محسن عليمرداني نماينده زنجان و نايبرئيس كميسيوناجتماعي
معضل بيكاري يكي از مهمترين دغدغههاي مديران و مسئولانارشد كشورمان است و اين معضل آسيبهاي بسياري را در حوزههاي مختلف به ايران وارد كرده و ميكند.
آسيبهاي ناشي از بيكاري جوانان را در چند بخش ميتوان تقسيمبندي كرد كه به اعتقاد من، مهمترين آسيبها را در حوزه اجتماعي تحمل ميكنيم. افزايش آمار طلاق، خشونتهاي اجتماعي و بالاخره اعتياد كه هركدام به تنهايي نگرانكننده است، تنها بخشي از آسيبهايي است كه از ناحيه افزايش بيكاري طي سالهاي اخير متحمل شدهايم. به همين دليل است كه درحالحاضر دولت و ديگر قوا و نهادهاي اصلي كشور نسبت به معضل بيكاري دغدغه جدي داشته و تا اين معضل مرتفع يا حداقل كاهش نيابد، بايد منتظر آسيبهاي بيشتر باشيم. براساس نظر كارشناسان، آسيبهاي ناشي از بيكاري يك فرد تحصيلكرده و متخصص به مراتب بيشتر از آسيب بيكاري يك فرد معمولي است و متاسفانه ما شاهد افزايش آمار بيكاري تحصيلكردهها و جواناني هستيم كه حداقل مدرك كارشناسي خود را از دانشگاهها كسب كردهاند. علت اين است كه در كنار آسيبهاي عمومي ناشي از بيكاري يك فرد معمولي و غيرمتخصص، بيكاري يك كارشناس تحصيلكرده و متخصص آسيبهايي چون سرخوردگي اجتماعي، جامعهگريزي، بياعتمادي و... را نيز بايد اضافه كرد.
متاسفانه برخي از نهادها اعلام ميكنند كه براي توليد شغل بهازاي هر نفر بايد ميليونها تومان هزينه كرد، اما اين پرسش مطرح ميشود كه آيا از نظر علمي و كارشناسي ما بهطور دقيق هزينههاي ناشي از بيكاري يك فرد به ويژه در حوزه اجتماعي را محاسبه كردهايم؟ بهطور قطع هزينه مقابله با آسيبهايي چون اعتياد، طلاق، خشونتهاي اجتماعي، سرخوردگي افراد تحصيلكرده و بياعتمادي آنها چندين برابر بيشتر از بودجه موردنياز براي ايجاد شغل در جامعه ما است.
بهعنوان نمونه يك فرد تحصيلكرده كه به واسطه سرخوردگي ناشي از بيكاري به اعتياد گرايش پيدا كرده و چندينسال با اين معضل خانمانسوز دست به گريبان ميشود، هم خود و هم خانواده و نزديكانش را دچار مشكلات بيپايان ميكند. حال بايد چقدر هزينه كرد كه اين فرد اعتياد خود را ترك كرده و به آغوش جامعه بازگردد؟ از سوي ديگر يك فرد بهبوديافته را با چه ميزان هزينه ميتوان به روزهاي قبل از اعتياد و دوران جواني با نشاط بازگرداند و آيا اساسا اين امر محقق ميشود و ما ميتوانيم افراد معتاد را با يك دوره درمان به فردي مفيد و مناسب براي جامعه تبديل كنيم؟ متاسفانه بايد گفت كه ما هنوز بهدرستي اين خطر را درك نكرده و به ضرورت اقدامات ضربتي و اورژانسي براي رفع مشكل بيكاري بهويژه بيكاري افراد تحصیلكرده پي نبردهايم.
براي اينكه به عمق معضل پي ببريم، تنها كافي است يك آمار را بيان كنم و آن هم اين است كه در استانها براساس آخرين تحقيقات و نظرسنجيها، آمار بيكاري افراد تحصيلكرده، حدود دوبرابر افراد معمولي و غيرمتخصص است.