اجارهنشینی، از پدیدههای نو در تاریخ ایران به شمار میآید، از آنرو که دستیابی به خانه بهعنوان یکی از نیازهای نخستین و مهم زندگی انسان در جامعه روستایی یا شهری، در روزگار گذشته دشوار نبوده است. مسأله زمین و ارزش افزوده آن، رشد بیاندازه جمعیت و محدودیت گسترههای جغرافیایی بهویژه در شهرها در سدههای اخیر، همراستا و همتراز با گسترش فقر بهعنوان یک پدیده گسترده اجتماعی در سرزمین ایران، پیدایش و گسترش اجارهنشینی را بهعنوان یک پدیده اجتماعی و اقتصادی در پی آورده است.
تهران از میانههای دوره قاجار که جمعیت شهر افزایش و کوچ به آن گسترش یافت، آرامآرام به بستری مناسب برای رشد اجارهنشینی بدل شد. منصوره اتحادیه (نظاممافی) در نوشتار «رشد و توسعه شهر تهران در دوره ناصری (1320-1269ه.ق)» در کتاب «اینجا طهران است» درباره بسترهای پیدایش اجارهنشینی در تهران میانههای روزگار قاجار مینویسد «کمبود مسکن در تهران، باعث میشد افراد مختلف، قسمتی از خانه خودشان را که احتمالا فقط یک اتاق بود، اجاره بدهند. پلاک [پزشک اتریشی دربار ناصرالدین شاه قاجار] مینویسد: ثروتمندان مستاجر نداشتند و فقط غریبهها و کسانی که محلی نبودند، خانه دیگران را اجاره میکردند. به نظر میرسد خارجیان نیز بسیاری اوقات خانه اجاره میکردند. بعضی از افراد تا 10 مستاجر داشتند و صاحبخانه با مستاجرین خود، یک جا زندگی میکرد.»
همه بخشهای جامعه اما گویا به اجارهداری در شهر علاقه نداشتهاند «بازاریان مستاجر نداشتند، شاید به دلیل اینکه از وضع مالی بهتری برخوردار بودند. نجمالملک [یکی از معلمان دارالفنون] مینویسد: «تجار و ارباب قلم ... هیچ اجارهنشینی به خانه خود راه نمیدهند.» و یک زن، یک یا دو طفل، یک کنیز، یک خدمتکار، و یک نوکر یا خانهشاگرد داشتند. اقلیتهای مذهبی نیز ظاهرا مستاجر نداشتند». اتحادیه سپس به آن دسته از تهرانیها اشاره میکند که ناگزیر میشدهاند خانهها یا اتاقهای خود را اجاره دهند «عدهای از «نوکر»ها و «مستخدمین» مستاجر داشتند، چون حقوقشان کفاف زندگیشان را نمیداد. البته استثناهایی هم بودند، مانند مستخدمان معیرالممالک، یا آشپز شاه در عودلاجان یا الماسبیگ، فراشباشی مهد علیا، مادر ناصرالدین شاه، که مستاجر نداشتند. پلاک مینویسد: بسیاری از مستخدمان، حقوق نمیگرفتند و به امید انعام زندگی میکردند. حقوق یک مستخدم، که برای فرنگیها کار میکرد، دو تومانونیم در ماه بود و مستخدمان یک ایرانی، بین 8 الی 10 تومان در سال، به علاوه مقداری گندم، برنج، و خوراک مجانی، عایدی داشتند. بروگش آلمانی که در 1860 م در ایران سفر میکرد، فهرست حقوقی را که مستخدمان دریافت میکردند، آورده است. طبق آمار نجمالملک در سال 1286 ه.ق تعداد مردان خدمتکار 10.568 و زنان خدمتکار 3.8.2 نفر، غلام سیاه 750 و کنیز 3.525 نفر نوشته شده است.» بررسیهای این تاریخنگار از وضع جمعیتی و آمار خانههای تهران، تصویری روشن از اجارهنشینی در محلههای گوناگون تهران به سال 1286 قمری ارایه میدهد «در این تاریخ 20درصد خانههای تهران مستاجر داشتند. ولی در ارگ اکثرا مستاجر نداشتند. در چالمیدان، طبقه نوکر، بیشترین تعداد مستاجر، 23درصد را داشت و در عودلاجان، رعایا با 29درصد، بیشترین میزان مستاجر را داشتند. درصد مستاجر در محلات مختلف، از این قرار بود: عودلاجان 24درصد، محله بازار 9درصد، سنگلج 27درصد، در چالمیدان 20درصد. طبق آمار نجمالملک در 1286ه.ق، 30/8درصد جمعیت تهران، اجارهنشین بودهاند، که میشود گفت وضع مسکن در این فاصله بدتر شده و خانه به اندازه کافی ساخته نشده بود.» «بین سالهای 1269 تا 1286ه.ق، تعداد خانه 685دستگاه افزایش مییابد، درحالیکه جمعیت 21.3.4 نفر اضافه میشود.» به روایت منصوره اتحادیه «در 1286 بالاترین میزان اجارهنشینی در چالمیدان، که، فقیرترین محلهها بود و نیز در خارج از شهر، رخ مینماید.» زمانه اما با دگرگونیهای بسیار همراه بود، به گونهای که رشد اجارهداری و اجارهنشینی را حتی در محلههای ثروتمند به همراه آورد «در این فاصله وضع ارگ تغییر کرده و اجارهنشینی در آنجا رواج یافته بود، درحالیکه قبلا بسیار قلیل بود. آمار 1320 ه.ق، درباره اجارهنشینی، مطلبی ندارد، ولی میتوان حدس زد همین روند ادامه داشته است. در این زمان، به مالکیت مشترک خانه برمیخوریم که بدونشک قبلا نیز وجود داشته است. تعدادی از افراد بیشتر از یک خانه داشتند، ولی تعداد خانهها مشخص نیست؛ البته عدهای نیز صاحب چند خانه در محلات مختلف شهر بودند، مانند شمسالمعالی که 1 خانه در دولت، 2 خانه در سنگلج، و 2 خانه در محله بازار داشت.»