پولاد امین| فیلم هایلایت به نویسندگی و کارگردانی اصغر نعیمی بعد از فیلمهایی چون بیوفا، سلام بر عشق و سایههای موازی چهارمین ساخته نعیمی و نخستين فیلم این کارگردان است که موفق میشود به جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند. از این نظر این فیلم و این اتفاق را میتوان یک قدم رو به جلو برای اصغر نعیمی دانست.
عنوان شده که فیلم هایلایت یک درام عاشقانه و متفاوت را با مضمون اجتماعی روایت میکند. تاکیدی که در این بین روی ویژگی متفاوتبودن این درام به انجام رسیده، شاید دلیل حضور سامان سالور را به عنوان یکی از فیلمسازان جریان موسوم به جشنوارهای در این فیلم در نقش تهیهکننده توجیه کند که کوشیده ملودرامی متفاوتتر از همیشه کارنامه اصغر نعیمی را آماده نمایش کند. به عنوان نتیجه زحمات این زوج هم شنیدهها حاکی از آن است که هایلایت فیلمی ساده شده است که به خوبی حرف خود را بیان میکند.
هایلایت که از بازیگرانی چون پژمان بازغی، سارا زارعی، سام قریبیان، مینا وحید و جمشید هاشمپوردر روایتش بهره جسته، ماجرای زندگی دو زوج را روایت میکند که یکی از آنها در تصادفی آسیبدیده و به کما رفته است. خانوادههای دو آسیبدیده پس از تصادف با یکدیگر آشنا میشوند و ماجراهایی آغاز میشود. ساسان سالور تهیهکننده فیلم که پیش از این فیلمهای تمشک، آمین خواهیم گفت و بدرود بغداد را تهیه کرده، به نظر میرسد در هایلایت برای اصغر نعیمی کم نگذاشته باشد و از همین رو است که بهرغم اینکه هایلایت قابلیت تکیه روی بدترین نوع احساساتگرایی را داشت، اما نعیمی در فیلم از کنار این مایهها گذر میکند. در حقیقت در هایلایت فاجعه قبل از شروع فیلم رخ داده است و فیلم آرامشی توأم با اضطراب بعد از فاجعه را روایت میکند. به این صورت که فاجعهای پیش آمده؛ حال آدمها با این اتفاق و با خود چه میکنند؟! به نظر میرسد که دغدغه فیلمساز روابط آدمها و واکنش آنها در شرایط خاص بوده است و شاید اصلا قصد رساندن پیام اخلاقی و مسائلی از این قبیل را نداشته که البته درنهایت ناگزیر به پیامدادن نیز شده است. نکته دیگر هم این است که نعیمی برای روایت داستان عاشقانه فیلمش دست روی ستارهها نگذاشته و ترکیب غیرتکراری را به عنوان زوج فیلمش انتخاب کرده است؛ به خاطر همین احتمالا بار جذابیت فیلم را باید داستانش بر دوش بکشد.
در معرفی این فیلم بد نیست تجربه سامان سالور از تهیهکنندگی هایلایت را نیز از زبان خودش بشنویم که میگوید: این فیلم از پشت صحنه خوبی برخوردار است. در عین حال که عوامل حرفهای داشت، اعضای تیم کاملا در خدمت قصه بودند. این انرژی خوب در پشتصحنه به فضای فیلم نیز انتقال پیدا میکرد. یکی از نقاط قوت هایلایت سادهبودن آن است. از نظر دکوپاژ، قصهگویی و... ساده است و اتفاقات عجیبوغریبی در داستان رخ نمیدهد. هایلایت برعکس قصههایی که تاکنون مرتبط با سوژه فیلم دیدهایم، خطکشی و خط فکری خاصی را به مخاطب تحمیل نمیکند. به نظرم از نظر موضوعی شبیه آن را در سینما نداشتهایم. سالور درباره پیشبینیاش از اکران نیز افزود: به هر حال اکران شرایط خاصی دارد و صرفا عوامل فیلم تعیینکننده و تصمیمگیرنده در اینباره نیستند؛ اما به فروش خوب فیلم خوشبین هستم؛ زیرا هر فیلمی که ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند در صورتی که عدالت نیز در اکران رخ دهد، قطعا دیده خواهد شد. هایلایت به واقع یکی از مستقلترین فیلمهای سینمای ایران است.
درباره کارگردان این فیلم باید گفت که اصغر نعیمی از سالها پیش در مطبوعات سینمایی مینویسد و سابقه طولانیمدت برنامهریزی و دستیاری را در فیلمهای کارگردانهایی مانند کیانوش عیاری، فریدون جیرانی، سیروس الوند، کیومرث پوراحمد و احمد امینی دارد. او بعد از دو فیلم اول، در سایههای موازی به نوعی به سمت سینمایی شخصیتر و جدیتر تغییر مسیر داد و حالا به نظر میرسد هایلایت را در ادامه مسیر سایههای موازی با مضمونی اجتماعی ساخته است. سایههای موازی با وجود بازی شهاب حسینی و ابوالفضل پورعرب فروش موفقی در گیشه نداشت، باید منتظر ماند و دید سرنوشت هایلایت از نظر کیفیت، محتوا، اجرا و استقبال در جشنواره و اکران سال بعد چگونه خواهد بود.
اصغر نعیمی که پیداست به این فیلمش امید فراوان بسته، در پاسخ به این پرسش که «اصلا میتوانی بگویی چرا هایلایت؟» از نام فیلمش رمزگشایی کرده و میگوید: هایلایت در این فیلم به معنای پررنگکردن بخشهایی از واقعیت است. همه ما در روابط خود لایههای پنهانی داریم. داستان این فیلم باعث میشود این بخشهای مخفی به نحوی پررنگ مقابل دید مخاطب قرار بگیرد.
میشود بگویی چرا اینقدر تلاش کردهای این فیلم رمزآلود و مرموز به نظر برسد؟
خب این دیگر نیازی به گفتن ندارد که سینما یک رسانه کاملا بصری است و فیلمساز با تکیه بر این موارد بصری میتواند تماشاگرش را در بیشتر لذتبردن از فیلم یاری کند. در جلسه معرفی فیلم هم بیان شد که تبدیل قصه به کلمات شاید ذهن تماشاگر را منحرف کند و این مخفیکردن به نوعی ایرانیبازی است!
در روایت یک داستان ملودرام همواره کلیشههایی وجود دارند که ممکن است فیلمساز را به سمت و سوی خود بکشانند. در هایلایت هم این وسوسه را داشتید؟ یا به بیانی دیگر؛ درباره رویکردتان در مورد قاببندی و روایت بصری فیلمتان بگویید.
یکی از مهمترین و بزرگترین چالشهای من در هایلایت؛ نحوه روایت این فیلم بدون کلیشههای مرسوم و با استفاده از لحنی مناسب و تأثیرگذار بود. میدانید که وقتی کارگردانی در فیلمی با این هدفگذاری سراغ روایت داستانش برود، تا چه حد کار در همه بخشها دشوارتر خواهد شد. در این بین میان ما و همه عوامل این فیلم شاید بشود گفت که دشوارترین وظیفه را نیز مسعود سلامی داشت که باید در قاببندی و با کمپوزیسیونهای شکیل و نورپردازی چشمنواز و غیرمتظاهرانه خود خواستهها و اهداف این فیلم را ترجمان بصری کند.
اگر از شما بخواهند کارتان را در این فیلم خودتان ارزیابی کنید و به خودتان نمره دهید، چه نمرهای میدهید؟ اصلا فکر میکنید آیا این فیلم اتفاقی در کارنامه کاریتان خواهد بود یا نه؟
این را از ته دل میگویم که تاکنون به این ماجرا فکر نکردهام. من در تمام کارنامهام اینجور بوده که همیشه صرفا خواستهام از داستانهای مورد علاقهام فیلم بسازم.
چه چیزی در هایلایت است كه این فیلم را مورد علاقه شما کرد؟
شاید جذابترین نکته قصه هایلایت تناقضی است که ما را در زندگی گرفتار میکند و این حرف که تمام ما در لحظههای مختلف زندگیمان امکانهای مختلفی برای تصمیمگیری داریم.
پاسخ سوالی را که از شما خواستیم به خودتان نمره بدهید که ندادید؛ در این بین حداقل به این سوال پاسخ دهید که اگر از شما بخواهند به یک بخش از فیلمتان سیمرغ بدهید این سیمرغ را به چه کسی خواهید داد؟
من در هایلایت تکتک عوامل را دوست دارم و شایسته این سیمرغ میدانم؛ البته حس میکنم همهشان هم نهایت توانایی خودشان را در این فیلم ارایه دادهاند اما درنهایت این سلیقه هیأت داوران است که سیمرغ گرفتن یا نگرفتن را تعیین میکند.