اواسط تیرماه امسال بود که نام وحید مظلومین برای نخستینبار به صدر اخبار آمد. رئیس پلیس تهران بعد از اختلالات ارزی و نوسانات گسترده بازار سکه و طلا، از دستگیری مردی با ۲ تن سکه طلا در پایتخت خبر داد و او را «سلطان سکه» نامید. بعد هم اعلام شد که این فرد به نوچههای خود دستور داده بود در بازار تهران به راه افتند و بدون توجه به قیمت روز سکه، تمام سکههای موجود را بخرند تا در روزهای آینده خودش تعیینکننده نرخ سکه باشد. 17 شهریورماه نخستین جلسه دادگاه او برگزار و در آن جلسه هم اعلام شد که او در سال 71 که بازار سکه و ارز با التهاب مواجه شد، بهعنوان یکی از عوامل دخیل در این اخلال بازداشت شد و مدتی نیز در بازداشت ماند. در آن جلسه مرتضی تورک، معاون دادستان تهران به شرح فعالیتهای مظلومین طی سالهای گذشته پرداخت و گفت: «بعد از آن مجددا در ایام نابسامانی بازار ارز در سال 90 و 91 و حوادث اقتصادی آن سالها، وحید مظلومین بهعنوان یکی از ارکان و عوامل اخلال در نظام ارزی کشور بازداشت شد و 7 ماه در بازداشت ماند و پرونده مهمی در آن سال برای او تشکیل شد. در پاییز و زمستان سال گذشته (1396) هم که نوسانات قیمت ارز و سکه در بازار ایجاد شد، بانک مرکزی در تاریخ 23 بهمن سال 96 اسامی اشخاصی را که در بازار ارز و سکه اخلال ایجاد میکردند، ارایه کرد که در بین این اسامی نام وحید مظلومین و محمداسماعیل قاسمی به چشم میخورد.» محمداسماعیل قاسمی، معروف به محمد سالم، نام دیگری بود که در کنار مظلومین ازجمله دیگر اخلالگران بازار ارز و سکه بود. البته «سلطان سکه» و سالم در این پرونده تنها نبودند؛ قوه قضائیه در شهریورماه تعداد متهمان این پرونده را ۱۸ نفر اعلام کرد، اما درنهایت و روز گذشته حکم اعدام مظلومین و سالم به جرم افساد فیالارض از طریق تشکیل شبکه فسادِ اخلال در نظام اقتصادی و ارزی و پولی کشور با انجام معاملات غیر قانونی و غیر مجاز و قاچاق عمده و کلان ارز و سکه به اجرا گذاشته شد و آنها اعدام شدند.
دوباره همان کار را میکنم
پیش از آنکه حکم اعدام مظلومین و سالم اجرا شود، «میزان» با آنها گفتوگویی داشت؛ گفتوگویی که در آن وحید مظلومین متولد ۱۳۴۱و دیپلمه میگوید: «اگر دوباره شانس بازگشت به بازار را داشته باشم که ندارم، دوباره همان کار را میکنم.»
او که ماهی ۳۰میلیارد درآمد داشته، میگوید کارش را دوست داشته، شغلش را دوست داشته. مخصوصا شغل سکه را و تعریفش از بازار، هشتادمیلیون جمعیت ایران است. میگوید معنی بازار را از من بپرسید، هیچ چیز خاصی داخلش نیست یک عرضه و تقاضای همیشگی در جامعه.
مظلومین میگوید که این روزها تلویزیون زیاد تماشا میکند؛ اخبار را خیلی دوست دارد و فیلم نمیبیند، اما صحبت از رسانه و خبر که میشود، میگوید من اصلا رسانهها را قبول ندارم و درباره یکی از دستگیریهایش که در سال ۹۱ اتفاق افتاده، اینگونه توضیح میدهد: «من در آن سال معتمد بانک مرکزی برای توزیع ارز بودم که بازار نابسامان شد. یک روز آمدند من را بگیرند، داخل مغازه نبودم، به من زنگ زدند و اطلاع دادند که ماموران برای دستگیریات آمدهاند، فرار کردم، اما لب مرز دستگیر شدم؛ آن زمان اتهامم اخلال در نظام ارزی بود.»
او در بخشی از صحبتهایش در مورد نقش تعیینکننده خود در بازار هم گفت: «زمانی که من در بازار بودم سکه میخواست ۵هزار تومان نوسان بزند؛ اصلا به این سادگی نبود. نه اینکه من نمیگذاشتم؛ بازار، عرضه و تقاضا و تقابل خودش را داشت.»
مظلومین همچنین در مورد خاله و شریکش اقدس مهرافزا که حساب هفتصدمیلیارد تومانی داشته و مظلومین با آنها کار میکرده میگوید: «مگر هفتصدمیلیارد حجم پول بالایی است؟ به هیچ عنوان نیست. هفتصدمیلیارد تومان پولی نیست. شما بزرگش میکنید. من خالهام را صرفا به یکی از دوستانم به اسم آقای قاسمی معرفی کردم. او دنبال شخصی معتمد بود و من هم خالهام را به آقای قاسمی یا همان محمد سالم که مشکلی در حسابش به وجود آمده بود، معرفی کردم.»
در پایان گفتوگو، مصاحبهکننده از مامور مراقب میخواهد برای مظلومین پاکت سیگارش را بیاورد. وقتی پاکت سیگار به دستش رسید، گفت: «این گرانترین سیگار ایران است؛ اگر میکشی بفرما.» پرسیدم: «چطور اینقدر راحت سیگار به دستت رسیده؟» گفت: «یک روز مامور زندان اومد پیشم، گفت: سیگار میکشی؟ گفتم: آره من سیگاریام. گفت: از امروز میتونی راحت سیگار بکشی، از اونجا فهمیدم حکمم قطعی شده.»
حق مردم است که بدانند اموال حاصل از جرم چه شد
| بهمن کشاورز | حقوقدان|
حکم فردی که مشهور به سلطان سکه و از همین بابت متهم به افساد فیالارض بود، اجرا و او اعدام شد. اینک مواردی گفتنی است:
دقیقا اقداماتی که او کرده بود و نهایتا به فساد فیالارض تعبیر شد، چه بود؟
از زمانیکه نامبرده در دهم تیرماه 97 دستگیر شد، آیا تغییری در قیمت سکه ایجاد شد و بهعبارت دیگر عدم حضور او در بازار آیا اثری در عدم افزایش قیمت سکه داشت یا خیر؟
در قبال آنچه به او بهعنوان اتهام نسبت داده شد، چه دفاعی کرد و آیا از خدمات وکیل در بازپرسی و دادگاه برخوردار شد یا خیر؟ اگر شد، وکیلش چگونه وکیلی بود؟ وکیلی که با اراده آزاد انتخاب کرد یا از وکلای مشمول تبصره ماده 48 قانون آیین دادرسی کیفری بود؟
با توجه به اینکه حکم اجرا شده است و منع انتشار اطلاعات راجع به آن منتفی است، وکیل محکومعلیه (خواه تعیینی، خواه تسخیری) درخصوص نحوه محاکمه و میزان رعایت حقوق دفاعی متهم و رعایت ضوابط آیین دادرسی کیفری در مورد او چه میگوید؟
خلاصه اینکه نوع اتهام و شدت التهابات اجتماعی و افکار عمومی نباید مانع از برخورداری متهمان از حقوق قانونیشان بشود و در عین حال چه حین رسیدگی و چه پس از قطعی شدن اجرای حکم، اطلاعرسانی در مورد پرونده و ابعاد اتهام واجب است. زیرا خاصیت بازدارندگی مجازات در مورد آحاد اجتماع منوط به آن است که مردم بفهمند افراد اگر چه کارهایی بکنند، مجازات خواهند شد. یکی از جنبههای مهم اطلاعرسانی موضوع اموال محکومعلیه است که میتواند حاصل از ارتکاب جرم باشد یا نباشد. حق مردم است که بدانند اموال حاصل از جرم چه شد و به کجا رفت. واضح است اگر اموال نتیجه ارتکاب جرم یا وسیله آن نباشد، مصون از تعرض است و حتی با فرض اعدام شدن فرد باید به وراث او تحویل داده شود. امید است در مورد سایر متهمانی از این قبیل به موقع و تفصیلا و با ذکر جزییات و به نحو روشن اطلاعرسانی شود.