خشک میکند. مهر ماه هنوز تمام نشده، دانههای سفید برف پخش زمین میشوند و قد و قواره یخچال برفی کوهرنگ را رج به رج بالاتر میبرند. راه روستاهای منطقه «موگویی» با نخستین بارشهای برف در پاییز بسته میشود و 4000 ساکن این دهستان تا بهار سال بعد، پشت دیوارهای برفی و یخی میمانند. هر فصل از سال، وضع تازهای در پایگاههای امداد و نجات کوهرنگ رقم میزند. امدادگران پایگاه دشت زرین تازه از عملیات تصادف جادهای برگشتهاند. میدانند فرصت کمی برای استراحت دارند؛ زمستان کوهرنگ بیش از 4 عملیات امداد و نجات در روز برای امدادگران در چنته دارد که در صورت لزوم، امدادگران دیگر پایگاهها را هم درگیر عملیات میکند. «مجید رفیعی» مسئول پایگاه امداد و نجات جادهای دشت زرین میگوید: «کوهرنگ همیشه برفی است و حتی وقتی برفی نمیبارد، در برخی از مناطقش همیشه برف نشسته و چیزی از خاک مشخص نیست. نخستین بارشهای زمستانه که آغاز میشود، منطقه روستایی موگویی پشت دیواره بلندی از برف میماند. یکی از سختترین عملیاتهای زمستانه ما، امدادرسانی به این روستاها است. اهالی روستا قبل از سردی هوا مایحتاج چند ماه خود را تهیه میکنند. از مواد غذایی گرفته تا دارو و چیزهای دیگر. با این حال در طول سال چندین مورد به دلیل بیماری و یا زایمان نیاز به رسیدگی دارند. یکی از روزهای سال گذشته ساعت 5 غروب بود که اعلام کردند زنی به دلیل وضع حمل، باید به بیمارستان منتقل شود. زمستان بود و راه روستا به سمت لرستان کاملاً مسدود شده بود. زن را به روستای «لبد» رسانده بودند اما آنجا گرفتار شدند و نمیتوانستند پیش بیایند. از لبد به کمک تلفن ماهوارهای با ما تماس گرفتند. شب در راه بودیم. در جایی از مسیر، برف زمینگیرمان کرد و درخواست امداد کردیم تا جاده را باز کنند. بخشی از مسیر را پیاده طی کردیم و دوباره با خودرو با هزار مشقت خود را به روستای لبد رساندیم. نوزاد مرده به دنیا آمده بود و مادر حال خوبی نداشت. فشارش آنقدر پایین بود که هرلحظه امکان داشت از هوش برود. این یکی از سختترین عملیاتهایی بود که در سالهای اخیر در آن حضور داشتیم.»
داماد امدادگر
«تصادفات جادهای در گردنههای کوهرنگ اتفاق معمولی است. روز عروسی یکی از امدادگران پایگاه، به نام حسین، در جاده کامیونی واژگون شده بود. خودرو داماد نخستین خودرویی بود که بعد از واژگونی کامیون به محل حادثه رسید. او هم طبق آنچه در هلالاحمر آموزش دیده، مراسم عروسی را رها کرده بود و مشغول امداد و نجات شده بود.» «محمدعلی بدری» از امدادگران کوهرنگ این را میگوید و از عشق و علاقه بچههای پایگاه امداد و نجات صحبت میکند: «اینجا معمولاً عملیاتهای پر خطری پیش رو داریم. غارهای یخی و جذابیتهای کوهرنگ، هم کوهنوردان حرفهای را به اینجا میکشاند و هم گردشگرانی که برای دیدن زیباییهای طبیعت کوهرنگ به چهارمحال و بختیاری آمدهاند. گاهی برای انجام یک مأموریت در کوهستان، بیش از 3 روز کوهپیمایی میکنیم. همه اینها فقط با انگیزه عشق بچهها به نجات جان همنوعانشان ممکن میشود.» «حسین فرامرزی» خاطره مراسم عروسی و رسیدگی به مصدوم جادهای را هنوز در یاد دارد: «با همراهی چند خودرو دیگر، به سمت خانه عروس که روستایی دیگر بود میرفتیم که دیدم کامیونی در جاده واژگون شده است. بدون درنگ از خودرو پیاده شدم و مشغول امدادرسانی. چند ساعتی گذشته بود و خانواده خودم و خانواده عروس مدام زنگ میزدند تا بپرسند چه شده و چرا من هنوز به خانه عروس نرسیدهام. از جایی به بعد دیگر تلفنی را جواب نمیدادم. کار امدادرسانی به مصدومان که تمام شد با لباس دامادی که دیگر خاکی و کثیف شده بود به جمع مهمانان رسیدم. خانواده عروس از تأخیرم دلگیر شده بودند. اما وقتی به آنها توضیح دادم که ماجرا از چه قرار بود، به من حق دادند و کدورتها هم برطرف شد.» شهرستان کوهرنگ 4 پایگاه امداد و نجات دارد که یکی پایگاه کوهستان است و 3 پایگاه دیگر، امداد جادهای. با این حال هیچکدام از امدادگران خود را تنها متعلق به یک پایگاه نمیدانند و به دلیل تعداد زیاد عملیاتهای امدادی در شهرستان، هرکجا که نیاز باشد خود را میرسانند.
پا به پای عشایر
کوهرنگ، بهار هر سال بزرگترین کوچ عشایر کشور را میزبانی میکند؛ مردمی که از دشتهای خوزستان برای پیدا کردن مرتع و آب، خود را به ارتفاعات چهارمحال و بختیاری میرسانند. کوچ عشایر به کوهرنگ، با بارشهای بهاره و سیلابها همراه است. «سعید محمدحسینی» از اعضای تیم امداد و نجات پایگاه شهید صمصامی میگوید: «کوچ عشایر به کوهرنگ با بارشهای فصلی همراه است و آنها را با سیلاب مواجه میکند. مهمترین عملیاتهای امداد و نجات ما در نیمه اول سال، تا آبان ماه، کمک به عشایر برای کوچ است. هفتهای نیست که خود آنها و یا دامهایشان گرفتار سیلاب نشوند. یکی دیگر از حوادث کوهستان که در چند سال اخیر اینجا شایع شده، برخورد صاعقه با دامداران عشایر است. خشک شدن مراتع در پایین دست باعث شده تا چوپانها دام خود را به ارتفاع بالاتری برای چرا ببرند و به همین دلیل، گرفتار صاعقه میشوند.» اردیبهشت خوزستان، با صحرای سوخته از آفتاب، زندگی را از عشایر دریغ میکند و قبل از رسیدن شرر آفتاب به این دشتها، عشایر از آن منطقه کوچ میکنند. اما هنوز باران و سرما در کوهرنگ تمام نشده و عشایر را زمینگیر میکند. «بلد کوه» در میان روستاییان و عشایر کم نیست؛ افرادی که کوهرنگ را مثل کف دستشان میشناسند و در بسیاری از عملیاتهای کوهستان و امدادرسانیها، حضور داوطلبانه دارند و به عملیات سرعت میدهند.