|رضا فریدی، مشاور اعتیاد|
امروزه انسانها و جوامع مختلف در دنیا با مسائل و معضلات پیچیدهتری نسبت به گذشته روبهرو هستند. یکی از این مسائل پیچیده که از آن حتی بهعنوان مادر آسیبهای اجتماعی یاد میشود، سوءمصرف موادمخدر است.
علت پیچیدگی آن این است که نهتنها خود فرد بلکه خانواده و جامعه را هم درگیر خودش میکند. پس نحوه مقابله و حل آن بسیار مورد اهمیت است. متاسفانه در کشور ما به دلیل عدم آموزش کافی، خانوادهها نمیدانند که چگونه با یک فرد درگیر بیماری اعتیاد رفتار کنند.
در اکثر مواقع شاهد این هستیم که بیمار توسط خانواده طرد میشود و این طردکردن نشأتگرفته از عدم آگاهی خانواده از این بیماری مزمن جسمی، روانی و اجتماعی است؛ چراکه این تفکر در اکثر خانوادهها وجود دارد که با طرد فرد مصرفکننده و به ته خط رسیدن او و درگیرشدنش با انواع مشکلات، سرش به سنگ خواهد خورد و این باعث قطع مصرف او میشود. میتوان گفت که این نوع تفکر در بین خانوادهها از نظریه رایج از یکسری آزمایشات مرسومی که در اوایل قرن بیستم انجام شدند، شکل گرفته است. شما یک موش را در یک قفسی با دوبطری آب قرار میدهید.
یک بطری فقط آب و بطری دیگر آب به همراه موادمخدر. تقریبا هر زمانی که این آزمایش را انجام بدهید، موش بطری را انتخاب میکند که با موادمخدر مخلوط شده است و آنقدر از آن میخورد تا میمیرد اما در سال 1970میلادی یک روانشناس به نام بروس الکساندر به نکته عجیبی در مورد این آزمایش پی میبرد. او میگفت، موش در قفس تنها بود و هیچ کاری به جز رفتن به سراغ موادمخدر نداشت. پس او اینبار آزمایش را به شکل دیگری انجام داد.
او اینبار تعداد بیشتر از یک موش را درقفسهایی باشکوه قرار داد و برای آنها پارکی برای بازی ساخت. پارکی که در آن، توپهای رنگی، تونلهایی برای دویدن و از همه مهمتر دوستانی برای بازیکردن وجود داشت. در کنار اینها، او دو بطری از آب معمولی و دیگری بطری آب به همراه موادمخدر در قفس قرار داد.
نکته شگفتآور این بود که موشها حتی اگر مجبور میشدند هم، آب بطری موادمخدر نمیخوردند... این آزمایش میخواست این را بیان کند که خانوادهها به جای کمک به بهبودی و برگشت افراد سوءمصرفکننده موادمخدر، از جامعه طردشون میکنند و پیداکردن شغل و ثبات رو براشون مشکل میکنند و حتی اگر فرد معتاد با موادمخدر دستگیر بشود، حمایت و امتیازات از اون سلب میشه و اونرو به زندان میاندازند.
که دقیقا همون قفس هست. لازمه که ما جامعهای هرچه بیشتر شبیه به اون پارک موشها و کمتر شبیه قفسهای انفرادی و بدون ارتباطهای عاطفی داشته باشیم. متضاد اعتیاد و هوشیاری نیست بلکه ارتباط و پیوندهای عاطفی هست. پس گزینه طردکردن افراد و مخصوصا نوجوانان و جوانان درگیر بیماری اعتیاد را برای همیشه لازمه که از ذهنها پاک کنیم.