| ناصر تدین، وحید قاسمیان |
در این رمان ما پا به دنیای شکارچیان و محیطبانان میگذاریم. دنیایی بیرحم و آرام. طبیعت که مادر زمین است در ناباوری آدمیان از عملکرد خویش بهسوی نابودی پیش میرود و هرازگاهی انسانی یافت میشود که عزم جزم میکند تا به یاری مادر رنجور خویش برخیزد.
«بيقرار اینسو و آنسو ميرفت. گوشه دنجي ایستاد. پاهاش را از هم باز کرد. گردن کشید و پرده دور نوزاد را به دندان گرفت و بره را بيرون کشید. آهو تقلا ميكرد. بره بيرون ميآمد. نحيف با موهاي لزج، ناتوان از ایستادن. مادر لیسش ميزد. با گردن زير شكمش را گرفت، کمکش کرد روي پاها بايستد و شير بنوشد. با هر جرعه شير، جان ميگرفت. ما در اطراف را زيرنظر داشت. شیر خوردنش که تمام شد در پی مادر شروع به دویدن کرد. کمی دورتر چهار ماده آهو جستوخیز میکردند. - از متن کتاب»
دزدهکشی یعنی دور زدن شکار و سردرآوردن از جایی که انتظار ندارد. این رمان در 166صفحه در مهرماه سالجاری به قیمت 80000ریال از سوی نشر «کتابسرای تندیس» منتشر شده که سومین رمان فریبا منتظر ظهور است.
در پشت جلد کتاب آمده: با آرامش شروع شده است، مثل زندگی که اول روی خوشش را نشان میدهد و تشویقت میکند تا پیش بروی و بعد روی دیگرش را خواهی دید که حریف میطلبد. انگیزه و اراده و عشق هم داشته باشی، بعضی دردها را تاب نمیآوری. زودتر از آنکه فکر کنی پیر میشوی، در بیست یا سیسالگی حتی.
پاهایم میلرزد. نمیایستم. حرفی نمیزنم. ترسیدهام. ترسیده و حقیر شدهام. حقارت را پذیرفتهام تا زنده بمانم. شجاعتم را میدهم، زندگیام را میخرم. راهوردی شمرده و باحوصله حرف میزند. چیزهایی از همانها که برایش تعریف کردهام. مظلوم و طبیعت دوست و جانبرکف برای وطن، معرفیام میکند. کمکم بدبخت نشانم میدهد... به چه روزی افتادهام!