سحاب شکیبا| مستثنی شدن ایران از کاهش تولید نفت کشورهای عضو اوپک، دومین موفقیت «بیژن نامدار زنگنه» در دوره دومی است که وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران شده است. او که در دهه هفتم زندگیاش، در مناسبات داخل ایران با حاشیهها و سنگاندازیهای بسیاری مواجه است، در بٌعد جهانی آرام و بیحاشیه به موفقیتهای کمنظیری دست پیدا میکند که -اتفاقا- کمترین بازتاب را بین رسانههای ملی و داخلی دارد. زنگنه که در پسابرجام موفق شده بود با حفظ تولید اوپک، سهم ایران را از بازار تولید نفت پس بگیرد، جمعهشب در چند جلسه طولانی، پیچیده و به قول خودش «بسیار سختتر از همیشه» توانست ایران را در کنار لیبی و ونزوئلا از کاهش تولید اوپک (از ژانویه تا شش ماه بعد از آن) معاف کند و در شرایطی که همه رسانهها از شکست این اجلاس حرف میزدند و شایعههایی از خروج ایران -همراه قطر- از اوپک به گوش میرسید، وین را با دستاوردی قابل اعتنا به سمت تهران ترک کند. اما چرا دستاورد زنگنه مهم است؟ آیا باید او را ژنرال فاتح نفتی ایران برابر آمریکا دانست؟ و سوال آخر اینکه؛ چرا اغلب رسانههای منتقد دولت این موفقیت ملی را خودخواسته تحریم کردند؟
ایستاده با شجاعت
وقتی رویترز فاش کرد که «برایان هوک» (مدیر بخش برنامهریزی سیاسی وزارت خارجه آمریکا و مسئول مستقیم اجرای تحریمهای علیه ایران) در هتل محل اقامت هیأت عربستانی رویت شده، یعنی اجلاس یکصد و هفتاد و پنجم اوپک یک جلسه با تنشهای معمول نیست. یعنی آمریکا با دخیل کردن پرونده خاشقچی و فشار به متحد منطقهایاش همه هموغمش را گذاشته تا بازی دو سر بردی را آغاز کند؛ از یک سو، شکست این اجلاس و نرسیدن به هر توافقی، آمریکا را که مخالف کاهش تولید نفت و افزایش قیمت آن است، راضی میکرد و از سویی دیگر، کاهش تولید اوپک و به دنبال آن کاهش تولید روزانه نفت ایران، راهکاری میشد برای رسمی شدن تحریمها و از دست دادن مشتریها و کاهش درآمد ارزی. به همین دلیل بود که زنگنه بازی مذاکره و تهدید را از تهران استارت زد و به محض ورود به اتریش به حضور هوک واکنش نشان داد: «اگر او برای درخواست عضویت آمریکا در اوپک به وین آمده و به همین دلیل با اعضای اوپک ملاقات میکند، قابل بررسی است، اما در غیراین صورت ایشان روش غیرحرفهای، ناشیانه و مداخلهجویانه در پیش گرفته است. اوپک سازمانی مستقل است و بخشی از وزارت انرژی آمریکا نیست که از واشنگتن دستور بگیرد.» چند روز قبلتر هم ترامپ در توییتر نوشته بود: «امیدوارم که اوپک میزان تولید نفت را بدون محدود کردن آن به همین اندازهای که هست نگاه دارد، دنیا نمیخواهد یا نیاز ندارد شاهد قیمت بالاتر نفت باشد.»
نتیجه چه شد؟ همه این پالسهای پررنگ رقیب را کنار هم بگذارید و موفقیت زنگنه و ایستادگیاش برای رسیدن به توافق را عیارسنجی کنید: تولید نفت اوپک کاهش پیدا کرد، قیمت نفت به نفع کشورهای صادرکننده نزدیک به ۵درصد افزایش یافت و هیأت اماراتی (به عنوان رئیس این اجلاس) و عربستانی موفقیتی به دست نیاوردند و خواسته ترامپ و هوک در مرحله نخست عملی نشد. آیا این دستاورد افتخار ندارد؟
ایستاده با درایت
وظیفه اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت) چیست؟ تأمین امنیت تولید و عرضه انرژی نفت و تأمین منافع حداکثریِ اعضا. منافع این ۲۴ کشور از دست ندادن سهمشان در بازار جهانی عرضه نفت و همینطور حفظ قیمت عادلانه آن است. قیمت نفتی که از چند ماه پیش سیر نزولی به خود گرفته بود، با این تصمیم متوقف میشد ولی اگر ایران هم سهم کاهشیافتهاش را در راستای این تصمیم اوپک میکاست، یعنی مشتریهای ایران که به دلیل تهدیدهای آمریکا دست به عصا بودند، فرصت میکردند تا سراغ کشورهای جایگزین بروند. اینجا بود که زنگنه بازی دوم را آغاز کرد؛ یعنی کاهش تولید نفت بدون کاهش سهم ایران از بازار. وقتی وزیر انرژی قطر خروج از اوپک را رسما اعلام کرد، شایعهها از خروج ایران حکایت داشت: «در صورت تحقق نیافتن خواسته ایران، این کشور هم بهعنوان یکی دیگر از موسسان اوپک از این سازمان خارج خواهد شد...»
شایعهای که با پاسخ قاطع زنگنه مواجه شد: «ما از اوپک خارج نمیشویم، ما بنیانگذار اوپک هستیم ولی تا تحریمها هست ما در هیچ توافقی برای تولید نفت شرکت نمیکنیم. ایران باید از هر تصمیمی درخصوص سطح تولید مستثنی شود.» از سویی بین خبرنگاران پیچید که وزیر قاطع ایرانی با رئیس اماراتی اجلاس بگومگوی مفصلی کرده و بلیت بازگشتش را برای روز جمعه و قبل از اجلاس پایانی رزرو کرده است و این یعنی «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن».
نتیجه چه شد؟ نمایش سکوت و خستگی برابر دوربینهای کنجکاو خبرنگاران، اعلام عدم خروج از اوپک ولی شایعه خروج از اجلاس و بقیه زمینهچینیها ازجمله یکی دو جدل با هیأتهای رقیب، کار خودش را کرد، همراهی وزیر انرژی عراق، ونزوئلا و لیبی هم موثر بود تا سرانجام ایران کاهش یکمیلیون و دویستهزار بشکهای نفت کشورهای عضو اوپک و غیراوپک (یعنی روسیه)، حتی کاهش سمبلیک چندهزار بشکهای را هم نپذیرد و به این ترتیب بیشترین کاهش نفت را به رقیب منطقهایاش یعنی عربستان تحمیل کند.
در سطح جهانی روزانه چیزی بالای ۹۰میلیون بشکه نفت معامله میشود و سهم ایران بین ۲.۴ تا ۳.۸میلیون بشکه نفت است، این عدد اگرچه در مقیاس جهانی بزرگ و موثر نیست ولی مهمترین دستاوردش حفظ مشتریهای ایران در وضع فعلی تحریم و حفظ درآمد نفتی ماست. آیا این دستاورد افتخار ندارد؟