عبدالصابر کاکایی شاعر
پشت فرمان نشستهاي. در راهبندان كسالتآور فلان بزرگراه. كلافه شدهاي و از آهنگهاي تكراري ضبط صوت خودروات كلافهتر. پيچ راديو را ميچرخاني. اخبار ساعت فلان و چند دقيقه بعد دوباره اخبار ساعت بهمان و تو ميليمتر به ميليمتر جلوتر ميروي و آسفالت سرد را ميليمتر به ميليمتر حس ميكني، حتي ميتواني اين ميليمترها را بشماري. ميليمترها چقدر شبيه ثانيهها هستند. و تو هر روز هزاران از آنها را زير لاستيكهاي صاف شده پرايدت له ميكني. هزاران هزار. ناگهان از كلافگي در داشبورد را باز ميكني و بيجهت در آن دست ميچرخاني و flash memory سبزرنگي در دستانت جاخوش ميكند. چند ثانيه بعد اين تحفه سبز تكنولوژي ميسرد در پنل ضبط و گوينده اخبار از بازگويي خبرهاي يأسآور و جزیيات كشتارهاي تمام نقاط جهان دست برميدارد و ميرود پيكارش. تو ميماني و راهبنداني كه پيش چشمت كمكم محو ميشود. و صداي بوقهايي كه كمكم محو ميشوند. تو ميماني و صداي گرمي كه از انتخاب اين كتاب شنيداري از تو تشكر ميكند؛ «سبكي تحملناپذير هستي»! در جامعهاي كه شتاب جزو لاينفك آن شده است و آدمها، ثانيهها و ساعتها را در جيبهاي سوراخ شدهشان ميريزند و تا به خانه ميرسند، چيزي از آن باقي نميماند، چه خوباند اين كتابهاي شنيداري كه ميشود راحت memoryهاي موبايل و pleyer mp3 و ... را از آنها انباشت و ترافيك و مسيرهاي طولاني را گرم در آغوش فشرد يا مثلا وقتي در مترو مثل گوشت آويزان، آويختهاي به ميلههاي سرد، گوش بسپاري به «افسونزدگي جديد».
هرچند حلاوت ورق زدن صفحات كتاب و پيچيدن بوي كاغذ در مشام، چيز ديگري است، اما چه ميشود كرد در اين كلانشهر كه نامش تهران است و نيمي از عمر شهروندان آن در وسايل نقليه ميگذرد و نيمي ديگر در خوابي نيمهبيدار با كابوس روز كه همين كتابهاي شنيداري هم غنيمتاند و غنيمتي باارزش و اگر با صداي گويندهاي كاربلد همراه باشد كه ديگر هيچ. از خودت ميپرسي چه ميشد اگر مسئولان، وقت و بخش اندكي از بودجههاي هنگفت دولتي را صرف توليد انبوه كتابهاي شنيداري كنند و بسط و توسعه فرهنگ كتابخواني شنيداري! تا وقتي به زحمت كتابي شنيداري را در جهان مجازي مييابي، وجدان درد نگيري كه آيا حق و حقوق مولف پرداخت شده است و تو اكنون مشغول سرقت فرهنگي نيستي؟! و چه خوب ميشد كه بهعنوان يكي از مهمترين راههاي برونرفت از معضل سرانه مضحك كتابخواني در كشور، به كتابهاي شنيداري بيشتر توجه شود. براي جذب تمام سلايق بر تنوع اين كتابها افزوده شود و حق مولفان را بپردازند و از فرو كردن شعارهاي ريز و درشت در قالب اين كتابها در گوش مخاطبان بپرهيزند. چه خوب ميشد.