محمود اشرفی روزنامهنگار
چندجانبهگرایی در توازن قوای منطقهای یک ضرورت است. توازن قوا امری یک سویه نیست، بلکه یک جریان استراتژیک مبتنی بر همهسو نگری و به عبارتی اجماع منطقی است. براساس این واقعیات نمیتوان کشوری را مجبور به کاستن توان دفاعی کرد. افزایش توان دفاعی حاصل مساعی ملی برای رویارویی با تهدیدات احتمالی بوده و در واقع افزایش توان ملی در بسیاری از موارد در راستای حفظ صلح منطقهای است. این امر را نباید با مفهوم صلح مسلح اشتباه گرفت. زیرا رهآورد توازن دفاعی منطقهای «ثبات منطقهای» است. در خاورمیانه نادیدهگرفتن رقابتهای منطقهای؛ چشمفروبستن بر واقعیات است و در چنین شرایطی کاستن از توان دفاعی اقدامی غیرمنطقی است. در مورد ایران تلاش برای برقراری توازن قوا از طریق افزایش توان دفاعی ریشه درسالهای جنگ ایران و عراق دارد. در طول جنگ 8ساله بزرگترین تلاش کشورهای غربی در جهت تسلیح عراق بود و بهطور کلی در طول سه دهه گذشته کشورهای کرانه جنوبی خلیجفارس به زرادخانههای انباشته از انواع تسلیحات تبدیل شدند. ادامه این فرآیند مبتنی بر یکجانبهگرایی منطقهای، توازن قوا را به زیان ایران برهم زده و این امر به تهدیدات بین رقبای منطقهای دامن میزد. این شرایط ثبات منطقه را دستخوش نابسامانی میکرد. بدینگونه استراتژی دفاعی نوین ایران بر مبنای ثبات منطقهای و جلوگیری از تهدیدات احتمالی شکل گرفت. درحالحاضر فشار سیاسی فزآینده در راستای کاستن توان دفاعی ایران وجود دارد. این درحالی است که در زمینه تأمین تسلیحات هیچگونه محدودیتی برای کشورهای کرانه جنوبی خلیجفارس به ویژه عربستان سعودی وجود ندارد. این رفتار دیپلماتیک برخلاف رویههای مرسوم سیاسی است. در پیمانهای بزرگ و کوچک جهانی در مورد محدودیت تسلیحات همواره براساس جریانی یکسویه عمل نشده است. بهطوری که در مذاکرات سالت یک و دو که منجر به امضای پیمان در زمینه کاستن از رقابت تسلیحاتی بین دو ابر قدرت شد؛ کاهش تسلیحات دوطرف اصلیترین موضوع بود. اکنون در قرن بیستویکم نمیتوان یک کشور را بهطور یکجانبه از طریق فشار سیاسی به کاستن توان دفاعی مجبور کرد و رقبای منطقهای را به انواع جنگ افزار مسلح کرد. این اقدام برهمزننده توازن قوا در منطقه و از بین رفتن ثبات است.