شهروند| این روزها حسین فرحبخش بسیار خبرساز شده است. یک روز تهیهکننده خندوانه را مورد اعتراض قرار میدهد و دیگر روز مقابل سازمان فرهنگی شهرداری تحصن میکند.
فرحبخش که از شرایط اقتصادی سینمای امروز ایران دلچرکین است، این روزها مدام در تلاش بوده تا درباره پشت پرده مالی سینمای ایران نگاهها را متوجه آشفتگیهای این حیطه کند. گفتوگوی این تهیهکننده با خبرآنلاین پر است از افشاگری.
پولهای نامشخص
فرحبخش گفته است: در سالهای اخیر سرمایههایی با منبع نامشخص وارد سینما شد که همین پولها و سرمایهها به عقیده من در این سالیانی که وارد شد، سینما را نابود کرد. از سالهای 85 و 86 بود که پولهایی با منابع نامعلوم وارد پروژههای مختلف شد و بعد هم در دهه نود به اوج خودش رسید.
سرمایهگذاران رانتی
عوامل مختلفی پولهای نامعلوم را وارد سینما میکند. یکی اینکه سرمایهگذارها مثلا وقتی میبینند فیلمی 20میلیارد فروش داشته و 2 میلیارد خرج ساختش شده، وسوسه میشوند. دوم اینکه افرادی پولهای نامشروعی از راههایی به دست میآورند تحت عنوان زد و بند و آن پولها را وارد سینما میکنند و این پولها این روزها در سینما بیداد میکند.
عیاشان سینمایی
قشر کمی هم هستند که فکر میکنند سینما جایگاهی است برای عیش و نوش، اما وقتی وارد این عرصه میشوند با شکست سنگینی روبهرو میشوند که شاید اولش خیلی هم متوجه نباشند. آنها گول میخورند؛ مثلا اگر یک نفر با خنده و مهربانی با آنها صحبت کند، فکر میکند خدای ناکرده به او تفقد ویژه دارد، نمیداند که آن بنده خدا او را آدم حساب کرده که با او صحبت میکند. این مسائل باعث توهم خیلی از آدمها میشود.
کلکسیون ستاره
بعضیها با وارد کردن پولهای هنگفت که معلوم هم نیست از کجا آمده توقعات را بالا میبرند؛ مثلا تهیهکننده و کارگردانی، فیلمی با سرمایه یک آدم پشتپرده ساخته و گفته هر چه بازیگر در سینماست میخواهم در فیلمم جمع کنم. مشخص است تو وقتی به آدمی که دستمزدش 50 میلیون است 250 میلیون میدهی با کله میآید و برایت بازی میکند. به نظر من این اوج رذالت یک نفر در سینماست که با این پرداختها تمام سیستم و حساب و کتابها را بر هم میزند و توقعها را بالا میبرد. طبیعی است وقتی به کسی که در کارهای قبلی 50 میلیون تومان میگرفته الان 500 میلیون میدهند، روی پرده دایره هم میزند. بقال سر کوچه ما هم این پولها را بیاورد، میتواند بازیگران زیادی را جمع کند و به هر کدامشان رقم بالا دستمزد بدهد اما این کار افتخار نیست.