| شیرین پارسی* |
ایران امروز بیش از هرچیزی درگیر معضلات زیستمحیطی است و اصلیترین راهکار برای مقابله با این معضلات مسأله آموزش در میان مدیران و مردم است و مسأله آموزش زمانی اتفاق میافتد که سطح آگاهی و حساسیت مسائل زیستمحیطی میان مسئولان بالا برود. در این میان تشکلهای مردمنهاد زیستمحیطی میتوانند در این انتقال حساسیت و امر آموزش بسیار اثرگذار باشند. زیرا هدف انجیاوها بسط آگاهی در میان جامعه و آموزش هم در سطح مردم و هم در سطح مسئولان است.
چندی است که در سطح مدیران و متولیان محیطزیست آدمهایی آمدهاند که دغدغه محیطزیست دارند. در نتیجه اکنون میتوان اقدامات مثبتی در بالا بردن سطح آگاهی مدیران انجام داد. بهعنوان مثال میتوان با آموزش صحیح از کاغذهای باطله استفاده درست کرد. این تجربه مثبتی بود که تشکل ما اخیر داشت. آنجا که در سطح ادارات دولتی نامه و بروشورهایی دادیم که به جای دور ریختن یا سوزاندن حجم وسیع کاغذهای باطله، آنها را تبدیل به خمیر کنیم تا مجددا مقوا درست شود. با استقبال هم مواجه شد و آقای قهرمانی، استاندار سابق گیلان اولین کسی بود که از این طرح حمایت کرد و نامهای دستوری نوشت که تمام کاغذهای باطله به ما واگذار شود جهت بازیافت دوباره. ما هم کاغذها را دریافت میکردیم و به کارخانجات میفروختیم. کار بعدی ما از این هم فراتر بود و سعی کردیم بحثهای زیستمحیطی را به مدارس و سطح عموم ببریم. مثلا شهرداری را وادار کردیم که سطلهای پلاستیکی و تفکیک زباله را مدیریت کنند. هرچند این طرح به درستی انجام نشد و این نشان از عدم توجه عموم مسئولان کشوری نسبت به مسائل زیستمحیطی دارد. این عدم توجه در چندسال گذشته به اوج خود رسید و اکنون یک سالی هست که وضع بهتر شده است و حساسیت بین بسیاری از مسئولان ایجاد شده است اما ما همچنان در ابتدای کار هستیم و نیاز به آموزش در روستاها و شهرها و همچنین همکاری و تعامل گسترده میان انجیاوها و مسئولان سازمان محیطزیست و سازمان منابع طبیعی و دیگر دستگاهها داریم. رفتار محیط زیستی مسئولان و مردم یک رابطه دوطرفه است. ریختن زباله در یك منطقه سرسبز که نابودی یک روستا را در پی دارد نهتنها قصورش از آن مسئولان است که تک تک شهروندان و فعالان محیطزیستی هم نسبت به این فاجعه مسئول هستند. دولت وظیفهاش ساختن زیرساختهای مناسب است. به همین نسبت وظایفی هم بر دوش شهروندان است. در همکاری دولت و ملت در حوزه مسائل محیطزیستی و اصولا هر موضوع دیگری است که توسعه حاصل میشود. نمونهاش استان اردبیل است. زمانی که این شهر و شهرهای اطرافش بهعنوان استان معرفی شدند مسئولان به همراه مردم دست به کارهای بزرگی برای استانشان زدند چون توسعه، هدف اصلی تکتک شهروندان اعم از شهروندان عام و مسئولان شده بود. حال در حوزه محیطزیست هم شرایط باید بدینگونه باشد. در وهله اول باید در بحث آموزش محیطزیست تمرکز کرد تا همه مردم با وظایفشان بهعنوان یک شهروند متمدن آشنا شوند. اما این مهم متاسفانه هنوز در سطح کشور دیده نشده است. مخصوصا در استانها و شهرهای کوچکتر. از این روست که شهرهای ما تبدیل به یک زبالهدانی بزرگ شده است و حتی مسافرانی که به شهرهای دیگر میروند به دلیل نبود آموزش زبالهشان را روی زمین میریزند. بنابراین آموزش امر بسیار مهمی است. نهتنها دررابطه با نریختن زباله یا مسأله بازیافت که در تمام موارد. مثلا میتوان کشاورز را آگاه کرد که استفاده از کودهای شیمیایی بیماریهای زیادی برای خود و دیگران ایجاد میکند یا صاحب کارخانه را آگاه کرد که عدم رعایت موازین محیط زیستی چه عواقب خطرناکی را میتواند برای سلامت انسانها داشته باشد یا به زنان آموزش دهیم که محصول سالم مصرف کنند یا چطور از پسماندهایشان کمپوست تهیه کنند و ورمی کمپوست را به دهیارها بفروشند یا اینکه چطور به ساکنان دریا آموزش داد که از میزان تولید زباله در بخشهای ساحلی بکاهند. اینها یک بخشی از وظایف ما است. بخش دیگر ایجاد احساس مسئولیت در میان مسئولان است چون تا زمانیکه مسئولان دغدغه محیطزیست نداشته باشند تمام این آموزشها جنبه نمادین به خود میگیرند و ما را به هدف نزدیک نمیکنند. مثلا وقتی ما گروههایی تشکیل دادیم که بروند در طبیعت زباله جمع کنند برای مسئولان این احساس به وجود آمد که خب یکی باید آشغال بریزد و یکی هم باید جمع کند. در نتیحه وقتی ما زبالهها را جمع میکردیم برای آنان یک امر طبیعی بود. پس ما شکل کار را عوض کردیم. با کمک سازمان منابع طبیعی سایتهایی را در سواحل ایجاد کردیم که اعضای انجمن ما چندین روز میماندند و به مردم کیسه زباله میدادند و آنها را درخصوص ویژگیهای مثبت جمعآوری و تفکیک زباله آگاه میساختند. اما وقتی اهالی و مردم اقدام به جمعآوری زبالهها کردند بازهم به مشکل برخوردیم چون نهادی نبود که بیاید و این زبالههایی را که یک جا تلنبار شده است با خود ببرد. پس دغدغه مسئولان و به حرکت درآوردن آنها مکمل بسیج کردن مردم است. چون تک تک ما مجموعهای را تشکیل میدهیم برای حفاظت از محیط زیست. ما ملت فهیمی هستیم اما عملکرد جمعی ضعیفی داریم. به جایش عکسالعملهای اجتماعی خوبی داریم. حال ما باید در راستای جمعی عمل کردن گام برداریم. چون در جهانی زندگی میکنیم که بدون جمعی عمل کردن به جایی نمیرسیم. ما باید یاد بگیریم به غیراز نفع شخصی به فکر سود و نفع اجتماعمان هم باشیم. هرگاه این آموزش در سطح مردم و در بین مسئولان داده شد و جامعه ما و مسئولان ما به این سطح از فرهنگ اجتماعی رسیدند مشکلات عدیده و فاجعهبار محیطزیست هم حل میشوند. حال این آموزش را انجیاوهای زیستمحیطی با همکاری سازمان محیطزیست باید انجام دهند. این پروسهای است که باید طی شود و راهی غیراز این هم وجود ندارد.
* رئیس هیأتمدیره نهاد مدنی جمعیت زنان و جوانان حافظ محیطزیست