مریم شکرانی روزنامه نگار اقتصادی
خانه شما در جیب چه کسی است؟! شاید این پرسش تعداد زیادی از ایرانیهایی باشد که بارها و بارها در بازار افسارگسیخته مسکن مستاصل شدهاند. برای اینکه بهتر متوجه شوید سوداگری چه میکند کافی است مرور کوتاهی به عدد و رقمهای بازار مسکن داشته باشیم. زمان انتظار برای خانهدار شدن در کشورهای پیشرفته بین 3 تا 5سال است. بهتر است دقیقتر توضیح دهم: اگر یک شهروند جهان اولی یک سوم حقوقش را پسانداز کند بعد از 3 تا 5سال میتواند صاحب خانهای 100 متری شود. مدیران ایرانی میگویند در ایران زمان انتظار برای خانهدار شدن 12 سال است اما آنها تمام واقعیت را به شما نمیگویند زیرا آنها معیارهای جهانی را دستکاری کردهاند تا به چنین عددی برسند. آنها واحد 100 متری را 70متر در نظر گرفتهاند و فرض را بر این گذاشتهاند که شما صددرصد حقوقتان و نه یک سوم آن را پسانداز کنید! تازه به این نکته توجه کنید که معیارهای جهانی درآمد یک فرد را میسنجد و نه درآمد تمام اعضای خانواده را! اگر بخواهیم معیارهای جهانی را در نظر بگیریم و قیمت یک واحد 100 متری در ایران را بر یک سوم حقوق افراد تقسیم کنیم خیلی راحت متوجه میشویم که کارگران و طبقات پایین باید چیزی بیشتر از 100سال برای خانهدار شدن انتظار بکشند و این تنها ثروتمندان ایرانی و افراد متعلق به دهکهای بالا هستند که میتوانند طبق مدل جهانی ظرف 3 تا 5سال خانهدار شوند. نگاهی به نسبت مستاجران و صاحبخانهها در 30 سال گذشته نشان میدهد که تعداد مستاجران ایرانی رو به افزایش است. در سال 65 تنها 12درصد خانوادهها مستاجر بودند و نزدیک به 90درصد ایرانیها صاحب خانه بودهاند اما این نسبت در حال حاضر به حدود 40 درصد مستاجر و 60درصد صاحبخانه رسیده است، اما بازار مسکن به همین جا اکتفا نکرده و حالا حسام عقبایی نایب رئیس اتحادیه مشاوران املاک اعلام کرده که کاهش شدید قدرت خرید مردم باعث شده است که مستاجران تهرانی راهی حومه شهر شوند. ته این ماجرا افزایش تعداد حاشیهنشینها و فقر بیشتر است. اما پرسش این است که غارتگران بازار مسکن چه کسانی هستند؟ آنها سوداگران زمین هستند که سالیان سال است دولتها به دلایل نامعلوم حاضر به گرفتن مالیات از آنها نیستند! سهم زمین در قیمت تمام شده مسکن به طور میانگین 53درصد است و در برخی مناطق تهران تا 90درصد هم میرسد. در کشورهای پیشرفته مالیات قابل توجهی تحت عنوان «مالیات بر ارزش افزوده زمین» از زمین داران دریافت می شود. آنها معتقدند زمین کالا نیست که قابلیت تولید انبوه داشته باشد و یک دارایی عمومی است بنابراین نباید به عنوان ثروت افراد تلقی شود. از طرف دیگر وقتی شهر توسعه پیدا می کند و یک قطعه زمین صاحب ارزش اقتصادی می شود، از جیب عموم مردم برای توسعه شهر هزینه شده است. پس منطق حکم می کند که ارزش افزوده آن به جیب تمام مردم برود و نه فقط صاحب زمین. با این نگاه مالیاتهای سنگینی به خرید و فروش زمین تعلق می گیرد و امکان دلال بازی زمین تقریبا به صفر می رسد. در ایران اما، سالهاست با بهانه های مختلف این قانون یعنی قانون «مالیات بر ارزش زمین» به تصویب نمی رسد و بازار سوداگرانه زمین و مسکن روی انگشت عده ای دلال ناشناس و زمین دار بزرگ می چرخد.