جامعه متکثر، به مثابه یک گلستان
 

 

به این سخنان امام موسی صدر توجه کنید و با مواردی که ذکر شد، مقایسه کنید:  
«شرط اساسی برای آن‌که بتوانیم این اندیشه‌ها و رنگ‌ها و تجارب متنوع را در کنار هم جمع آوریم و از آن برای تعاون و همیاری بهره ببریم، توجه بر احترام متقابل درمیان مردم این کشور است».
اساسا ایشان تکثر مذهبی را عیب نمی‌داند. آن را یک گلستان می‌داند. قطعا جامعه‌ای که متشکل از گل‌های متعدد و رنگارنگ باشد، زیباتر از جامعه‌ای است که صرفا از یک گل تشکیل شده باشد. امام معتقد است که حیات دینی، به تنوعش وابسته است. می‌گوید این کشور جز آدم‌هایش، کسی را ندارد. هیچ منبعی یا رانتی ندارد. باید با رضایت مردمش جامعه را حفظ کند.
بعد می‌گوید، «اقتدار کشور در گروی این است که من به دیگری اعتماد و اطمینان داشته باشم؛ و او به من».
امام جمله دیگری دارد در باب مجلس اعلا که می‌گوید، این مجلس، اساسا تشکیلاتی برای گفت‌وگو است؛ نه تشکیلاتی برای گریز از گفت‌وگو. ایشان معتقد بود که گفت‌وگو بدون سازمان، آسیب‌پذیر است. چراکه موجب عصبی‌کردن و غیرقابل کنترل کردن افراد می‌شود. اما سازمان، گفت‌وگو را روان می‌کند.
من معتقدم که ما در امام، می‌توانیم یک نوع دین‌شناسی مختص زیستن در جامعه متکثر را پیدا کنیم. یعنی یک نوع الهیات خاص است؛ الهیات زیستن با دیگران. پذیرش آنها؛ نه نفی آنها: «من همه فرقه‌ها و مذاهب و تجمع‌هایی که به نام دین تشکیل می‌شود را محترم می‌شمارم؛ و در نظر من، تدین غیر از فرقه‌گرایی است. درحال‌حاضر 3 شعار وجود دارد: سکولاریزم، فرقه‌گرایی و اعتدال‌دینی؛ که ما اعتدال‌دینی را تدین می‌نامیم.» بعد می‌گوید:   «آزاداندیشی و گشوده‌بودن در مقابل دیگران، وظیفه دینی است... و هدف ما خدمت است».
خصایص دین‌شناسی
بنده از سخنان امام موسی صدر، مشخصه‌هایی را برای دین‌شناسی جمع‌آوری کرده‌ام که تعدادی از آنها را بیان می‌کنم:  
1- «گشودگی» یعنی این الهیات، الهیات باز است: «ما بر این باوریم که وجود فرقه‌های سازمان‌یافته مختلف، نقطه آغاز همکاری و دریچه‌های تمدن به روی دستاورد‌های میلیارد‌ها انسان در این عصر است». این سخن به این معناست که به جای آن‌که با سازمان رقیب مقابله کند، کمک می‌کند تا سازمان او هم درست باشد. در ادامه می‌گوید، «این فرقه‌ها، این تجارب را وارد لبنان کرده‌اند.» و امام به تکثر لبنان، افتخار می‌کند. این یکی از ویژگی‌های مختصات الهیات باز است. می‌دانید که در بسیاری از الهیات، تکثر، عیب است و بر آن افسوس می‌خورند.
2- «فطری‌بودن دین»؛ امام معتقد است، آن دینی که طبع آدم آن را نپذیرد، دین نیست. چون طبع آدم خالص است و اگر نتواند با دینی کنار بیاید، آن، دین نیست؛ احتمالا خطایی در آن صورت گرفته است و وظیفه ما این است که آن را بزداییم.
3- «ذات دین در صداقت است». ایشان جمله‌ای در این باب دارد که می‌گوید، صداقت شهروندان لبنانی را باید از چشمانشان خواند. یعنی یک شیعه چنان صداقتی باید داشته باشد که وقتی به چشمانش نگاه کنی، دودو نزند: «معتقدم که وحدت ملی، مفهومی ژرف‌تر از وحدت منافع است.» وحدت ملی، درواقع وحدت دل‌ها و نیت‌ها و اهداف و در کل، وحدت همه شهروندان در هنجار‌های کلی انسانی است. بعد می‌گوید: «برای تحقق کامل این وحدت، هموطنان باید به یکدیگر احترام بگذارند؛ به گونه‌ای که این احترام آن‌قدر صادقانه باشد که از چشمانشان فهمیده شود. در چنین شرایطی است که جامعه، صادق خواهد شد. می‌دانید که در نهج‌البلاغه، امام علی(ع)، اساس فروپاشی تمدن‌ها را عدم صداقت می‌داند.
4- «آزادی»؛ اساسا ایشان دین را محدودیت نمی‌داند: «بر ماست که روشن کنیم دین چگونه آزادی می‌بخشد». اینطور نیست که بگوییم آزادی‌ای که امام تعریف می‌کند و منظور دارد، غیر از آزادی دیگران است. چون گاهی عده‌ای می‌گویند، دین آزادی می‌دهد، اما آزادی‌ای که خودش تعریف می‌کند. امام موسی صدر چنین حرفی نمی‌زند. می‌گوید: «درحقیقت آزادی کامل، عین دین است. حدی است از جانب خدا و حدی بر آن نیست.» و بعد اضافه می‌کند: «صیانت از آزادی، ممکن نیست، مگر با آزادی. آزادی بر خلاف آنچه می‌گویند، هرگز محدودشدنی و پایان‌یافتنی نیست.» این حرف‌ها، شاهکار است از سوی امام.
5- «تشکل، یک وظیفه دینی است.» امام می‌گوید: «حقیقت این است که وحدت مذاهب مختلف یک دین، مبتنی‌بر نزدیک‌شدن آنها به یکدیگر است.» نزدیک‌شدن، در گروی تفاهم است. تفاهم نیز با گفت‌وگو است و شرط اساسی گفت‌وگو این است که میان طرف‌های حقیقی انجام بگیرد.
امام نقش تشکل را در گفت‌وگو بسیار حیاتی می‌داند: «آیا وحدت و همدلی و تفاهم و گفت‌وگو، بدون سازمان و تشکیلات، امکان دارد؟» پیروان یک دین باید آموزش‌هایی ببینند تا بتوانند با دیگران، برخورد مثبتی داشته باشند که در قالب تشکل ممکن است.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/15164/جامعه-متکثر،-به-مثابه-یک-گلستان