بر روى تاورهيل در شهر سولفرينو، ستوان مولِنيا از گارد پياده نظام يكّه وتنها شش واحد از توپخانه را تسخير كرد كه در 3 مورد، تيم و نفرات توپخانهها را هم به اسارت گرفت. فرمانده آنها كه يك سرهنگ اتريشى بود خود را تسليم كرد. سروان ژيزويل در حالى كه پرچم هنگ خود را به دوش گرفته بود از سوى نيروهاى دشمن كه تعدادشان 91 برابر نيروهاى خودش بود، مورد محاصره قرار گرفت. وى كشته شد و هنگامى كه درخاك غلتيد امانت گرانبهايى را كه در دستش بود در آغوش كشيد.
گروهبانى پرچم را برداشت تا آن را از دست دشمن حفظ كند، اما يك گلوله توپ سر او را از تنش جدا كرد. پس از او سروانى پرچم را به دست گرفت كه او هم مجروح شد و بيرق پاره و شكسته، به خون او رنگين شد. سربازان و افسرانى كه پرچم را به دست گرفتند يكى پس از ديگرى مجروح شدند، اما پرچم تا آخرين لحظه به كمك ديوارى از اجساد و بدنهاى نيمهجان محفوظ ماند. در پايان، پرچم پرافتخار و پارهپاره شده در دستان سرگروهبانى از هنگ سرهنگ آباتوچى باقى ماند. سرگرد دِلاروشه فوكو« de la ro che foucault» كه يك
سواره نظام بىباك آفريقايى بودبه صفوف مجارىها حمله كرد، اما اسبش در اثر اصابت گلوله سوراخ سوراخ شد و خود او هم كه دو بار تير خورده بود به زمين افتاد و مجارستانىها كه صفوف خود را بازآرايى كرده بودند وى را اسير نمودند.
ادامه دارد...
کتاب «خاطرات سولفرینو» نوشتههانری دونان است که به زبانهای گوناگون ترجمه و تجدید چاپ شده است. کتابی که ازسال 1862 میلادی اسباب برپایی نهضتی جهانی را فراهم آورد و 189 جمعیت ملی صلیبسرخ و هلالاحمر در سراسر جهان با میلیونها عضو بر مبنای اصول بشردوستانه آن به وجود آمده است. در ایران، محمدابراهیم توکلی کارشک این کتاب را ترجمه کرد و از سوی نشر آژند در سبزوار منتشر شد.