زایش پلیدی از درون آشوب
محمدجواد غلامرضا کاشی| با اصل سخن شما در این روزگار موافقم. کسانی هستند که فکر میکنند دوباره باید همه چیز را از نو ساخت و بنایی تازه استوار کرد. سخن شما در نقد این دوستان درست است، اما تمثیل شما را درباره انقلاب و اصلاح خیلی دقیق نمیدانم. انقلاب ممکن است در مدعا، تخریب و ساختن بنایی تازه باشد، اما انقلابها معمولا معادل همان قرار و مدارهای اخلاقی میان مردمانند برای تأسیس روز و روزگاری نو. انقلابها مردم حاشیه را به سوژههای فعال تبدیل میکنند. انقلابها انرژیهای تازه برای تأسیس دورانی نو ایجاد میکنند. قرار و مدار مردم به معنای درانداختن بنا و مبنای تازهای برای زندگی جمعی است. هرگاه مردم لازم ببینند بنای تازهای استوار کنند، دست به انقلاب میزنند، فضای ویژهای میسازند، به یک همصدایی خاصی واصل میشوند و یک خواست عام و همگانی آنها را برمیانگیزد. به نظرم انقلابها مرجعهای خوبی برای انرژیبخشیدن به حیات سیاسی است، اما مسأله امروز ما این است که اساسا انقلابی در کار نیست. به خلاف فضای انقلابی، جامعه امروز ما جامعه گسیخته است. از درون آشوبهای آن میتواند هزاران شر و پلیدی زاده شود، بسیار هولناکتر از اینکه هست. بنابراین شرایط فعلی را نباید در آن دوگانهبازی هفتسنگ دید.