پنج روز پیش خبر رسید که سوال 80 نفر از نمایندههای مجلس از رئیسجمهوری اعلام وصول شده است. برای سوال این 80نماینده هم پنج محور کلی اعلام شد، ازجمله عدمموفقیت دولت در کنترل قاچاق کالا و ارز، استمرار تحریمهای بانکی، عدم عکسالعمل شایسته دولت درباره کاهش نرخ بیکاری، رکود اقتصادی شدید چند ساله، افزایش شتابان نرخ ارز خارجی و کاهش شدید ارزش پول ملی.
این اقدام واکنشهای زیادی به دنبال داشت، عدهای اعلام کردند که با توجه به آغاز جنگ همهجانبه اقتصادی و اختصاص تمام ظرفیتهای دولت برای ساماندهی نوسانات مختلف، بازخواست رئیسجمهوری از سوی نمایندههای مجلس میتواند تمرکز دولت را برهم بزند و از طرفی نمایش وحدت قوا در شرایط ویژه کشور را هم خدشهدار کند، اما در عین حال عده دیگری از کارشناسان و نزدیکان رئیسجمهوری دعوت نمایندههای مجلس از حسن روحانی را فرصتی برای افزایش شفافیت و تشریح موانع پیش آمده برای دولت اعلام کردند. حسن روحانی هم دیروز در نامهای به رئیس مجلس نوشت: «احتراما؛ درست در سالروز تحلیف رئیسجمهوری دوره دوازدهم، سوال تعدادی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی واصل گردید. بیتردید سوال از رئیسجمهوری کشور با مراعات حداقل دو نکته میتواند مبارک باشد؛ اولا در چارچوب قانون اساسی باشد، ثانیا در زمان و شرایط مناسب کشور اقدام شده باشد، که متاسفانه هیچکدام از این دو حاصل نشده است.
اما برای جلوگیری از هر نوع اختلاف بین قوا و احترام به مجلس شورایاسلامی انشاءالله در فرصت مقرر به مجلس خواهم آمد و به سوالات پاسخ خواهم داد. البته این امر میتواند فرصت خوبی باشد تا برخی از حقایق را برای مردم عزیز کشورم بازگو نمایم که آنها صاحب واقعی کشورند و مشروعیت من و شما نیز از آرای آنها است.»
عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب هم درباره بخش آخر حرفهای رئیسجمهوری درباره اینکه این اتفاق میتواند فرصت بسیار خوبی برای دولت و کشور باشد، به «شهروند» میگوید: «به نظر من این طلاییترین فرصتی است که در 5سال اخیر برای آقای روحانی به وجود آمده است.»
او ادامه میدهد: «اگرچه تا همین حالا هم رئیسجمهوری سخنان زیادی خطاب به آحاد مردم داشته، اما ممکن است برخی مطالب امکان طرح در برنامههای تلویزیونی، مصاحبهها و سخنرانیها را نداشته باشد، چون بههرحال ایشان نفر دوم کشور است و بازگوکردن برخی حرفها در موقعیتهای پیشین میتوانست تاثیراتی داشته باشد، اما امروز که نمایندههای مردم یا به عبارتی خود مردم سوالاتی مطرح کردهاند و رئیسجمهوری باید به آنها جواب دهد، فرصتی دست میدهد تا آنچه را که تاکنون گفته نشده، گفته شود تا رئیسجمهوری بتواند نگاه جامعه مدنی را به دولت ترمیم کند و با ایجاد شفافیت سوءتفاهمها را از بین ببرد.»
او تاکید میکند که بیاطلاعی مردم و حتی برخی از نمایندهها از موضوعاتی که تاکنون اعلام نشدهاند باعث شده دولت در بسیاری از عرصهها هدف تخریب قرار بگیرد. ناصری میگوید: «اگر توجه کنید میبینید که در ناآرامیهای اخیر برخی شعارهای ساختارشکنانه علیه رئیسجمهوری شنیده میشود، چون بههرحال تلقی بسیاری از مردم این است که طبق قانون اساسی که رئیسجمهوری را نفر دوم مملکت و نخستین مسئول قدرتمند اجرایی کشور میداند، از سیر تا پیاز مشکلات سیاستهای پولی، خارجی و ... در دست رئیسجمهوری است و ایشان مسبب تمام نابسامانیهای اخیر هستند، چون همه چیز در اختیار ایشان است. اگرچه منطقا و قانونا باید اینطور باشد، اما میدانیم که چنین نیست و ایشان میتواند در محضر نمایندههای مجلس این موضوع را توضیح دهد.»
ناصری تاکید میکند حتی کسانی که از مسائل گفته نشده با خبر هستند هم توقع دارند این موضوعات بیان شود و میگوید: «عدهای نمیدانند چه خبر است، نمیدانند دولت چه مشکلات و موانعی دارد و عدهای هم میدانند، در شرایط فعلی حتی دسته دوم هم از رئیس توقع دارند که این مسائل را بازگو کند.»
او این احتمال را میدهد که دیگر چنین فرصتی به دولت دست ندهد و میگوید: «از متن نامه رئیسجمهوری به رئیس مجلس چنین برمیآید که رئیسجمهوری درصدد است لب به گفتن یکسری مسائل که تاکنون گفته نشده، باز کند و از این فرصت استفاده کند.»