اولین برخورد جنگی در زمینی اتفاق افتاد که برای متفقین کاملا ناشناخته بود. ارتش فرانسه مجبور شده بود از بین ردیفهای تو در توی درختهای توت و تاکهای پیچاپیچ که یک مانع کامل ایجاد کرده بودند، راهی برای خود باز کند. زمین در بسیاری از نقاط بر اثر نهرهای خشکشده قطعه قطعه شده بود و شکافهایی با دیوارهای بلند در حدود 3 تا 5 فوت فاصله ایجاد کرده بود که در پایین، پهن و به طرف بالا باریک میشدند. اسبها میبایست این دیوارهها را صاف و از نهرها عبور کنند. اتریشیها از محل دیدهبانیشان بر فراز تپهها به فرانسویها با آتش توپخانه هجوم بردند و بارانی از گلولههای توپ، گلولههای کیس «Case»و خوشهای بر سرشان ریختند. گرد و غبار بر خاسته از این خیل عظیم گلولههای پرتاب شده که با غرش به زمین فرود میآمدند، با دود توپها و گلولهها درآمیخته بود. فرانسویها در برابر صدای رعد آسای پرتاب توپها که میغریدند و مرگ را به سمتشان شلیک میکردند، همانند طوفانی در مقابله با آنها از دشتی که قصد حفاظت ار آن را داشتند به سمتشان هجوم بردند. در طول گرمای سوزان نیمروز، نبرد که از هر سو بیداد میکند بیشتر و بیشتر شدت میگیرد. صفوف به هم فشرده سربازها خود را بر روی همدیگر میاندازند، همچون سیلی ویرانکننده و خروشان که هرچه را در مقابل دارد با خود میبرد. هنگهای فرانسوی به قصد درگیر شدن با تودههای سربازان اتریشی هجوم میآورند.
ادامه دارد...
کتاب «خاطرات سولفرینو» نوشته هانری دونان است که به زبانهای گوناگون ترجمه و تجدید چاپ شده است. کتابی که ازسال 1862 میلادی اسباب برپایی نهضتی جهانی را فراهم آورد و 189 جمعیت ملی صلیبسرخ و هلالاحمر در سراسر جهان با میلیونها عضو بر مبنای اصول بشردوستانه آن بهوجود آمده است. در ایران، محمدابراهیم توکلی کارشک این کتاب را ترجمه کرد و از سوی نشر آژند در سبزوار منتشر شد.