| مصطفی عابدی | روزنامهنگار |
هميشه ممكن است كه برخي از افراد جامعه مرتكب رفتارهاي خلاف و يا ناهنجار شوند. يك جامعه سالم، جامعهاي است كه رفتارهاي ناهنجار آن در حد قابل تحملي باشد. درحدي كه آن رفتار، شيوع پيدا نكند يا از نظر مردم انجام آن عادي تلقي نشود. ولي نكته مهم اين است كه رفتار ناهنجار صفر و يك نيست، بلكه شدت ناهنجاری آن بر روي يك طيف قرار دارد. براي نمونه از تخلفات رانندگي مثال زده شود. ممكن است كسي خودروي خود را در محل توقف ممنوع پارك كند، و فرد ديگري حقتقدم عابرپياده را در روي خطکشی مخصوص عابر رعايت نكند، ديگري چراغ قرمز را رد كند، يك نفر ديگر خیابان ورود ممنوع را برود و يكي هم در جهت مخالف اتوبان براند. همه اينها خلاف است ولي هركدام به يك نسبت باعث توجه و واكنش مردم و حتي پليس ميشود. اولين تخلف بسيار رايج است، آخري، كاري است كه فقط ديوانه بايد بود تا آن را انجام داد.
چند شب پيش از مسير غرب به شرق تونل نيايش در حركت بودم. مثل همیشه در ساعت غروب، ترافيك این نقطه شديد بود، شايد حداكثر 15 تا 20 دقيقه طول ميكشيد که حد فاصل اتوبان سئول تا آخر تونل نيايش در بزرگراه صدر طي شود. و بهطور معمول خطوط ويژه عبور خودروهای امدادی خالي بود و خودروها برخلاف بيرون تونل از ترس تصویربرداری دوربين، عبور از ميان خطوط را رعايت ميكردند. در نوبتهای گذشته هرازگاهي ديده ميشد كه يك خودرو دل به دريا ميزد و از خطويژه و با سرعت عبور ميكند، بهویژه آنکه عبور از آن خط براي راننده ايراني كه عادت به رعايت مقررات ندارد بسيار وسوسهانگيز است، ولي مهمتر از اين وسوسه، برگ جريمهاي است كه بر اثر ثبت دوربينها صادر و برای راننده ارسال میشود و به برکت وجود دوربین و حذف عامل انسانی، راه چانه زدن و ديگر روشها نیز براي جلوگيري از صدور برگ جريمه نیز بسته است. ولي آنچه كه چند شب پيش ديدم تعجب كردم و ابتدا هم متوجه ماجرا نبودم تا اينكه دوستم كه راننده بود ماجرا را شرح داد. يك خودروي مدل بالاي ايراني از خط ويژه عبور كرد، در حالي كه درِ صندوقعقب آن باز و يك نفر داخل صندوقعقب نشسته درحالیکه كاپشن خود را درآورده و پشت ماشين را گرفته بود. ابتدا فكر كردم كه مشكلي پيش آمده كه دارند اينطوري ميروند، ولي دوستم گفت او با كاپشن خود، پلاك را ميپوشاند تا دوربين تصویر آن را ثبت نکند. گفتم پس چرا يك پتو يا پارچهاي را داخل صندوقعقب قرار نميدهد كه پلاك را بپوشاند؟ گفت براي اينكه احتمالاً باد آن را بالا ميبرد و پلاك خوانده ميشود !
واقعاً چگونه ميتوان تصور كرد كه كسي در خودرو بنشيند و فقط براي 15 دقيقه زودتر عبور كردن، چنين خفت و خواري (از نظر بنده) را تحمل كند و حتي موجب انزجار ديگران شود؟ قبلاً هم خوانده بودم كه در برخي از مكانهاي ورود به طرح ترافيك، عدهاي افراد هستند كه پياده يا با موتور دنبال ماشين ميروند تا دوربين شماره آنان را برندارد و براي اين كار پول ميگيرند! ولي اين نمونه كه در صندوق عقب بنشيني و لباس خود را روي شماره بگيري تا فقط 15 دقيقه زودتر به مقصد برسي، چيزي فراتر از رفتار ناهنجار معمولی و مورد انتظار است. اگرچه نحوه آموزش و تربيت و جايگاه اجتماعي كه اين افراد دارند، در بروز چنين رفتاري موثر است، ولي شايد بتوان در این مورد خاص فقدان نظارت و برخوردهاي قانوني را بهعنوان يك عامل مهم برشمرد. این پذيرفتني است كه دوربين در تونل ميگذارند تا نيازي به حضور پليس نباشد، ولي براي اينگونه موارد كه اعتبار و حيثيت جامعه نيز به شدت مخدوش ميشود، بايد چارهانديشي كرد. ميدانم كه كار سختي است ولي اگر حساسيتهاي ما زياد شود، و به طرح مسأله بپردازيم، با همفكري و مشاركت عمومي ميتوان راههايي را پيدا كرد كه حداقل پس از اين شاهد اين حد از رفتارهاي ناهنجار نباشيم.