| طرح نو | جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان در سال 81 از انجمنی با همین نام جدا شد و از آن پس فعالیتهای آموزشی و حمایتی خود را در قبال تمامی کودکانی که به هر علت از آموزش و حمایتهای اجتماعی محروم بودند، از سر گرفت و در سال 84 توانست نخستین پروژه خود را عملیاتی سازد. پروژههای این جمعیت در بعد آموزشی و حمایتی بخشهای گستردهای را درون خود گرفت و حوزههای سوادآموزی، مهارتهای زندگی و مددکاری را نیز زیرمجموعه خود قرار داد و توانست تعداد بسیاری از کودکان آسیب دیده و بازمانده از تحصیل را به سمت تحصیل و زندگی بهتر سوق دهد.
امیرحسین بهاری، مسئول روابط عمومی این جمعیت در خصوص بچههای عضو این جمعیت به «شهروند» میگوید: «در ابتدا عموما بچههای کار و خیابان زیرمجموعه فعالیت ما بودند اما به مرور زمان دیگر بچههای محروم از تحصیل که به دلایل گوناگون از تحصیل بازمانده بودند نیز به ما پیوستند. از جمله بچههای کوره پز خانه اسماعیل آباد که در نزدیکی جمعیت بودند و یا بچههای درگیر اعتیاد و بچههای طلاقی که امکان تحصیل از آنان گرفته شده بود، همگی به سمت جمعیت آمدند و ما توانستیم تعداد بسیاری از کودکان آسیب دیده اجتماعی را نیز تحت نظر گیریم.» یافتن کودکان نیازمند کمک، در نوع خودش از جمله دشواریهایی است که بسیاری از این انجمنها با آن روبهرویند و از این رو نیازمند جلب اعتماد بسیاری از خانوادهها در این راستا هستند. این انجمن نیز بسیاری از کودکان را با تلاش پیدا کرده یا توسط اقوام و آشنایانشان به شناخت این کودکان میپردازد که این امر نیز در نوع خود دشواریهای گستردهای را برای انجمنهای از این دست به وجود آورده است. بهاری اما موانعی را که این انجمن از ابتدای راه با آن مواجه بوده به 3 دسته تقسیم میکند. وی نخستین مشکل را کمبود امکانات مالی میداند و میگوید: «انجمنهایی چون انجمن ما به دلیل عدم وابستگی به هیچ یک از ارگانها، توانایی برطرف کردن مشکلات مالی شان را ندارند و ما در بسیاری از مواقع با مشکلات گسترده مالی مواجه بودهایم. اما به غیر از مشکلات مالی برخورد بسیاری از ارگانها نیز همواره با انجمنهایی چون انجمن ما مناسب نبوده است. بسیاری از ارگانها مانند وزارت کشور، پلیس امنیت، سازمان بهزیستی و ... همواره در مواردی چون دادن مجوز، برگزاری مراسمهای گوناگون و در بسیاری از موارد دیگر در مقابل ما قرار داشتند و از اینرو مانعتراشی کردند و ما هنوز درگیر این موانع هستیم. چرا که هنوز نتوانستیم مجوز کامل مجموعه خود را دریافت کنیم و مجوزی که در سال 83 صادر شده بود، در سال 84 و با آمدن دولت جدید از بین رفت و ما همچنان نتوانستیم این مجوز را تمدید کنیم و این مورد از جمله گلایههای ما است.»
او در ادامه میگوید: « این دو مورد در کنار عدم شناخت مردم از فعالیتهای ما و در حقیقت آشنا نبودن اقشار گسترده ای از مردم با فعالیت انجمنهایی چون ما و فقدان اعتماد به عملکرد ما باعث شده تا این موانع در عمل بسیار دست و پا گیر شوند و امکان فعالیت به نحوی که خواهان آن بودیم را از ما سلب کند.» این جمعیت اما به گفته بهاری طی مدت فعالیتش توانسته در این حوزه بسیار موثر عمل کند و نه تنها سالانه بالای هزار کودک را به سمت آموزش و تحصیل بیاورد، بلکه خانوادههای این کودکان را نیز با چنین مساله ای آشنا کرده و از این طریق آنان را نیز به این گردونه وارد کند. کاری که بهاری آن را بسیار دارای اهمیت میداند چرا که به گمان او «جامعه باید پاسخگوی این کودکان و خانوادههایشان باشد.»