گروهی از عصب پژوهان آزمایش جالبی بین چند داوطلب ترتیب دادند. آنها دو تصویر به داوطلبها نشان میدادند که در برخی موارد تصویر دوم همان تصویر چرخانده شده تصویر اول بود. داوطلبها باید میگفتند که آیا تصویر دوم همان تصویر اول است که چرخانده شده است یا نه؟ وقتی داوطلبها به تنهایی این آزمایش را انجام میدادند حدود 90 درصد از پاسخهایشان درست بود. در دور بعدی آزمایش، داوطلبها در میان چند غریبه قرار گرفتند که به آنها عمداً گفته شده بود به سوالها پاسخ غلط بدهند. داوطلبها نیز پاسخ آنها را میشنیدند. این بار نتایج کاملاً متفاوت بود! میزان پاسخهای صحیح به 59 درصد کاهش پیدا کرد. سوال: چرا چنین چیزی رخ داد؟ جواب: به دلیل تمایل درونی انسان به پیروی از جمع! در واقع عصب پژوهان با تصویربرداری و آنالیز فعالیت انجام شده در مغز فهمیدند زمانی که داوطلبها در میان جمع قرار میگرفتند و نظرات آنان را میشنیدند در بخشهایی از مغز که با تفکر و استدلال در ارتباط است نوعی کمکاری دیده میشود. به عقیده روانشناسان زمانی که ما خلاف جریان آب شنا میکنیم، بخشی از مغز ما فعال میشود که مرکز احساسات ما از جمله ترس است. به عبارتی دیگر، ساز مخالف زدن بدون آن که بخواهیم ما را میترساند. این واکنش فقط در حد رنج ناشی از ترس باقی نمیماند بلکه حتی کار به درد هم میکشد. پیروی از جمع حس پذیرفته شدن در اجتماع را تداعی میکند. این در حالی است که وقتی فردی از یک اجتماع محروم میشود، بخشی از مغز او فعال میشود که مسئول دردهای فیزیکی و واقعی است.