سیامک رحمانی روزنامهنگار
با ادامه تهدیدها و محدودسازیهای ایران حالا کار به اینجا کشیده که یوتیوب و فیسبوک و توییتر، بسیاری از اکانتهای ایرانی را ببندند. اکانتهایی که به ادعای مدیران این شبکههای مجازی، فعالیتهای خشونتطلبانه یا مخالف با پالیسی این شبکهها داشتهاند. بخشی از این اکانتها متعلق به سازمان صداوسیما بوده و حالا صدای معاونت برونمرزی درآمده که چرا جلوی فعالیت رسانهای ما را گرفتهاید. این معاونت در اعتراضی که کاملا منصفانه به نظر میرسد، نوشته: «معاونت برونمرزی صداوسیما ضمن تقبیح و محکومکردن این اقدام آن را مصداق بارز سانسور و جلوگیری از انتشار حقایق و دیدگاههای مختلف در شبکههای اجتماعی جهانی میداند. مسدودسازی رسانههای مستقل در نتیجه تصمیمی اداری توسط اداره شبکههای اجتماعی یادشده یا متأثر از فشارهای بیرونی صاحبان ثروت و قدرت سیاسی و امنیتی در ایالات متحده آمریکا یا متحدان آن، در هر حال یک افتضاح سیاسی و رسانهای است که در عصر ارتباطات و آزادی رسانهها رخ میدهد.» امیدواریم صداوسیما در احقاق حق و بازگرداندن اکانتهایش موفق باشد، اما بد نیست مدیران این رسانه که بابت این قطع دسترسی عصبانی شدهاند، به این سوال هم پاسخ دهند که استفاده از این شبکههای اجتماعی بالاخره جزو حقوق ایرانیها هست یا نه. اگر هست چرا یوتیوب و فیسبوک و توییتر سالهاست در ایران فیلترند و حتی تلاش دولت برای آزادسازی آنها جواب نمیدهد. اگر هم این شبکهها ضاله و مخربند، چه لزومی دارد رسانه ملی ما که به دنبال اصلاح جهانی است، به آنها متوسل شود. چه کسی است که نداند در همه این سالها رسانه اصلی کشور در پیشانی حمله به شبکههای اجتماعی بوده و هزاران ساعت از برنامههای خود را به سیاهنمایی و متعفن نشان دادن شبکههای اجتماعی بزرگ دنیا اختصاص داده. خندهدار نیست که همین رسانه وقتی دسترسیهایش به این شبکهها کم میشود و اکانتهایش را میبندند، یاد عصر ارتباطات و آزادی رسانهها میافتد و علیه سانسور و جلوگیری از انتشار حقایق بیانیه میدهد، یعنی مردم حق ندارند از همین حقایقی که صداوسیما قصد انتشار آن را در توییتر و فیسبوک دارد، مطلع شوند؟
جالب است که از طرف دیگر برخی رسانهها هم علیه این شبکهها موضع گرفته و مثلا پیام کسانی را بازتاب دادهاند که گفتهاند توییتر نمیتواند با بستن اکانتها دهانشان را ببندد و جلوی آزادی بیان را بگیرد. در وابستگی توییتر و فیسبوک و یوتیوب به نهادهای بزرگ اقتصادی و رنگوبوی سیاسی رفتار این شبکهها که تردیدی نیست و کسی نمیتواند تطهیرشان کند، اما جالب است که حامیان فیلترینگ و بستن این شبکهها در داخل کشور تا با محدودیتهای بینالمللی مواجه میشوند، فیلشان یاد لزوم دسترسی آزاد به اطلاعات و مبارزه با سانسور میافتد. بد نبود این بزرگواران هرازگاهی این شعارها را در داخل هم میدادند و میگفتند فیلترینگ شبکههای اجتماعی چه نسبتی با.