«باورپذیری»، «حقیقتمانندی»، «زمانمندی»، «همذاتپنداری» و «قصهگویی» هرکدام ستونهای محکمی هستند که پیکره یک درام رئالیستی را میسازند و یک درام رئالیستی برای تبدیل به یک درام رئالیستی اجتماعی نیاز به بستری متناسب برای برجستهکردن وجوه انضمامی و همهخوان دارد و رویکردی پرظرفیت برای بیان حقایق موجود در یک اجتماع؛ که این رویکرد و این انضمام یا به شکل یک پرسش مهم جلوهگر خواهد شد یا پاسخی جامع و جهانشمول [منظور از جهان، جهان منظور درام است، نه لزوما کُرهزمین!]
«حریق»افروز فروزند درام رئالیستی پرنفسی است که با کاربست دقیق و درست عناصر یک درام خوشساخت رئالیستی، موفق به گذر از سطح اولیه داستانگویی و پرداخت یک درام اجتماعی جذاب میشود.
همه چیز در یک آپارتمان و راهروهای آن میگذرد؛ در مرز خانواده و اجتماع. مثل تعبیر میلر برای توصیف درامهای ایبسن «آونگی در نوسان میان خانه و اجتماع» و این همان بستر و همان آونگی است که حریق هم برای خود برمیگزیند. ساختمانی هست و چهار طبقه و در هر طبقه دو واحد و درون واحدها افرادی و هر فردی دارای بحرانی و در نتیجه قصهای. درون هر طبقه و هر قصه، قشری از اقشار جامعه به تصویر درآمده است و با اوجگیری و گرهافکنی و ایجاد هر بحران، یک قدم مانده به نتیجهگیری نهایی، داستان قطع و قصه بعدی آغاز میشود. طبقه به طبقه پایین میرویم و در آخرین طبقه تازه بحران نهایی به نمایش کشیده میشود. بحرانی که بیکمک تمامی آدمهای این ساختمان [بخوانید جامعه] غیرقابل حل خواهد بود. «حریق» به خوبی از پس ترسیم شِمای یک جامعه بحرانزده که با انواع و اقسام معضلات درگیر است، برآمده و با حوصله و قدمبهقدم دست به ساخت استعاره تام و تمامی از جامعه ما [ایران] میزند و در پایان پرسش مهمی را مطرح میکند که پاسخ آن به بعد از خروج از سالن و بازگشت به زندگیهای پر از مشکلات ریز و درشت خود ما موکول میشود.
«حریق» موفقیتش را از قصههای جذاب و بهروز و باورپذیری بهدست میآورد که هم در متن و هم در بازی و هدایت خوب از آب درآمدهاند. تماشاگر میتواند بلافاصله آنها را که پیش از این در خیابان و کوچه و کافه و خلاصه اجتماع خود بارها دیده است، بهجا بیاورد و این حاصل مشاهده دقیق و انتقال آن به قصهای شدیدا مهندسیشده است. هرچند این دقت و مهندسی، زیادی نمایش را عقلانی و چارچوبمند کرده است و -این اگرچه نیاز چنین درامی بوده اما- ممکن است تماشاگری که کمی جنون میخواهد را در جاهایی از نمایش خسته کند.
ایرانشهر: سالن استاد ناظرزاده کرمانی
تا ۲۹ آبان: ساعت ۲۰:۳۰
نویسنده و کارگردان: افروز فروزند
بازیگران: حمیدرضا فلاحی، محمدعلی حسینعلی پور، مریم باقری، پژمان عبدی، میثاق زارع، تایماز رضوانی، پژند