سعید لیلاز اقتصاددان
امروز حس و حال خیلی خوبی دارم. میدانید چرا؟ آخر این روزها باران مفصلی از آسمان میبارد. میدانید بارشهایی از این دست تا چه حد به اقتصاد کشاورزی ایران کمک میکنند؟
سهم بخش کشاورزی در ایران ما حدودا 5 برابر آمریکا است. بیش از 3میلیون نفر در حوزه کشاورزی ایران درگیر هستند. پس بارانهایی که امروز بر سرزمین ما فرود میآید فقط یک بارش ساده نیست. این بارشها به زراعت، ماهیگیری، دامپروری و... ما کمک میکند. آب حاصل از باران در بخشهای مختلفی نظیر مصارف آبیاری، آشامیدنی و تغذیهای بهکار گرفته میشود. پس میدانیم یک باران ساده تا چه حد میتواند زندگی هرکدام از ما و وضع اقتصادیمان را دستخوش تغییرات مثبت کند. با این وجود باید به نکته مهمی توجه کنیم: آب پدید نمیآید فقط میشود مدیریتش کرد. آب و برق درست وضعیتی عکس هم دارند. آب قابل تولید نیست اما قابل ذخیرهسازی است، در عوض برق قابل تولید است و قابل ذخیرهسازی نیست. بخش کشاورزی 10درصد از تولید ناخالص داخلی ایران را به خود اختصاص داده است. بنابراین ازجمله شاخههای دارای اهمیت اقتصاد ایران است. با این وجود بخشهای دیگر اقتصاد ایران هم نیازمند آب هستند، ما در فولادسازی هم آب زیادی مصرف میکنیم و به شدت نیازمند آب هستیم. اساسا حوزه صنایع با نیاز به آب گره خورده است. آب عنصر حیاتی در هر یک از شاخههای اقتصاد است اما اهمیتش در مقوله کشاورزی به گونه دیگری است. به آن خاطر که بود یا نبود آب مسأله مرگ و زندگی کشاورزی است. نفت نیز ازجمله بحثهای مهم و نگرانکننده در کشور ما است. در مورد مذاکرات ایران با گروه 1+5 و تاثیرات ماجرای نفت روی آن میاندیشم. کاهش قیمت جنبههای مثبت و منفی متعددی دارد که باید به هرکدام از آنها در جای خود بپردازیم و درباره هرکدام از این تاثیرات بیندیشیم. اخیرا کتابی از «دارون عجم اوغلو» خواندم که در آن نویسنده به این پرسش که چرا کشورها شکست میخورند پرداخته بود. پیش از این هم به سوال بالا اندیشیده بودم اما این کتاب مباحث برانگیزانندهای داشت و ذهن مرا بیش از پیش متوجه این
موضوع کرد...