تبدیل شدن ایران به بزرگترین قدرت منطقه کسانی را که نگرش استراتژیک به دگرگونیهای منطقه داشتهاند، شگفتزده نخواهد کرد. در چند دهه گذشته برخی کشورها بهویژه کشورهای کرانه جنوبی خلیجفارس بنیان استراتژی خود را براساس تیرگی روابط ایران با غرب استوار کردند. بنیادهایی که در تندباد کنشهای دیپلماتیک اخیر ایران به یکباره فرو ریخت. در همان دوران تیرگی روابط ایران با غرب همواره در اسناد دیپلماتیک غربیها از ایران بهعنوان «فرصت» و از کشورهای حاشیهجنوبی خلیجفارس بهعنوان «امکان» نام برده میشد و آشکار است که از نظر دیپلماسی تفاوت بسیار معنیداری بین این دو مفهوم وجود دارد. ایران به لحاظ ویژگیهای ژئوپلیتیک همواره از سوی کشورهای بزرگ به عنوان کشوری قابل تأمل و اثرگذار به شمار رفته است؛ یک ویژگی که در پس تیرگی روابط دیپلماتیک پنهان بود و امروز آشکار شده است. اما تبدیل شدن به بزرگترین قدرت منطقه بهویژه در منطقه پرآشوب خاورمیانه پیامدهایی دارد و هوشیاری ما را در شرایطی که در کانون توجهات قرار داریم، بیش از گذشته میطلبد. حفاظت از سرفرازی ایران نیازمند کنشهای ملی و فراملی است. نخستین اقدامات ضروری باید خود را در توسعه فراگیر اقتصادی نشان دهد که این امر در نهایت به افزایش سطح رفاه عمومی خواهد انجامید. این اقدامات در گستره افزایش توان تولید ملی و ایجاد موازنه و متعادل کردن تراز بازرگانی کشور جای میگیرد و بها دادن به تولید صنعتی نباید به مفهوم فراموش کردن تولیدکنندگان غذای مردم یعنی کشاورزان باشد. دانش و ثروت نرمافزاری کشور که در انبوه دانشآموختگان بیکار تبلور یافته باید به ثروتهای ملی ملموس تبدیل شود. این نخستین گامها در بالا بردن توان اقتصاد ملی کشور است. توانی که در کنار نقش ویژه کشورمان در زمینه ژئوپلیتیک انرژی ایران را بیرقیبتر از گذشته خواهد ساخت.