پولاد امین| اگر بشنوید که جواد رضویان در فهرست بزرگترین بازیگران تاریخ سینما بعد از بازیگرانی چون مارلون براندو، دانیل دیلوئیس، آل پاچینو، جک نیکلسون، پل نیومن، جک لمون و جیمز استوارت در رتبه نهم و بالاتر از بازیگرانی چون کلینت ایستوود، رابرت دنیرو، همفری بوگارت، دیکاپریو و براد پیت ایستاده؛ چه میگویید؟
باور کنید این اتفاق افتاده و جوادآقای بامزه سینمای ایران هم تاریخساز شده است. مثل تمام تاریخسازیهایی که لشکر مجازی وطنی در آوردگاههای جهانی به انجام رسانده...
اصل ماجرا اما یک شوخی است. شوخی با ماجرایی که همین چند روز پیش برای محمدرضا گلزار رخ داد و او با انتشار صفحهای که در سایت آیامدیبی بارگذاری شده و در آن کاربری او را بهعنوان سیزدهمین بازیگر جذاب تاریخ سینما انتخاب کرده، خبرساز شد. حالا بعد از این اتفاق و البته پس از توضیحاتی که گلزار داد و گفت که میداند «آیامدیبی یک شخص نیست!» کاربران ایرانی دیگری فهرستهای طنزآمیزی شکل دادهاند تا مثلا به سلبریتیهای وطنی نشان دهند که این فهرستهای شخصی و اخبار جعلی اعتباری ندارند. یکی نوشته: من امروز یه لیست درست کردم و مرحوم تقی ظهوری رو گذاشتم پشتسر پیتر سلرز و مرتضی عقیلی رو بعد از چارلی چاپلین. سیدعلی میری هم توی لیست هفت کمدین برتر تاریخ است. حیف شد که هفت نفر فقط جا داشتم، وگرنه اصغر سمسارزاده رو هم اضافه میکردم. کاش استاد گلزار این لیست رو هم توی صفحه خودشون منتشر کنن، چون از نظر ایشون آیامدیبی شخص نیست!! یک نفر دیگر هم در این بین به جواد رضویان گیر داده و او را یکی از بهترینهای تاریخ سینما
انتخاب کرده...
ماجرای شیرینکاری اینترنتی ایرانیها عمری به قدمت خود اینترنت دارد. همین چند روز پیش بود که داستان عشق جانسوز جواد کاظمیان به مونیکا بلوچی و خواستگاری دنبالهدار علی انصاریان نگاهها را به خود جلب کرد و حالا هم نوبت به سایت بدبخت آیامدیبی رسیده که طعم شوخیهای مجازی ما را بچشد. درواقع تاریخ اینترنت پر است از کمپینها و هجوم ناگهانی کاربران ایرانی به صفحات یک هنرمند، ورزشکار، رسانه یا هر جای دیگری که فکرش را بکنید، از مسی و رونالدو و خانم مجری بدپوشش برزیلی بگیرید تا داور استرالیایی و سایت فیلم 300...
در چند سال اخیر نمونههای زیادی از این حضور پرشور مجازی دیدهایم. فراموش نکردهایم آن بازی بارسلونا و رئالمادرید را که بعد از گل پیکه، عادل فردوسیپور بیچاره از دهنش درآمد و گفت که حتما همسر پیکه به ورزشگاه نیامده یا کارگردان اسپانیایی در ورزشگاه پیدایش نکرده که ما میتوانیم با خیال راحت تصاویر آهسته را بهطور کامل و بیسانسور ببینیم. این گفتهها همان و بعد از آن هجوم هزاران نفر از کاربرانی ایرانی به صفحه شکیرا در اینستاگرام همان؛ که به زبان فارسی و انگلیسی از خجالت او درآمدند...
امینم نمونه دیگری است. بعد از اینکه گروهی در صفحه این خواننده پیغامهای تهدیدآمیز گذاشتند، خوانندههای رپ فارسی از ایرانیها خواستند از وی حمایت کنند که این حمایت درنهایت به فحاشی منجر شد. یا ماجرای رعنا حربی خواننده زن لبنانی که در واکنش به پایین کشیده شدن پرچم کنسولگری عربستان در مشهد در توییتر به شوخی گفت که با مردی که این کار را کرده، ازدواج میکند، که در جواب این شوخی سیل عظیمی از کامنتها به راه افتاد.
البته نمونههای مثبت هم وجود دارد. یکیاش همین لئوناردو دیکاپریو؛ که در صفحه اینستاگرامش از دریاچه خشکشده ارومیه نوشت. همین توجه کافی بود تا بیش از 70هزار ایرانی برای تشکر به صفحه این بازیگر هجوم بیاورند. مصطفی صندل، خواننده ترک هم همین تجربه را دارد. او نیز پستی در حمایت از دریاچه ارومیه و خشک شدن تدریجیاش گذاشت که هزاران شهروند ترک ایرانی وی را مورد تحسین قرار دادند. ابرو گوندش، خواننده ترک هم در جریان کودتای سال ۲۰۱۶ ترکیه با هجوم هواداران ایرانیاش مواجه شد که با ابراز نگرانی به او توصیههای ایمنی
کرده بودند!
سلبریتیهای وطنی هم از این تجارب زیاد داشتهاند. تعدادشان آنقدر زیاد است که در باور نمیگنجد. ستارههایی مانند بهاره رهنما، بهنوش بختیاری، تتلو و... این ماجرا را بارها و بارها تجربه کردهاند. در یک مرور ذهنی گذرا نمونههای زیر خیلی سریع به یاد میآیند. هجوم جمعی به صفحه بهاره رهنما به خاطر مقتلخوانی این بازیگر. یا حمله به صفحه هانیه توسلی به این دلیل که چرا در پی درگذشت مرتضی پاشایی در اینستاگرام تسلیت ننوشته، یا ماجراهای پشت سر هم رضا رشیدپور...