شهروند| مسعود کیمیایی حتی زمانی هم که فیلم نداشته باشد، باز هم در متن سینما حضور دارد. این حضور مداوم که بهواسطه نزدیک به نیم قرن فیلمسازی در سطح اول سینما بهدست آمده، روز گذشته به همنشینی او با یکی از نویسندگان مطرح ادبیات دنیا انجامید. همنشینی با واسینی الاعرج در نشست «همآیی قلم و دوربین» که بهانهای بود برای گفتن از سینما و ادبیات.
مسعود کیمیایی در بخشی از این نشست گفت: «ما با الجزایر تاریخ پیوسته داریم. مخصوصا در ادبیات و سینما. «جیلو پونته کوروو» برای ساخت نبرد الجزایر وارد کارزار شد، ولی شکل به تصویر کشیدن آن نبرد با انقلاب ایران در ماهیت فرقی نداشت. هنر باید بیانگر حس زمان و مکان هر منطقه باشد. هنری که به جامعهاش نگاه نکند، سرد است. هنر سرد با دورههایی که ما گذراندیم هیچ سنخیتی ندارد.» کیمیایی گفت: «من داستان «داش آکل» را به فیلم تبدیل کردم. خاک را براساس داستان اوسنه بابا سبحان ساختم و فیلم کوتاه «مزاحم» را براساس داستانی از بورخس. ادبیاتی که از دل مردم میآید، با سینما فاصله ندارد. تفاوت موجود در سینما و ادبیات به این دلیل است که ادبیات ذهن مخاطب را باز میگذارد و هر فرد دنیای ذهنی خودش را میسازد، ولی کارگردان فقط تصویری را که میخواهد به مخاطب ارایه میدهد. وقتی به من میگویند فیلمهایم فضایی مردانه دارند، ناراحت میشوم. مثلا در فیلم گروهبان یا غزل، مردها علمدار نیستند. من آنطور که زندگی را تجربه کردم، به خانمها نگاه میکنم؛ اندازههای معین از زن و مرد در جامعه. زنان در فیلمهای من دروغ نیستند و نمیخواهم به اثرم دستور دهم با زنها کنار بیاید، بلکه نگاه به جامعهام دارم.» کیمیایی همچنین در پاسخ به اینکه چرا نامگذاری فیلمهایش کوتاه هستند، گفت: «باید بگویم متنی که مینویسم به من میگوید نام فیلم چیست یا شخصیت چه نامی داشته باشد بهتر است. مثلا قیصر، غزل، سلطان، جرم، حکم، ضیافت و... همه از متن آمدهاند.»