حسام حیدری طنزنویس
جامجهانی در حال تمامشدن است و همه گفتنیها را در مورد بازیهای فوتبال گفتهاند. تنها چیز مهمی که این وسط به آن توجه نشده، یک نوع خاص و با حال از تماشاچیان فوتبال هستند که شما هم حتما با آنها برخورد کردهاید: «مامانهای مهربونِ بیخبر از فوتبال».
این گروه از تماشاچیان بازی اصولا هیچ درکی از اهمیت بازیهای جامجهانی ندارند و دقیقا در حساسترین لحظات بازی برای گردگیریکردن تلویزیون با یک دستمال جادویی نانو و یک عدد شیشهپاککن وارد اتاق شده و این کار را حدود پانزده دقیقه طول میدهند. آنها همچنین در طول نود دقیقه بازی بیش از 35 مرتبه به دلایل مختلف از جلوی تلویزیون رد میشوند که 23 مورد از آنها درست در لحظات ضربات ایستگاهی، تک به تک یا پنالتی است.
این گروه از مامانها، برعکس همه، از اینکه گزارشگر بازی جواد خیابانی باشد، خوشحال شده و او را فردی گوگولی و مهربون میدانند و هر وقت او را در تلویزیون میبینند، این سوال را میپرسند: «بالاخره چی شد؟ مگه قرار نبود این خیابانی نماینده مجلس بشه؟» آنها همچنین معتقدند: عادل فردوسیپور مثل برادرشوهرشان آدم هفت خط و دوبههمزنی است؛ با آن موهای فرفریش.
از نظر آنها بهترین تیم طول تاریخ لیگ برتر ایران فجر سپاسی شیراز است و دلیل آن هم این است که عروس اکرم خانماینا که شیرازی است، خیلی دختر خوب و خانمی است و از هر انگشتش یک هنر میریزد. آنها همچنین به غلامحسین پیروانی ارادت ویژهای داشته و شعرهای او را خوب و آموزنده میدانند.
این گروه از مامانها در طول تماشای بازی به دنبال پیداکردن قاتل مادرزن بروسلی بوده و از رنگ بد لباس داور که با رنگ چمن ست نیست، انتقاد میکنند و همه تبلیغات دور زمین را با صدای بلند میخوانند.
اخلاق برای آنها از همهچیز مهمتر است و هر بازیکنی که موهایش را فرق از بغل باز کرده و تهریش داشته باشد را دوست دارند. آنها همچنین در حساسترین مسابقات ورزشی هم خواهرزاده خود را فراموش نکرده و برایش در بین بازیکنان خوب و بااخلاق دنبال خواستگار میگردند و چون خودشان اطلاعاتی از بازیکنان ندارند، مرتب با مشت به پای شوهرشان کوبیده و میپرسند: «این پسره شماره هفته کیه؟ این خیلی خوبه برا آرزو به خدا».
آنها توقع دارند با یکبار تماشای بازی همه ریزهکاریها و قوانین فوتبال را یاد بگیرند و از پسرشان میخواهند نحوه قرارگیری مدافع در آفساید را با رسم شکل توضیح دهد و در صورتی که پسر به او بگوید: «مامان حالا بازی حساسه، بذار بعد بازی برات توضیح میدم» بغض کرده و میگویند: «بیا این همه زحمت بکش بچه بزرگ کن. اینجوری تو روی آدم وامیستن. حیف من که این همه به تو دیکته گفتم».
وقت برای آنها اهمیت ویژهای دارد و در فاصله پانزده دقیقه بین نیمه، سفره شام را پهن کرده و پسر کوچکتر را میفرستند از بقالی محل ماست کوچک کمچرب بخرد و سفارش میکنند که حتما چشمش را باز کرده و تاریخ انقضای ماست را نگاه کرده و از خودش گیجبازی در نیاورد.
آنها با خوشحالی همه اعضای خانواده خوشحالی کرده و برای همه اعضای خانواده کُری میخوانند و کلا نخودی محسوب میشوند.
این گروه از مامانها با اینکه بعضی وقتها حسابی روی اعصاب بقیه میروند ولی نُقل و شیرینی بازیهای فوتبال هستند و اگر نباشند، فوتبال یک چیزی کم دارد.