سارا چرتابيان معاون جمعیت طلوع بينشانها
اتفاق بزرگي كه دارد در طلوع شكل ميگيرد داستان خانواده كارتنخواب است كه با عنوان ايتام اجتماعي از آن ياد ميكنيم. بشريت از هر زاويهاي كه نگاه شود روز به روز از لحاظ اخلاقي سقوط كرده است. درحال حاضر اتفاق زيباي كانون خانواده درست شكل نميگيرد و حتي در درون خانواده افرادي هستند كه كارتنخواب خانه هستند و حالا اين مسأله يك شكل انحطاطي پيدا كرده و به خانواده كارتنخواب تبديل شده است.
جالب اينجاست كه «معين» از يك خانواده كارتنخواب به دنيا ميآيد و ما بهعنوان يك موسسه مردم نهاد و مركز اجتماعي نميتوانيم درحال حاضر كار خاصي انجام دهيم و معتقديم بهترين و تنها كساني كه بايد او را در آغوش بگيرند، پدر و مادر معين هستند. تلاش ما اين است كه خانواده كارتنخواب را حمايت كنيم. نهتنها كودكي كه در آينده به كودك كار و خيابان تبديل ميشود بلكه پدر و مادر او را نیز حمایت کنیم. بحث اين است كه اين اتفاق تبديل به يك كانون شود و خانواده در مسير آگاهي و با سلامت لازم پيش برود.
ما تا به حال در زمينه زنان و كودكان مجوز فعاليت نداشتهايم اما از این به بعد ميخواهيم در اين مورد هم وارد شويم چون تا زماني كه كودك، مادر و پدر را همزمان حمايت نكنيم يك جاي كار ميلنگد و پروسه درماني كامل نميشود. ما درباره آقايان اين كار را انجام دادهايم كه از آن بهعنوان يك پديده نو ياد ميشود؛ كاري خودجوش كه علم، تجربه و احساسات در آن با هم عجين شده بود.
هدف ما تاكيد روي مردم است چرا كه خود ما مركزي مردمي هستيم و انگشت اشارهمان را سمت فرد ديگري نميگيريم. همه تلاش ما اين است كه در درجه اول خانواده نجات پيدا كند خانوادهاي كه درگير ناآگاهي است و از سر بيتوجهی ما دچار چنين وضعی شده است. وقتي به اصل و ريشه نگاه ميكنيم به عدمآگاهي ميرسيم. بايد با يك تلنگر شعور خفته را بيدار كرد. ما نميخواهيم جلوي كسي بايستيم. ما انگشت اشارهمان را از روي دولت برداشتهايم و گفتهايم كه ما مردمي هستيم اما در جاهايي بايد قوانيني براي حمايت از خانواده افراد آسيبديده و بهويژه كودكان كارتنخواب ديده شود. اين افراد نهايتا به دست بهزيستي سپرده ميشوند اما آيا يك حمايت پيوسته براي مادر، پدر و كودك هست يا آنها جداگانه حركت ميكنند؟ بايد آنها همراه هم آموزش و درمان شوند. بحث ديگر هم اين است كه اصلا ما چقدر اجازه داريم كه به كودك كار رسيدگي كنيم؟ مرز بين مهرباني و ترحم كجاست؟ قصد ما يكدست كردن است. هر چند آنقدر فاصله طبقاتي زياد شده كه نميتوان همه را به اين سادگيها كنار هم ديد. تلاشهاي زيادي انجام شده اما به دليل آنكه خانواده مركزيت نداشته بينتيجه مانده است. ما آمدهايم كه خانواده كارتنخواب را تحت حمايت درست قرار دهيم و درمان كنيم. آنوقت است كه ميتوان نتيجه درستي گرفت.
هيچكس به اندازه مادر و پدر «معين» حق داشتن او را ندارد. «معين» پدر و مادر خودش را ميخواهد. ما نمونهاي داشتهايم كه پدر كودك ميخواست پاك شود اما فرزند او نميگذاشت و ميخواست با خانواده در سرما و بيغولههاي مختلف زندگي كند. بچهها دوست ندارند از خانواده خود جدا شوند.
بحث من وجود يك کودک مانند «معين» نيست. بايد به باور تحول و شدن رسيد و «معين»ها را نجات داد و نسبت به آنها بيتوجه نبود. آنوقت نتيجهاش سراي اميد ميشود كه ميزبان روزي 120 تا 150 كارتنخواب بهبوديافته است. افرادي كه بين یک تا 13 بار سابقه زندان رفتن داشتهاند.
ما با انجام کارهای داوطلبانه در این زمینه، دنبال رستاخيز آگاهي هستيم كه انسانيت خفته آدمها بيدار شود و برخوردمان با يك كودك سر چهارراه تنها با يك آخ گفتن تمام نشود. هنوز انسانهايي هستند كه به ما ميگويند چرا اين آدمها را نميسوزانيد اينها خوب بشو كه نيستند.
بايد به معينهاي درحال تولد نگاه كرد. نسل بعدي وضعيت فعلي كارتنخوابي بچههاي كارتنخواب خواهند بود. بچههايي كه در اين فضا به دنيا ميآيند. ما الان در فرحزاد زن 4ماهه و 6ماهه داريم و حتي خودشان نميدانند كه باردار هستند. بايد اين خبر منتشر شود تا هر كسي به نوبه خودش بلند شود و قدمي بردارد. طلوع از جايي شروع به حركت كرد كه يك نفر گام برداشت و جنبش بزرگي را راه انداخت كه حالا هر سهشنبه آيين مهرورزي برگزار ميشود و از توزیع 25غذا به 3هزار غذا رسيده است. بحث ما ديگر سيركردن شكم كارتنخوابها نيست بحث ما تكان دادن ذهنها و واكنش نسبت به بيتوجهی است. با غذا دادن جذب كردن درمان و آموزش. ما حالا دنبال آن هستيم كه آموزشها را همه افراد خانواده ببينند و وارد پروسه اشتغال شوند. همه اين موارد بايد با آگاهيرساني انجام شود. اين قضيه نياز به يك كارجمعي و هدفمند دارد. بايد همه با هم مشاركت كنند و كارتنخوابي به سامان برسد.
آدم به آن دليل دلش براي «معين» ميسوزد كه او حتي قدرت راه رفتن هم ندارد. ما ميخواهيم بذر اين روش را در ذهن همه مردم بكاريم كه نسبت به اين قضايا بيتوجه نباشند. تا نسل آيندهمان سلامتتر از آنچه امروز هستند زندگي كنند. فاصله بين اينجا و آن نسل تعداد انسانهايي است كه دارند قرباني ميشوند و همه ما انسانها نسبت به آن مسئول هستيم. هر كس نسبت به بضاعتي كه چه با كمك فعاليت داوطلبانه و چه با كمك مالي ميتواند اين قضيه را پيش ببرد. خيلي از چيزهايي كه براي خانوادههاي مختلف بدون استفاده است براي عدهاي چراغ خانه است.
ايرانيان هنوز احساس مسئوليت ميكنند و حتي نسبت به افراد مسني كه از كنارشان عبور ميكنند حساسيت دارند. كافي است دست به دست هم داد و قبل از بحراني شدن پديده كودكان كارتنخواب آن را به سرانجام مناسبي رساند.