اشلی فِتِرز - ترجمه عماد پورشهریاری | 22 ساله بودم که برای نخستینبار مادرم یک وسیله آشپزخانه به من داد تا واقعا برای خودِ خودم باشد. این وسیله یک آرامپز سرامیکی قدیمی کراکپات1 بود که رنگش در ابتدا زرد اما در مرور زمان سفید شده بود، این آرامپز طرح گلهای آبیرنگی داشت و احتمالا در حوالی سال 1980 خریداری شده بود. وقتی برای نخستینبار به خانه خودم رفتم، مادرم این آرامپز را به من داد و گفت که آن را از مادرش گرفته است. سرپوش آن مدتها بود که گمشده بود، اما میتوانستم از فویلهای آلومینیومی به جای آن استفاده کنم و اگر روزی به آشپزی علاقهمند میشدم ممکن بود به کارم بیاید.
همانطور که مادرها همیشه درست میگویند، مادر من هم درست میگفت؛ پس از 6ماه شامهای یخزده و فریزی، شروع کردم به آشپزی و پخت سینه مرغ در مدلهای مختلف در آرامپز سالخورده. از اینکه چطور تلاشی کوچک میتواند غذای خانگی واقعی به همراه داشته باشد، متعجب و خشنود بودم. خیلی زود بعد از پختن مرغ با سیر و لیمو، مرغ کبابی و خوراک مرغ سرخشده احساس میکردم استاد بزرگ آرامپزها شدهام و تصمیم گرفتم آن را به یک آرامپز جدیدتر بهروزرسانی کنم. در آن زمان، اواخر 2012، وقتی به دنبال یک کراکپات میگشتم، متوجه شدم که آنها را به نام عمومیتر «آرامپزها» میشناسند و هیچیک از پرفروشترینهای مدلهای مختلف حتی ذرهای شبیه پاتسِ2 تپل برقی من نبودند. به جای آن با انتخابهای گستردهای از محصولاتی از جنس کروم و سیاهرنگی روبهرو بودم که انگار تازه از خط تولید کارخانه اسپری بدن Axe خارج شده بودند.
امروز میدانیم که وسایل آشپزخانه درحال تغییر و تحولند، چراکه نُرم آشپزهای آمریکایی درحال دگرگونی است، درحالیکه در اواسط دهه 1960 یکچهارم مردان آمریکایی آشپزی میکردند، در اواخر دهه 2000، مردانی با درآمدهای پایین تا بالا و در سنهای بین 19 تا 60سالگی در آشپزی مشارکت میکنند. براساس مطالعات نشریه نوتریشن ژورنال که در سال 2013 منتشر شد، تعداد زنانی که آشپزی میکردند، در یک بازه زمانی مشابه، از 92درصد به 70درصد کاهش یافته است. همچنین دانشگاه میشیگان در گزارشی درباره نسل ایکس3 نشان میدهد مردان مجرد و متأهلی که بین سالهای 1961 و 1981 به دنیا آمدهاند و در مناطق مختلف شهری و روستایی و شهرهای بزرگ زندگی میکنند بیش از پدران خود دست به آشپزی میزنند و برای تهیه غذا خرید انجام میدهند، این گروه بهطور متوسط هشت وعده در طول هفته غذا درست میکنند. به بیان دیگر، مرد جدید آمریکایی بیش از همیشه میتواند یک آشپز خانگی باشد و آشپزخانه احتمالا «غار جدید» مردان است.
همچنان که مردان آشپزخانهها را کشف میکنند، آشپزخانهها هم به آرامی درحال کشف مردان هستند. به وسایل آشپزخانه که هر مردی باید در اختیار داشته باشد، نگاهی بیندازید، «وسایل» و «ابزارهایی» وجود دارند که موردعلاقه مردان هستند. نخست اینکه متوجه خواهید شد بسیاری از وسایل آشپزخانه امروز طرحی ساده و از نظر جنسیتی خنثی دارند که با کروم پوشیده شدهاند و مشکیرنگ هستند. وسایل و آشپزخانهها در پیرامون مردان درحال تحول هستند، حتی اگر شرکتهای تجاری تمایلی نداشته باشند درباره آن صحبت کنند.
وقتی آرامپزهای شرکت کراکپات در سال 1971 وارد بازار آمریکا شد، با موفقیتی چشمگیر روبهرو شدند، این وسایل برای زنانی که در فشار درگیرهای خانه و کار درحال نابودی بودند، تبدیل به یک معجزه شدند. کراکپات میتوانست وعده غذایی را به آرامی و در طول روز آماده کند، به همین خاطر یک مادر شاغل پیش از آنکه بچهها را راهی مدرسه کند، به راحتی کمی گوشت و سبزی در آن میریخت و وقتی از سرکار به خانه بازمیگشت، غذایی مغذی در آشپزخانه درحال جوش و آماده ارایه به خانوادهاش بود. روزنامه واشینگتنپست در سال 2015 در گزارشی با عنوان شیطنتآمیز «وعده اجرا نشده کراکپات، نماد دوستنداشتنی برابری زنان» اشاره میکند که سال 1975 همان سالی است که مابل هافمن کتاب آشپزی کراکری کوکری را منتشر کرد که در آن به دارندگان کراکپات آموزش میدهد چگونه مانند «مرغ سوخاری زنان پرمشغله» غذا آماده کنند. کتاب در چهار ماه نخست نیممیلیون نسخه فروش داشت.
آرامپزهای دهههای 1970 و 1980 میلادی هنرشناسی زنانه متمایزی داشتند. بسیاری از آنها مانند آرامپز مادربزرگ من، طرحهای گلوبوتهای داشتند؛ در یکی از محبوبترین طرحها، با نام «برداشت طلا» تصاویری از میوهها و سبزیهای رسیده، سوپهای درحال جوش و حتی یک خرچنگ مهربان و آبدار روی آن درج شده بود. اما استفاده از آرامپزها در دهه 1990 کاهش یافت. وقتی در میانه دهه 2000 رنسانس این خوراکپزها فرارسید، طراحیهای زنانه آن روزها را نمیشد هیچ کجا پیدا کرد. آرامپزها در تحول لوازم آشپزخانه حضور نداشتند، این وسایل پیشرفتهایی در حوزه فناوری داشتند و بدنه آنها از استیل ضدزنگ پوشیده میشد. زمانی که گروه لوازمخانگی هلمز، شرکت لوازم خانگی ریوال را درسال 199 خرید، کراکپات همچنان از طرحهای گلوبوتهای استفاده میکرد و فروش بسیار اندکی داشت و به همراه آن یک کتاب آشپزی هم به مشتری تحویل داده میشد.
بارت پلومان، معاون ارشد و مدیر بخش آشپزخانه گروه هلمز میگوید: «احساس میکنیم مشتریان در آشپزیکردن کمی پیچیده شدهاند.» در همین راستا گروه لوازم خانگی میلفورد طرحهای گلوبوتهای خود را با بدنههای ضدزنگ جایگزین و 200 دستور آشپزی الکترونیک به آخرین مدل محصول خود اضافه کرد.
فروش آرامپزها که حالا «غذاپزهای سیاه و نقرهای زیبایی هستند که میشود آنها را در مهمانی شام روی میز قرار داد» در سهسال نخست هزاره 30درصد افزایش یافته است. در سال 2017، سه جایگاه نخست پرفروشترینهای سایت آمازون همه به شرکت کراکپات تعلق دارد که بدنههای استیل ضدزنگ و مشکیرنگ دارند.
بهطور کلی بهنظر میرسد کراکپات هوشمندانه تغییراتی را در جمعیت هدف مشتریان معمول خود ایجاد کرده است. یکی از نمایندگان این شرکت میگوید: «مردان نقش بیشتری در آشپزخانه دارند... و این چیزی نیست که تأثیر مستقیمی بر طراحی محصولات و بازاریابی این مجموعه نداشته باشد.»
در سال 2012 کراکپات محصولاتی جدید را معرفی کرد، یکسال بعد، این محصولات با فروش بسیار بالایی روبهرو شدند. صفحه نخست وبسایت این شرکت در دسامبر گذشته چهارمحصول پرفروش و پربازدید خود را به مشتریان معرفی میکرد که هر هشت مدل دوباره طراحیهای ساده، نقرهای و مشکی داشتند. طرحهای گلوبوتهای و عجیبوغریب هنوز موجود است، اما در صفحات داخلی وبسایت در دسترس خواهند بود.
کراکپات البته تنها وسایل آشپزخانهای نیست که آشکارا تلاش میکرد رضایت زنان را جلب کند. در زمان جنگ جهانی اول و زمانی که وسایل برقی بهتدریج برای استفاده خانگی افراد وارد بازار شدند «همه چنین رفتاری داشتند» این را روث شوارتز کوان، نویسنده کتاب «کار بیشتر برای مادر: کنایههای فناوریهای خانگی از اجاق آشپزی تا مایکروفر» بیان میکند. برای مثال مجموعه وستینگ هوس در سال 1924 با افتخار مدعی بود که «هزاران زن محصولات وستینگ هوس را انتخاب میکنند.» یکی از شرکتهای تولیدکننده قهوهساز، توستر و ماهیتابههای برقی، محصولات خود را «شگفتانگیز برای مادران» میخواند. همین شرکت در ژانویه امسال تبلیغی را با عنوان «آشپزی خاطرات به همراه مادر» منتشر کرد و در آن پسری را نشان میداد که در کنار مادر ایستاده و نقش کمکآشپز را بازی میکند و پدر هم درست در کنار آنها مشغول آشپزی است.
کوان میگوید که در بیشتر قرن بیستم تبلیغات وسایل آشپزخانه تنها در کریسمس مردان را هدف قرار میدادند؛ «زمانی که وسایل کوچک بهعنوان هدیه مردان به همسران خود بازاریابی میشدند.» در یکی از تبلیغات مشهور شرکت وسایل آشپزخانه دورمِیر، در سال 1966، از زنان (همسران) خواسته شده بود که از میان فهرست زیر هدیهای را برای کریسمس انتخاب کنند (توستر، قهوهجوش، ماهیتابه، کنسرو بازکن و مانند آن) و آن را به شوهران خود نشان دهند و اگر آنها بلافاصله به فروشگاه نرفتند «کمی گریه» کنند، به شوهران هم گفته شده بود که «پیش از آنکه همسرانشان به گریه بیفتند، این محصول را بخرید.»
تبلیغات وسایل آشپزخانه علاوهبر اینکه بهطور تاریخی زنان را خطاب قرار میدادند، طوری برنامهریزی میشدند که مورد توجه زنان قرار بگیرند. کوان میگوید: «تعداد زیادی مجله برای زنان وجود داشت و همین نشریات محل اصلی این دست تبلیغات بودند.» کوان اضافه میکند هرگز تبلیغ وسایل آشپزخانه را در نشریه تایم نمیبینید.
با اینحال امروزه برندهای آشپزخانه تلاش میکنند روشهایی برای ارتباط با مشتریان مرد پیدا کنند. برای مثال، شرکت لوازم خانگی ریتلیرز معمولا برخی نمونه محصولات خود را بهطور رایگان برای نشریات ارسال میکند، به این امید که برخی از کارکنان نشریه از آن استفاده کنند و خوششان بیاید و احتمالا چیزی درباره آن بنویسند. زمانی که در GQ کار میکردم یک قیچی قرمز و سیاه آشپزخانه، یک دستگاه بخور کوچک و یک جفت دستکش کبابپز مردانه بهطور رایگان به من رسید.
با اینحال در تمام شرکتهای مطرح، تاریخچه دردسرسازی فروشها جنسیتی ندارند، برخی از آنها از همان ابتدا بازار وسیعتری را در نظر گرفتند و همچنان هم آن را ادامه میدهند. OXO یکی از این شرکتهاست که وسایلی مانند پوستکن، سیر خردکن، دربازکن و مانند آن را تولید میکند و از نظر جنسیتی خنثی است. تبلیغات این شرکت بیشتر در فضاهای دوستانه و توسط سرآشپزهای سرشناس انجام میشود و تاکنون نگاه جنسیتی به وسایل خود نداشتهاند. اگر نیاز باشد وسیلهای را کوچک و صورتی میکنند و گاهی آن را استیل، مشکی و سنگینتر. OXO، 28سال پیش توسط سم فاربر تأسیس شد، فاربر متوجه شده بود برای دستان همسرش که به ورم مفاصل مبتلا بود، در زمان کار با وسایل آشپزخانه سنتی مشکلاتی ایجاد شده است. او میخواست آشپزی برای همه دستها و همه بدنها راحتتر و ارگونومیکتر باشد. احتمالا در دهه 1990 او متوجه شده بود که دستها و بدنهای مردانهتری در آشپزخانه حضور پیدا کردهاند. کارن اشنلوار، معاون استراتژی برند و بازاریابی شرکت میگوید که «ما چنان از نظر جنسیتی خنثی هستیم که حتی خودمان هم به آن شکل فکر نمیکنیم.» مرکز شرکت در نیویورک یک نقاشی دیواری از هزاران دستکش دارد تا به آنها یادآوری کند مأموریتشان تولید وسایل آشپزی برای همه نوع دست است، دستهای کوچک، دستهای بزرگ، دستهای ورمکرده، دستهای کودکان و دستهای افراد دارای ناتوانی. اشنلوار میگوید: «فکر میکنم نیمی از آنها دستکشهای مردانه باشند.»
مجموعههای نادری در وسایل آشپزخانه هم هستند که صرفا مردان را هدف قرار دادهاند. شرکت 122ساله لاج یکی از این شرکتهاست که به خاطر ماهیتابههای آهنی سنگین و زمختش مشهور است. در صفحه نخست وبسایت این شرکت، عکسی قدیمی سه مرد شلوار جینپوش را در بیرون شهر و درحال پیکنیک نشان میدهد، یکی درحال نوشیدن قهوه در یک لیوان حلبی است، دیگری درحال برپاکردن چادر و سومین نفر روی ماهیتابههای آهنی لاج مشغول آشپزی است.
نشریه سلامت مردان در پنجسال گذشته و در چهار موقعیت مختلف این ماهیتابههای آهنی را یکی از بایدهای آشپزخانه معرفی کرده است. نشریه GQ و اسکویر نیز هر دو اذعان کردهاند که مردان باید این وسیله را در اختیار داشته باشند.
لاج همچنین بر نقش جنسیتی و آشپزی تاکید دارد، از نظر تاریخی آشپزی خارج از خانه یک آشپزی مردانه است، کارهایی مانند سرخکردن، کبابکردن و آشپزی در پیکنیک. بهنظر میرسد میان «مردانگی» و «در معرض آتش مستقیم قرار گرفتن» ارتباط مثبتی وجود داشته باشد.
وقتی دن استاتسیک 54ساله و همسرش وظایف آشپزخانه را تقسیم کردند به نسبت 80 به 20رسیدند. استاتسیک که مدیر یک شرکت مشاوره سرمایهگذاری در مینهسوتاست به من میگوید که وقتی نورا ماهی یا مرغ درست میکند «بشدت خوشحال» میشود، اما او هم بخشی از وظایف روزانه آمادهکردن غذا را برعهده دارد.
او خود را «مرد استیک» و «مرد صبحانه» معرفی میکند که عاشق درستکردن سس و سوپ سبزی مانند نودل کدو است. وقتی آنها در سال 2016 درحال ساخت خانهشان بودند، استاتسیک چند درخواست ویژه برای آشپزخانه داشت. او توضیح میدهد که یک فضای باز میخواست تا دوستان آنها بتوانند صبحانههای آخر هفته آنجا جمع شوند یا حتی در آشپزی به آنها کمک کنند، بهطور ویژه، او یک اجاقگاز بزرگ میخواست و یک فر خوراکپزی که بتواند جوشیدن سس خاصش را کنترل کند و همینطور یک ظرفشویی بزرگ و یک فر بخارپز و یک آیلند بزرگ. درواقع استاتسیک فضایی بزرگ، جذاب و هنری میخواست که آلیس فریدمن، نویسنده کتاب «زنان و ایجاد یک خانه مدرن» به آن «آشپزخانه سرآشپزهای شبکههای تلویزیونی» میگوید. به بیان دیگر او به دنبال یک آشپزخانه مردانه مردانه آرمانی بود.
هالی ریکت که روانشناسی و جامعهشناسی خوانده و درحالحاضر طراح آشپزخانه و حمام است، میگوید مردانی که به دنبال ساخت آشپزخانههای خود هستند، میخواهند خود نیز در آن آشپزی کنند: «مردان در مورد کار کردن تمایل دارند کمی تحلیلی باشند.» برای مثال، مشتریان مرد ریکت که در آشپزی جدیت دارند، فریزرهای کشویی را ترجیح میدهند تا فضای داخلی آن را بیشتر و اشغال فضای آشپزخانه را به حداقل برسانند، همچنین مردان نسبت به زنان تمایل بیشتری به ایجاد فضای خالی و عدماستفاده از ابزارهای اضافی دارند.
ریکت اضافه میکند که مردان بیشتر هودهای فلزی بزرگ را دوست دارند «برخلاف هودهای کوچک توری شکل که بیشتر شبیه قطعهای از مبلمان در کابینتهاست، فکر میکنم مردها دوست دارند آشپزخانهها شکل صنعتی داشته و بیشتر عملیاتی باشند تا اینکه بخواهند آنها را با چیزی بپوشانند.»
مفهومی فراگیر وجود دارد که وقتی زنها آشپزی میکنند، این کار یک وظیفه روزانه و طاقتفرساست و وقتی مردان آشپزی میکنند، یک اثر هنری است. مانند تواناییهای بزرگ کردن فرزند، توانایی آشپزی هم برای بسیاری از افراد به یک معیار در توانمندبودن یک زن یا مادر تبدیل شده است، درحالیکه در مردان یک ارزش افزوده به حساب میآید. فریدمن، استاد تاریخ هنر آمریکا در دانشگاه ولسلی گاهی اوقات از شاگردانش میخواهد درباره فضاهای جنسیتی درون خانههایشان در کلاس صحبت کنند. او میگوید که وقتی در اینباره صحبت میشود «بین مواقعی که بچهها میگویند «پدرم عاشق آشپزی است، به همین خاطر آشپزخانه بزرگی داریم» و زمانی که میگویند «خب مادرم عاشق آشپزی است» تفاوت بسیاری زیادی وجود دارد.» فریدمن ادامه میدهد: «فکر میکنم یک ویژگی افتخارآمیز و یک کار تفریحی و سرگرمی در این مورد وجود دارد. براساس نقشهای سنتی، مادر باید آشپزی کند و پدر نباید آشپزی کند. مادر باید آشپزی کند و من خوشحالم که او آشپزی را دوست دارد، چراکه بههرحال باید این کار را انجام دهد. مردانی که آشپزی میکنند به چشم سرآشپز و بسیار هنرمند تصور میشوند. «سرآشپزهای آشپزخانه» افرادی معرفی میشوند که چیزهایی را با هم مخلوط میکنند، نه برای اینکه غذایی را برای خانواده درست کنند، بلکه افرادی هستند که برای تفریح و یک اجرای هنرمندانه آشپزی میکنند.»
روث شوارتز کوان میگوید که در بیشتر قرن بیستم «آشپزی در خانه بهطورکلی بهعنوان یک کار روزانه ناخوشایند شناخته میشد، سریالهای کمدی قدیمی را نگاه کنید، متوجه این موضوع خواهید شد.» معماری خانهها هم چنین موضوعی را نشان میدهند، برای مثال، در نیمه نخست قرن بیستم، آشپزخانه خانوادههای متوسط عموما نسبت به اتاقهای پذیرایی فضای کوچکی را اشغال میکردند، در این فضا و در یک حریم خصوصی غذا به خوبی آماده و به مهمانان ارایه میشد.
هادلی کلر، نویسنده نشریه آرکیتکچرال دایجست در سال 2016 مینویسد که تنها در چند دهه گذشته «خانههای با فضای باز و با آیلندهای مرکزی و صندلیهایش این فضا را به یک محیط چند کاربری تبدیل و اتاق پذیرایی، نشیمن و ناهارخوری را در هم ترکیب کردهاند.» چه اتفاقی در دهههای 80 و 90 رخ داده که باعث شده آشپزخانهها به یک فضای دلپذیر و راحت تبدیل شوند و هرکسی میتواند در آن آشپزی کند؟ کوان توضیح میدهد یک نظریه این است که «مفهوم آشپزی خانگی تا دهه 80 یا 90 بهعنوان یک شکل هنری شناخته نمیشد.» تحقیقات درباره نحوه سپریکردن زمان آمریکاییها در دهه 80 نشان میدهد که مردها از این زمان شروع به انجام برخی وظایف در خانه کردند و برخی از کارهای خانه را بهطور مشترک برعهده گرفتند.
وقتی دن استاتسیک آشپزخانه خود را میساخت یک درخواست ویژه داشت: کابینتها پنج سانتیمتر بالاتر از میزان استاندارد قرار بگیرند. برای این کار باید سطحی زیر فر قرار میگرفت تا کابینتها با اجاقگاز همتراز شوند. برای استاتسیک که قدی 194سانتیمتر دارد این کار ارزش این هزینهها را داشت: «باید همه کارهایی که لازم است روی این کابینتها برای آشپزی انجام شود، مانند ریز کردن غذاها، اینطوری نیاز به خمشدن نیست و این حالت ارگونومیکتر است.»
کوان توضیح میدهد که ارتفاع کابینتها همچنان یکی از معیارهایی است که نشان میدهد زنان پیشکارهای اولیه آشپزخانهها فرض میشوند. نخستین بار پس از جنگ جهانی اول و تولید انبوه وسایلی مانند اجاقگازها و ظرفشورها چنین معیاری درنظر گرفته شد و دوباره پس از جنگ جهانی دوم این استانداردها بازتعریف شدند؛ در هر دو زمان ارتفاع براساس میانگین قد زنان آمریکایی در نظر گرفته شدند. این معیار تابهامروز پابرجاست، با این حال وال استریت ژورنال سال گذشته در گزارشی به این نکته اشاره میکند که افزایش ارتفاع سطوح از سوی مردان آشپزی که آشپزخانههای خود را طراحی میکنند، درحال افزایش است.
البته کوان تأکید میکند که این افزایش سطوح مختص مردان نیست و او و همسر مرحومش هم در زمان ساخت خانه خود در سال 1980 همین کار را کردند. کوان 76ساله کابینتهایی میخواست که به او امکان راست ایستادن بدهد و پشت او را خم نکند. آنها در آن زمان آشپزخانهای میخواستند که بتوانند به شکل یک تیم در آن آشپزی کنند، به همین خاطر فضا را برای حضور دو آشپز وسعت دادند و آیلند مرکزی در آن گذاشتند تا «هرکس بتواند روی یک صندلی بنشیند و مراحل درست کردن غذا را انجام دهد، درحالیکه دیگری درحال درست کردن چیزی در فر باشد.»
کوان ناظر تحول جنسیتی آشپزخانه خود بوده: «همسرم به میزان قابلتوجهی آشپزی میکرد آن هم در زمانی که میدانستیم کسی این کار را نمیکند، پدر همسرم فکر میکرد این کار اشتباه و خیلی عجیبی است.» چند دهه بعد کوان با خوشحالی میگوید که هر سه دخترش با مردانی ازدواج کردهاند که عاشق آشپزی هستند: «از دامادهایم دستور آشپزی میگیرم و این فوقالعاده است. فکر میکنم دخترهای من چنین انتظاری هم داشتند، آنها انتظار داشتند همسرانشان شبیه پدرشان باشد و همینطور هم شد.» وسایل آشپزخانه خانواده کوان کمی قدیمی به نظر میرسد، اما کوان اخیرا یک سرخکن خریده و به درخواست نوههای 14سالهاش قرار است در کلاس آشپزی غذای ایتالیایی شرکت کند.
امروز مرغم را در یک آرامپز سرامیکی که درخشش نقرهای چشمگیری دارد، پختم. فکر میکنم اگر مادربزرگم میدانست دختر و نوهاش که زنان پرمشغله و جاهطلبی بودند تا زمان فرسودهشدن آرامپز قدیمی، غذاهای خود را در آن درست میکردند، حسابی به آنها افتخار میکرد.
____________________________
1 crock-pot: نام تجاری مشهور آرامپز و سایر وسایل آشپزخانه که شهرت زیادی در سراسر جهان دارد. در بسیاری نقاط این نام تجاری جایگزین عنوان آرامپز شده است.
2 شخصیت قوری سخنگو در داستان دیو و دلبر.
3 به متولدین دهههای 1960 و 1970 نسل ایکس گفته میشود.
منبع: curbed