درنگي بر شكايت نويسي در ادبيات ايران
 

 

| سهيلا سودبخش    | 

شكايت سويه‌اي رواني در رفتار انساني است. اين ويژگي در زمره خصایص شخصيت‌هايي است كه با درنگ کردن بر مسائل مختلف، در وجه آزاردهنده موضوع متوقف مي‌مانند و به ناگزير، لب به شكايت مي‌گشايند. در شكايت يك طرف شخص شاكي است و طرف ديگر، شخص يا موضوعي است كه بايستي پاسخگوي شكايت باشد. در عمل هر دو سوي رابطه فعلي رنج‌آور و ناراحت‌كننده را دنبال مي‌كنند. بدون شك ناراحتي  زمينه‌ساز شكايت و  يكي از علل زيربنايي در مشاجرات انساني نيز هست. اگر مي‌شد از حجم شكايت‌كردن انسان‌ها از يكديگر كاست بدون ترديد مي‌شد نسبت به همدلي و همياري انسان‌ها خوشبين‌تر بود. اين كه چه عواملي سبب‌ساز شكايت انسان‌ها از يكديگر مي‌شود در مجال اين مقاله نمي‌گنجد اما همين مسأله در ادبيات ما ريشه دارد. در اين درنگ بر آن هستيم تا به موضوع شكايت‌نگاري شاعران نقبي به رفتار عمومي خود بزنيم. حافظ مي‌گويد:   
دمی با غم بسر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد. کاش می‌شد این پیام شفاف و روشن را تنها در بخشی از زندگی خود جاری سازيم. آیا امکانش نیست که بيش از آن چه وظيفه‌مان است غمخوار زمانه نباشيم و به واقعيت‌هاي زندگی، همان‌گونه که هست نگاه كنيم.
یکی از علت‌هایی که آدمیان را دچار رویا و رویازدگی می‌سازد توقع داشتن بیش از حد از اطرافیان است. همین توقع است که شعاع شکایت از دیگران را برای ما مهیا می‌کند و ما، در همین دایره است که تصمیم می‌گیریم دیگران را محکوم کنیم و خود را مظلوم جلوه دهیم. شاید بد نباشد کمی به عقب بازگردیم و صورت‌هایی از این نگرش را در شعر شاعران اعصار پيشين ايران ببینیم.  
برای آغاز این بحث به مجموعه مفاهیمی اشاره می‌کنیم که  شکایتنامه‌ها و شکواییه‌های معروف شاعران ایرانی را رقم زده است. در این شکایتنامه‌ها ما به وضوح با مسائل و موضوعات متعددی روبه‌رو هستیم. مسائلی از این دست که در زیر به تعدادی از آنها اشاره می‌شود:   
*لب به شکایت گشودن و شکایت به محضر بزرگان بردن در صدر مفهوم شکایت در ادبیات قرار دارد.
*هدف از شکایت در شعر، تخفیف و تسکین دادن درد و رنج‌هایی است که جان انسان شاكي را در خود احاطه کرده است.
*ظهور شکوه و گلایه از زندگی و دنیا و وقایع حیات نویسنده، محصول افکار و احوال اوست، افکار و احوال شاعر یا نویسنده نیز نتیجه مجموعه‌ای از موثرات گوناگون و منتج از بینش شاعرانه است.
*قرن‌های پنجم و ششم ازجمله قرن‌هایی است که در آن، انسان‌های آزاده و درستکار به شدت آزار مي‌ديدند. شاعران اين دوره با توصیف حالت‌ها و نوع آزار و اذیت‌ها، شكايت‌نويسي در ادبیات منثور و منظوم فارسی را ترويج داده و داستان‌ها و حکایات فراوانی با محتواي شكايت از روزگار را به رشته تحرير در آورده‌اند.   
*منتقدين برجسته ادبيات كلاسيك ايران، بروز جنگ‌ها، يورش‌هاي بيگانگان و هجوم مغولان به ايران را ازجمله عوامل موثر در سرودن شکواییه‌های سنگین در ادبیات ما بر شمرده‌اند.
*از ویژگی‌های مهمی که باعث پدید آمدن شکواییه‌سرایی در ادبیات ایران شده می‌توان به ناپایداری احوال، اغتشاش و نابسامانی پیاپی در امور مختلف زندگی فردی و اجتماعی دانست. به نوعی، وقتی که رشته امور و مناسبات اجتماعی گسسته می‌شود و فساد اخلاقی‌ رواج و گسترش می‌یابد شاعران لب به شکوه می‌گشایند. این شکایت‌ها را می‌توان انعکاس از افکار عمومی دانست.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/14730/درنگي-بر-شكايت-نويسي-در-ادبيات-ايران-