شهروند| فقط 20 سالش بود که جانش از دست داد. دختر جوان در یک سانحه رانندگی به کما رفت و پس از اینکه 5 روز با مرگ دست و پنجه نرم کرد سرانجام تسلیم شد و برای همیشه از این دنیا رخت سفر بست. اما مرگ پایان داستان زندگی دختر جوان نبود چرا که با رضایت خانوادهاش اعضای بدن او به چند بیمار نیازمند هدیه شد و با این کار نام و خاطرهاش برای همیشه در ذهنها به یادگار ماند.
یک روز از وداع تلخ خانواده حبیبی با ربابه دختر 20سالهشان میگذرد. دختری که قرار بود پدر و مادرش یک روز او را در لباس سفید عروس ببینند و حالا زیر خروارها خاک آرمیده است. خاطره تلخ سهشنبه 4 آبانماه امسال هیچ وقت از ذهن پدرومادر ربابه پاک نمیشود؛ روز شومی که دخترشان قربانی یک سانحه رانندگی شد. اما این اتفاق چطور رخ داد؟ خلیل پدر ربابه است. او درباره حادثهای که دخترشان را از آنها گرفت به خبرنگار «شهروند» گفت: آن روز در خانه بودم که دخترم ربابه گفت میخواهد به همراه دو نفر از دوستانش به خیابان دانشگاه برود. سوئیچ خودرو را برداشت و از خانه بیرون رفت. حدودا یک ساعتی از رفتن ربابه نگذشته بودکه تلفن همراهم زنگ خورد. وقتی جواب دادم مردی که خود را مامور نیروی انتظامی معرفی کرد، گفت: «خودروی ال 90 برای شماست؟ شما دختری به نام ربابه میشناسید؟» وقتی اسم ربابه را شنیدم دلشوره گرفتم. وقتی پیگیر ماجرا شدم مامور نیروی انتظامی گفت: «خودرویی که رانندهاش ربابه بوده در جاده کشتارگاه زنجان از جاده منحرف و واژگون شده است. اورژانس آنها را به بیمارستان موسوی زنجان منتقل کرده است.» دست و پایم از ترس میلرزید. خیلی نگران دخترم بودم. همان موقع به همراه همسرم به بیمارستان رفتم. وقتی وارد اورژانس شدیم و از پزشک بیمارستان سراغ دخترمان را گرفتیم متوجه شدیم حالش خوب نیست. پزشک درباره وضع او به ما گفت: «ربابه در جریان تصادف ضربه شدیدی به سرش وارد شده و به همین خاطر به کما رفته است. اما خوشبختانه حال دو دوست او خوب است و پس ازچندروز که در بیمارستان تحت مراقبت باشند مرخص میشوند.»
ربابه درجریان سانحه رانندگی به کما رفته بود و پزشکان تمام تلاش خود را کردند تا وضع او بهبود یابد اما انگار قرار بود ماجرا پایان دیگری داشته باشد. خلیل حبیبی در ادامه میگوید: «پزشکان گفته بودند برای بهبود وضع دخترمان تمام تلاش خود را میکنند و ما هم فقط باید دعا کنیم تا ضریب هوشیاش بالا برود درغیر اینصورت ربابه دچار مرگ مغزی خواهد شد. کار هر روز و شبمان این شده بود که برای سلامتی ربابه دعا کنیم. 5روز تمام چشم انتظار شنیدن خبر سلامتیاش بودیم اما پس از گذشت 5 روز سخت و دلهرهآور مشخص شد که در وضع هوشیاری ربابه هیچ تغییری ایجاد نشده است و طبق آزمایشات مختلفی که از او گرفتهاند مشخص شد دخترم دچار مرگ مغزی شده. به گفته پزشک حتی یکدرصد هم این احتمال وجود نداشت که ربابه به زندگی بازگردد.»ربابه دچار مرگ مغزی شده است و پزشکان دیگر امیدی به بازگشت او نداشتند. تیمهای پزشکی چندینبار ربابه را تحت آزمایشهای مختلف قرار دادند اما جواب همه این آزمایشها یک چیز بود آن هم اینکه دختر جوان دچار مرگ مغزی شده است. پزشکان با توجه به موقعیت دختر جوان میدانستند اعضای بدن او میتواند به چند بیمار نیازمند جان دوبارهای ببخشد اما قبل از اینکه بخواهند پیشنهاد اهدای اعضا را به خانواده حبیبی بدهند اتفاقی باورنکردنی رخ داد و مادر ربابه خودش حرف از اهدای عضو به میان آورد. پدر ربابه میگوید: «همان موقع که متوجه شدیم دیگر امیدی به بازگشتش نیست همسرم به من گفت ربابه همیشه دوست داشت اعضای بدنش را به بیماران نیازمند اهدا کند و این خواستهاش را بارها تکرار کرده بود. پس حالا که دیگر امیدی به زنده ماندنش وجود ندارد بهتر است برای آرامش روح او هم که شده رضایتنامه پیوند اعضا را امضا کنیم و به چند بیمار نیازمند زندگی ببخشیم». با اعلام رضایت خانواده حبیبی بلافاصله موضوع پیوند به دکتر ساناز دهقانی مسئول واحد فراهمآوری پیوند اعضای بیمارستان سینای تهران گزارش شد و با هماهنگی دکتر دهقانی ربابه به تهران منتقل شد تا کارهای مقدماتی پیوند اعضا صورت گیرد. پدر دختر جوان درباره آخرین دیدارش با دخترش میگوید: «روز دوشنبه 10 آبانماه برایم مثل همان روزی بود که 20سال پیش ربابه به دنیا آمد. حسی در وجودم میگفت ربابه نمرده است و با اهدای اعضای بدنش او دوباره زنده خواهد شد. وقتی برای بار آخر او را در اتاق مراقبتهای ویژه دیدم انگار در خواب عمیقی فرورفته بود. آرامش خاصی در چهرهاش نمایان بود. وقتی این آرامش را در چهره دخترم دیدم از تصمیمی که برای اهدای اعضای بدنش گرفته بودیم راضیتر شدیم.»دکتر دهقانی مسئول واحد فراهمآوری پیوند اعضای بیمارستان سینا دراینباره به «شهروند» گفت: «خوشبختانه تمام مراحل پیوند اعضای این دختر جوان به خوبی پشتسر گذاشته شد و 4 بیمار فرصت تازهای برای ادامه زندگی پیدا کردند.»