پارسا پیر محمدی| پایگاه امداد و نجات کوهستانی کلکچال، تنها تیم امداد و نجات کوهستان بانوان تهران را زیر سقف کوچک خود جا داده است. دختران کلکچال اغلب کوهنوردان و صخرهنوردان حرفهای هستند که حادثهای پای آنها را به دورههای آموزشی هلالاحمر باز کرده و همانجا ماندگار شدهاند. بیش از 15 سال از تشکیل نخستین تیم بانوان امداد و نجات کوهستان در شمیران میگذرد. مانورها و صعودهای مختلفی که به کمک هلالاحمر و یا تیمهای کوهنوردی شمیران برگزار شده، نقاط مختلف این کوهستان شمالی تهران را برای اعضای تیم امداد بانوان به منطقهای آشنا تبدیل کرده است. حالا شمیران در مشت زنان امدادگر پایگاه کلکچال است. نه فقط عملیاتهای این پایگاه، بلکه هر عملیاتی که در آن بانویی آسیب دیده باشد، در هر سه پایگاه کوهستانی شمیران به کمک اعضای این تیم انجام میشود.
همه چیز از یک حادثه شروع شد
قصه حضور تیم امداد بانوان شمیران در پایگاه کوهستان، اغلب با رخ دادن حادثهای همراه بوده. «مریم گرجی» که از سال 89 فعالیت خود در هلالاحمر را آغاز کرده میگوید: «سالها پیش مادرم دچار سکته قلبی شده بود و خوشبختانه امدادگران توانسته بودند با سی. پی. آر او را احیا کنند. بعد از این ماجرا بود که تصمیم گرفتم کمکهای اولیه را یاد بگیرم و با اقدامات اولیه امدادرسانی آشنا شوم تا در صورت لزوم، بتوانم جان اطرافیانم را نجات دهم. بعد از گذراندن دورههای امداد، در دورههای عمومی و تخصصی کوهستان شرکت کردم و به مرور به عضویت تیم امداد و نجات کوهستان در آمدم. یکی از اتفاقات جالبی که در امداد کوهستان تجربه کردم، برخورد تیمهای توریستی کوهنوردی با ما بود. آنها از دیدن ما در پایگاه امداد کوهستان تعجب میکردند و میگفتند تصورش را نمیکردند در ایران زنها امکان چنین فعالیتی را داشته باشند. بسیاری از کوهنوردان زن، با دیدن ما دلگرمی بیشتری پیدا میکنند و میگویند حضور زنان در تیمهای پشتیبانی و امداد و نجات به آنها آرامش میدهد.»
جای خالی زنان در امداد کوهستان
«مهین خلیلی» عضو تیمملی کوهنوردی، مربی کوهپیمایی و سنگنوردی طبیعی، مربی یخ و برفنوردی است و عضو تیم امداد و نجات پایگاه کوهستانی کلکچال. او که اخیراً گشایش مسیر دیواره بیستون را با تیم دو نفرهای در کارنامه حرفهای خود ثبت کرده است میگوید: «تیمهای امداد و نجات، بهخصوص امداد کوهستان، معمولاً متشکل از کوهنوردان آقا هستند و حضور زنان کمتر در این تیمها به چشم میخورد و برخی از استانها حتی یک تیم امداد بانوان هم ندارند. تصور اشتباهی که در این زمینه وجود دارد این است که بانوان قدرت بدنی کمتری دارند و از عهده مأموریت امداد و نجات آن هم در شرایط سخت کوهستان بر نمیآیند. اما در حقیقت اینگونه نیست. این تصور اشتباهی است که در جامعه همهگیر شده و حتی بسیاری از زنها هم آن را باور کردهاند. فکر میکنم کار در چنین موقعیتی، بیش از هر چیزی به روحیه ریسکپذیری و هیجانی افراد بستگی دارد. کسی که چنین روحیهای داشته باشد با تمرین و تلاش میتواند از عهده آن بر بیاید.» خاطرات زیادی از کوهستان و سنگ نوردیها و صخر نوردیها و همچنین امدادرسانی در کوهستان دارد: «زمانی که من و یکی از دوستانم برای گشایش دیواره بیستون اعزام شدیم، حتی ابزار مناسب برای این کار را هم در اختیار نداشتیم. با این حال با تمرکز بالا و توان بدنی خوب، توانستیم مسیر تازهای برای این دیواره باز کنیم. آموزش دیدن یکی از راههای مؤثر برای کاهش آسیبهای احتمالی است. در یکی از صعودها به قله ساکا بود که گروه کوهنوردی به دو تیم تقسیم شد و تعدادی مسیر تابستانه را برای صعود انتخاب کردند و ما مسیر زمستانه را. آنها به هشدارهای ما برای نامناسب بودن مسیر تابستانه توجهی نکردند و به راه خود ادامه دادند. چیزی نگذشت که ما صدای سقوط بهمن را شنیدیم و فهمیدیم اتفاق بدی رخ داده. تمام افراد تیم در بهمن گرفتار شده بودند. چند نفر از ما سایر اعضا را در جای امنی نگه داشتیم و خودمان برای امدادرسانی رفتیم. 11 نفر زیر بهمن گرفتار شده بودند و احتمال سقوط دومین بهمن زیاد بود. با این حال توانستیم 10 نفر از آنها را زنده از زیر بهمن بیرون بیاوریم و متأسفانه یکی از آنها در زیر بهمن جان باخته بود.» یکی از مهمترین تمریناتی که در مانورها و عملیاتهای امداد کوهستان، اعضای تیم بانوان در ذهن دارند، تمرین آمادگی ذهنی و روحی برای روبهرو شدن با حوادث است.
آرامش در حضور امدادگران
هر روز راهشان را به سمت ساختمان هلالاحمر شمیران کج میکنند و خودشان را به دیگر اعضای تیم امداد و نجات میرسانند؛ گروه 4 نفرهای در پایگاه کوهستان کلکچال مستقر میشوند و گوش به زنگ حوادث میمانند. سالهاست با کوهستان و کوهنوردی عجین شدهاند و قلههای شمال پایتخت را یکی پس از دیگری فتح میکنند. «طیبه حقیقی» قدیمیترین عضو تیم امداد کوهستان شمیران و سرپرست این تیم است. او میگوید: «تیم امداد کوهستان بانوان شمیران، در سال 82 شکل گرفت و از آن زمان، افت و خیزهای زیادی داشت. نخستین فعالیتهای ما در این تیم، اجرای مانورهای مختلف برای آمادگی اعضا بود. به مرور فعالیت اعضا در این تیم تخصصیتر و حرفهایتر شد. در حال حاضر پایگاه امداد کوهستان کلکچال در اختیار تنها تیم بانوان امداد تهران قرار دارد. در بسیاری از عملیاتها، بهخصوص وقتی گروههای غیرحرفهای برای کوهنوردی به شمیران میآیند، زنان آسیب دیده ترجیح میدهند امدادگران خانم در کنارشان حضور داشته باشند. برای همین هم علاوه بر پایگاه کلکچال، اگر در هر پایگاه دیگری از شمیران عملیات امداد کوهستان انجام شود، معمولاً یکی از اعضای تیم بانوان آنها را همراهی میکنند.»
بیخبر از احوال کوهنوردان غیرحرفهای؛ بیخبر از احوال کردستان
«زینب سورانی» عضو تیم واکنش سریع شمیران است و قبل از حضور در پایگاه کوهستان هلالاحمر، کوهنوردی را بهصورت حرفهای دنبال میکرد. او میگوید: «شمیران و بهخصوص توچال، هممحل تفریح کوهنوردان غیرحرفهای است و هم مقصد تیمهای کوهنوردی. برای همین حوادث زیادی در این منطقه رخ میدهد. یکی از مشکلات رایج در این کوهستان، عدم آشنایی کوهنوردان با وضعیت آب و هوایی کوهستان و آشنا نبودن با تجهیزات کوهنوردی است. نقاطی در کوهستان هست که حتی در تابستان هم آب و هوای زمستانه دارد و برفگیر است و اگر کوهنوردان تجهیزات لازم برای عبور از این نقاط را به همراه نداشته باشند، دچار مشکل خواهند شد. رصد وضعیت جوی، اولین کاری است که هر کوهنوردی باید انجام دهد اما متأسفانه بسیاری از افرادی که دچار حادثه میشوند از آن غافل بودهاند.» او که به همراه همسرش در هلالاحمر شمیران فعالیت میکند، صعودهای مختلفی را به بزرگترین قلل ایران تجربه کرده است: «با همراهی همسرم، صعودهای زیادی به قلل مرتفع ایران داشتهام. از صعود به دماوند و سبلان و عَلَمکوه گرفته تا قلههای دیگر. اغلب اعضای تیم امداد کوهستان بانوان، حتی قبل از حضورشان در جمعیت، بهصورت حرفهای کوهنوردی میکردند و آمادگی بالایی برای شرکت در عملیاتهای امداد و نجات دارند.»
در میان اعضای تیم امداد شمیران، کوهنوردان و صخرهنوردان تیمملی کم نیستند. نمونهاش «هانیه زوله» و «هستی مهریزی» و «مهین خلیل».هانیه زوله که از سال 92 عضو تیم امداد کوهستان شمیران شده میگوید: «عضو آزاد تیمملی یخنوردی هستم و علاوه بر آن، غارنوردی را حرفهای دنبال میکنم. در حین صعودها، آنقدر حوادث عجیب و غریب برای اعضای تیم رخ میداد که فکر کردم اگر آموزش امداد و کمکهای اولیه را بلد باشم، میتوانم جلو بسیاری از آسیبها را برای خودم و همتیمیهایم بگیرم. بعد از دورهها هم در همین جمعیت ماندگار شدم چون مثل دیگر همتیمیهایم احساس میکنم در این پایگاه میتوانم مفید باشم و در صورت لزوم جان کسی را نجات دهم.»