یکی از خاصیتهای بزنگاه سیاسی مانند انتخابات ظهور طرحهای جذابی است که نظر عامه را جذب میکند، دربرگیری بالایی دارد و منافع اقتصادی یا احیانا اجتماعی را عاید آنها میکند. این طرحها معمولا چندان پشتوانه تحقیقی ندارد، خلقالساعه به نظر میآیند و اگر خوشاقبال باشند و تاریخ مصرفشان به سرعت منقضی نشود، در مرحله اجرا عموما به بنبست میخورند. یکی از همین طرحهای بزرگ، جذاب و درعین حال پرمشکل و حاشیه پروژه سهام عدالت است. سهامی که قرار بود سود داراییهای بزرگ ملی را به دست گروه بزرگی از مردم برساند و درعین حال فرهنگ تعاون را گسترش دهد. در آن روزها برای اینکه ثابت شود سهام عدالت طرحی تبلیغاتی نیست به سرعت سبدی از سهام شرکتهای بزرگ دولتی تشکیل و ارزشگذاری شد. البته به صورت تقریبی؛ چون سهام بسیاری از این شرکتها قیمتگذاری هم نشده بود بعد هم فرآیند شناسایی مشمولان با 10میلیون نفر کلید خورد و برگههای سهامی به ارزش یکمیلیون تومان بین خانوادهها تقسیم شد و آنها هم خوشحال و راضی سبد داراییهایشان را سنگینتر تصور کردند. اما اصلی واضح میگوید ارزش هر دارایی به میزان نقدشوندگی آن است درحالیکه این دارایی در تمام این سالها از چنین ویژگی بیبهره بوده و متولیان هرسال وعده سال بعد را برای آزادسازی سهام عدالت دادند. اول به بهانه بورسی نبودن سهام شرکتهای سرمایهگذاری استانی آزادسازی به تعویق افتاد، اما مشکل به همینجا ختم نمیشود. آزادشدن سهامعدالت قبل از ارزشگذاری سهام شرکتهای موجود در سبد آنها امکان ندارد و این پروسه هنوز انجام نشده این درحالی است که دستکم به میزان برداشت دولت از سود شرکتهای سهامعدالت بابت اقساط باید سهامعدالت آزاد میشد که البته نشد. بهانه برای آزادسازی فقط همین نیست. 2دهک اول سهام عدالت را با 50درصد تخفیف دریافت کردهاند بنابراین دولت میتوانست به میزان ارزش همین 50درصد اقدام به آزادسازی کند که نکرد. تیرخلاص به خوشبینی مردم را هم یکی دو ماه پیش پوریحسینی، رئیس سازمان خصوصیسازی زد و گفت سهام شرکتهایی در سبد سهامعدالت قرار گرفته که وجود خارجی ندارند. او آب پاکی را روی دست سهامداران منتظر سهام عدالت ریخت و به صراحت اعلام کرد برگههایی که در دست آنهاست اعتبار ندارد. با این تفاسیر امروز سهامعدالت در سبد داراییهای 49میلیون نفر قرار دارد اما آنها دقیقا نمیدانند این دارایی چقدر ارزش دارد و چه زمانی میتوانند آن را به پول نقد تبدیل کنند. اگر کسی هم به فکر انتقال غیررسمی مالکیت سهام بیفتد چه فروشنده باشد و خریدار از متضرران است. به هر صورت فعلا برای این 49میلیون نفر چارهای نیست جز انتظار آن هم درحالیکه بسیاری از مشمولان در رویای سهامدار شدن و فروش این سهام از دنیا رفتند و احتمالا بسیاری دیگر هم به همین سرنوشت دچار خواهند شد. با این تفاسیر به نظر میرسد زمان آن رسیده که دولتیها تکلیف خود و مردم را با سهام عدالت یک بار برای همیشه روشن کنند.