«شهامت از آن آنان است که خودشان را یک روز صبح در آینه نگاه میکنند و روشن و صریح این عبارت را به خودشان میگویند، فقط به خودشان: «آیا من حق اشتباه کردن دارم؟» فقط همین چند واژه...
شهامت نگاه کردن به زندگی خود از روبهرو... و هیچ هماهنگی و سازگاری در آن ندیدن. شهامت همه چیز را شکستن، همه چیز را زیر و رو کردن...
به خاطر خودخواهی؟ خودخواهی محض؟ البته که نه، نه به خاطر خودخواهی... پس چه؟ غریزه بقا؟ میل به زنده ماندن؟ روشنبینی؟ ترس از مرگ؟
شهامت با خود روبهرو شدن. دست کم یک بار در زندگی. روبهرو با خود. تنها خود. همین.
«حق اشتباه» ترکیب بسیار کوچکی از واژهها، بخش کوچکی از یک جمله، اما چه کسی این حق را به تو خواهد داد؟
چه کسی جز خودت؟»
روزمرگیهای یك زن/آنا گاوالدا
الهام دارچینیان
متن بالا قسمتی از داستان کوتاه «روزمرگیهای یك زن» نوشته «آنا گاوالدا»ست که در کتاب «من او را دوست داشتم» آمده است. آنا گاوالدا راوی زندگی زن اروپایی امروز است، اما در این روایت دغدغههای جنسیتی و فمینیستی را در اولویت خود قرار نمیدهد. او بیش از هر چیز به روابط میان آدمها تكیه میكند و میخواهد ناكامیهایی را كه در دور تند زندگی امروز زیر پوست زندگی گم شدهاند بیرون بكشد. آنا گاوالدا اینبار سراغ زنی رفته است كه درست مانند بیشتر قهرمانهایش، خواننده از لحظهای كه او فروریخته است وارد داستان زندگیاش میشود. گاوالدا اینبار از زاویهای دیگر به سراغ مشكلات پس پرده زندگی امروز رفته است، اما باز هم همهچیز حول محور خیانت میچرخد، راوی گاوالدا پس از شكستی كه به واسطه خیانت همسرش با آن روبهرو شده، در گیرودار ماجرای تازهای میافتد، اما اینبار تنها شاهد است.