سعید اصغرزاده
شهریورماه بود که سایتهای داخلی چند عکس و خبری کوتاه را چاپ کردند در ستایش هنری بهنام بر هم زدن روزمرهگی زندگی! یک هنرمند آلمانی بهنام مایکل سیلاستورفر آمده بود و در سواحل فولک استون در جنوبشرقی انگلستان شمش طلا دفن کرده بود. شمش طلای دفن شده سیل جویندگان طلا را به این منطقه ساحلی سرازیر کرده بود. اسم این پروژه را هم گذاشته بود «بر هم زدن روزمرهگی». شمش طلا ۲۴ عیار پنهانشده در حدود 10هزار پوند ارزش داشت و یابنده صاحب شمش طلای پیداشده خواهد بود. البته شاید آنجای دنیا دیگر از انجام امور داوطلبانه اشباع شده است. در ایران اما برای عبور از مرز روزمرهگی (البته با احتساب اینکه فارغ از زمان کار، زمانی برای فراغت وجود داشته باشد) میتوان کارهای داوطلبانه انجام داد. این نکته را برای این گفتم که فرصت مناسبی برای آشنایی شما با کار داوطلبانه بهوجود آمده است. بله از روز ۱۴ آذر که مصادف با روز بزرگداشت داوطلبان است شما به مدت یک هفته در کشور با کار داوطلبانه از نزدیک آشنا میشوید. البته اگر طالبش باشید. نمیخواهم مثل روانشناسان رمانتیک حرف بزنم و بگویم که اگر احساس میکنید همه چیز یکنواخت شده و دیگر مثل سابق خوشحال نیستید، لابد شما هم دچار روزمرهگی شدهاید! و شاید این بهترین زمان است تا در زندگیتان تغییراتی ایجاد کنید... اگر از روزمرهگی خسته شدهاید، خوشحال نیستید، انگیزه کافی برای زندگی ندارید و غم و اندوه شما را فرا گرفته وقتش رسیده که برای ایجاد تغییراتی در زندگیتان تلاش کنید. گاهی اوقات این حالتها افسردگیهای موقتی هستند که با تغییرات کوچکی در زندگی برطرف میشوند. بعضی وقتها نداشتن هدف، زندگی شما را بیهوده میکند... اینها حرفهایی است که گاه و بیگاه از رادیو و تلویزیون و دوست و آشنا و دکتر متخصص و غیرمتخصص و مشاور فلان و بهمان میشنوید.
اما من به شما میگویم که راه دور نروید. شما با تغییر در نگاه خود، و مشارکت اجتماعی میتوانید علاوه بر احساس خوب در خود که توصیه روانشناسان است، اثر مطلوب در جامعه اطراف خود نیز بگذارید. کافی است انبوه نیازمندان به کمکهای داوطلبانه خود را در جامعه ببینید. یک روز کار در یک مرکز امدادرسانی، در یک بازارچه خیریه، در یک کارگاه آموزشی، در ایستگاه انتقال خون و... اصلا یک روز با پدر و مادر پیرتان گذراندن، یک روز زباله جمع کردن، یک روز بازی کردن با بچهها، یک روز...
لابد میپرسید سرانجام روزمرهگی چیست؟ آیا بالاتر از این وضع پر هرج و مرج و مغموم روزانه ماست. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با انبوه مشغلههای فراوان برای گذران زندگیمان دچار روزمرهگی هستیم... بگذارید حالا که استادهای بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی دوباره به کار دعوت شدهاند از یک فیلم برایتان بگویم؛ فیلمی در مورد روزمرهگی، عدم رفاه و تأمیناجتماعی و تنهایی بشر! «اومبرتو د» (Umberto D)، یکی از کاملترین تجربههای دسیکا و زاواتینی در عرصه سینمای نئورئالیسم ایتالیاست. زاواتینی فیلم را در یک جمله چنین تعریف میکند: داستان زندگی کسی که هیچ اتفاقی برایش نمیافتد. او معتقد است که هیچ ابزاری مثل سینما ظرفیت نمایش روزمرهگی را ندارد... اومبرتو استاد پیر بازنشستهای است که از پس گذران زندگی خود برنمیآید. تلاش او برای کسب درآمد به جايی نمیرسد و پس از مدتی سرگردانی، روی ریل راهآهن دراز میکشد تا خودش را بکشد، اما سگش او را نجات میدهد و زندگی حقیرانه ادامه مییابد... لحظات آغازین فیلم، ما را با تودهای از مردم عصبانی همراه میکند که با سرعت زیاد از طول خیابان میگذرند و مقابل یک ساختمان دولتی شروع به شعاردادن میکنند و با حضور نیروهای امنیتی خیلی زودتر از زمانی که آمدهاند پراکنده میشوند. ما شخصیت اصلی فیلم را زمانی که گوشهای مخفی شده و نفسنفس میزند پیدا میکنیم که بعد از مطمئن شدن از رفتن نیروهای امنیتی از مخفیگاهش بیرون میآید؛ با دوستان دور و برش که آنها هم سالخورده هستند و در تظاهرات شرکت داشتند سلام و احوالپرسی میکند و نگاهی به ساعتش میاندازد و به راه خود میرود. نحوه پرداخت این تصاویر هیچ شکی در ذهن ما باقی نمیگذارد. بله این حرکت هم قسمتی از روزمرهگی این آدمهاست. آدمهایی که از طرف اجتماع تحت فشار قرار گرفتهاند و کاری به جز این موش و گربه بازیها از دستشان بر نمیآید. شاید تنها تعلیق فیلم این باشد که، آیا سرانجام اومبرتو به گدایی روی خواهد آورد یا نه؟ بگذارید به بیراهه نکشانمتان! اگر دچار روزمرهگی شدهاید و نمیدانید چه باید بکنید و حتی رویتان هم نمیشود که به سمت گرایشهای داوطلبانه بروید برایتان نسخه جدیدی میپیچم، (البته این نسخه را هلالاحمر برای شما پیچیده):
جمعه ۱۴ آذر: تجدید میثاق داوطلبان با آرمانهای ایثارگرانه انقلاب است، جا نمانید!
شنبه ۱۵ آذر: ورزشکاران داوطلب نشاط و پویایی را برایتان به ارمغان میآورند، جا نمانید!
یکشنبه ۱۶ آذر: شما میتوانید با میزبانی هنرمندان داوطلب با مهر و نیکرویی آشناتر شوید، جا نمانید!
دوشنبه ۱۷ آذر: عدالت اجتماعی را نزد وکلا و نمایندگان میتوانید به جستوجو بنشینید، جا نمانید!
سهشنبه ۱۸ آذر: با پزشکان و مروجان سلامت میتوانید از در دوستی وارد شوید، جا نمانید!
چهارشنبه ۱۹ آذر: با کلیه مراکز خیریه و داوطلبی میتوانید در تماس نزدیک باشید، جا نمانید!
پنجشنبه۲۰ آذر: دست کودکان و جوانان خود را بگیرید و آنان را با فعالیتهای داوطلبی آشنا کنید.
جمعه ۲۱ آذر: جشن باران رحمت مشارکت اجتماعی شماست، جا نمانید!
شما یک هفته طلایی در پیش رو دارید. گوشی تلفن را بردارید و با هلالاحمر تماس بگیرید. از برنامهها جا نمانید!