| محمدابراهیمی | استاد دانشگاه |
ضعف در بخش فرهنگی شاید به ظاهر و در نگاه اول معضل بزرگی به نسبت سایر حوزهها ازجمله سیاسی و اقتصادی از سوی دولتمردان به نظر نیاید، اما در بلندمدت اثر سوء خود را در میان آحاد جامعه، بهخصوص بر رفتارهای اجتماعی افراد بر جای خواهد گذاشت.
از آن جایی که تعلیم و تعلم و پرورش انسانها از جایگاه والایی برخوردار است تا پایگاههای درست اجتماعی در جامعه بنیان نهاده شود، هر دولت و حکومتی میکوشد برای پرورش انسانها و تربیت نسلهای آینده کشورخود، برنامهریزی دقیق و اساسی در این امور داشته باشد. متأسفانه طی سه دوره قبل بهویژه در هشتسال گذشته، بیعنایتی و کمتوجهی نسبت به بخش فرهنگی و بهخصوص آموزش و پرورش، موجب سقوط استانداردهای آموزشی و حتی رشد منفی تعلیم وتربیت در بخش آموزش ابتدایی تا مقطع متوسطه شد. به نحوی که بسیاری از خانوادهها به دلیل عدم پرداخت شهریهها وکمکهای مردمی که باید به مدارس با رضایت پرداخت میکردند، از فرستادن فرزندان خود به محیطهای آموزشی امتناع کردند. با رفتوآمدهای دولتهای جدید، سیاستهای نظام بهویژه در بخش آموزش دستخوش تغییرات اساسی شد، بهطوری که آزمون و خطاهای مدیران درحوزههای راهبردی بخش فرهنگی و اجتماعی به سردرگمی و سرخوردگی والدین وفرزندان آنها در تامین خواستهای برحقشان مبنی بر آمادگی دانشآموزان برای حضور موفق در عرصههای علمی و اجتماعی منتهی شد. با این رویکرد والدینی که از نظر درآمدی در شرایط بالای اقتصادی بودند، ترجیح دادند، فرزندان خود را به سیستم آموزش غیردولتی سپرده و خارج از معیارهای آموزشی به فراگیری بهتر و بالاتر دانش فرزندانشان کمک کنند. این خود باعث ظهور بیعدالتی در حوزه فرهنگی بهخصوص آموزشی کشور شد و غنی از فقیر جدا شد. با نمودارشدن خطاهای مدیریتی در برنامهریزیهای غیراصولی و تغییرات متعدد در کتب درسی مدارس، روند تحصیل دانشآموزان با افت تحصیلی شدیدی مواجه شد و این مشکل بزرگ برای خانوادههای کم درآمد که امکان استفاده از کلاسهای تقویتی و کمک آموزشی را نداشتند، به ترک تحصیل فرزندان آنها انجامید. از منظر کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت، بحران آموزشی ظرف سیسال گذشته بهخصوص در دولت قبلی به تمامی ساختارهای آموزشی لطمات جبرانناپذیری را وارد ساخت. علاوه بر مشکلات برنامهریزی و تعریف غلط راهبردها، اساس آموزش کشور در حوزه نیروی انسانی مجرب و متخصص با مخاطرات جدی روبهرو شده است. قشر فرهنگی بهخصوص معلمان وفعالان در حوزه آموزش کشور به دلیل مشکلات اقتصادی، به درستی و با تمام توان به امر تعلیم و تربیت دانشآموزان نپرداختهاند و فکر تأمین معاش، اجازه فعالیت مضاعف را بر سر کلاسهای درس به آنها نمیدهد.
کودکان و نوجوانان که باید برای ورود به عرصه اجتماعی و آینده این کشور به مهارتهای تربیتی و آموزشی منطبق با استانداردهای روز دنیا دست مییافتند، نهتنها توشهای ازاین راه برنداشتند، بلکه در درگیریهای سیاستگذاریهای دولتمردان، آینده خود را تباه شده دیدند. خطاهای متعدد مدیران موجب شد، تا در برخی از مواقع، دانشآموزان مجبور به ترک تحصیل شوند، بهخصوص در شهرهای محرومی که سیستم آموزشی آنها هنوز نگاه سنتی و جنسیتی به تعلیم و تربیت دارد. علاوه برآن، فقدان تجهیزات و امکانات آموزشی و خلا مربیان تربیتی در فضاهای آموزشی مدارس، باعث بروز حوادثی شد که از آن جمله میتوان به کودکان شینآبادی اشاره کرد. ذهن خانوادهها بهخصوص والدین محصلان آسیبدیده از این حادثه هنوز ترمیم نشده است که حوادث دیگری در سیستم آموزشی بهخصوص در بخشهای محروم کشور رخ میدهد. بهدلیل کمبود تجهیزات و کلاسهاس غیراستاندارد این فجایع مدام درحال تکرار است. در شرایط فعلی بسیاری از خانوادههای کمدرآمد جامعه، ترجیح میدهند، فرزندانشان به جای آنکه راهی مدرسه شوند، بهعنوان نانآور تربیت شوند. زیرا در بسیاری از مواقع به نظر خانوادههای فقیر، درس ومشق برای آنها نانوآب نمیشود. تغییر الگوی رفتاری این خانواده تنها در صورتی امکانپذیر است که دولتمردان به رسالت واقعی خود پرداخته وکودکان محروم را بهطور کامل تحت پوشش تعلیم رایگان تا مقاطع بالای دانشگاهی قرار دهند تا از این طریق سرنوشت اجتماعی آنها تغییر یابد. همچنین با ایجاد زمینه کسب مهارتهای حرفهای، زمینه ایجاد درآمد را برای این خانوادهها فراهم ساخته تا آنها بتوانند زندگی خود را بدون اجبار به فرزندانشان برای کسب در آمد تأمین و اداره کنند.
از آن جاییکه مدرسه، خانه دوم دانشآموزان تلقی میشود و تربیت و پرورش و شکلگیری شخصیت انسانها در این مکان صورت میپذیرد و حرکت درست در مسیر انسانسازی دانشآموزان و گام نهادن در راه آرمانها از محیط مدرسه آغاز میشود. اما ضعف مدیریت در نظام تعلیم و تربیت از یک سو و سوق دادن محیط فرهنگی به سوی جناحیگرایی و تعریف غلط سیاستهای آموزشی موجب شد تا نهتنها مشکلات فرهنگی کشور حل نشود بلکه بر مشکلات این حوزه ووالدین و فرزندانشان روز به روز افزوده شود.
با توجه به اصل سی و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی با تأکید به حق استفاده از تحصیل رایگان برای همه، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد.
اما بهدلیل اهداف سیاسی برخی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش در اوایلسال تحصیلی 84- 83 شاهد بودیم که مدارس برای ثبت نام مبالغی دلخواه از همه سطوح تحصیلی ابتدایی تا دبیرستان و پیش دانشگاهی دریافت میکردند و تاکنون هم هیچ مرجعی به محل مصرف این هزینه هنگفت که از مردم دریافت کردهاند رسیدگی نکرده است و هیچکس نمیداند مبلغ این بودجه چقدر بوده و با چه مجوزی از مردم اخذ شده است. براساس آمار کلی و پرداخت هزینه از طرف والدین بودجه جمعآوریشده به رقم ۳۶میلیارد تومان میرسد. حال این بودجه کجا به مصرف رسیده و چگونه؟!
این درحالی است که قشر فرهنگی و معلم هم به این شیوه معترض هستند. آنها میگویند ما هم مثل دیگران این هزینه را پرداخت کردهایم. حال با توجه به وضع موجود، اصلاح ساختار آموزش و پرورش از ضرورتها و ضامن سلامت فرهنگی کشور در آینده است. اصلاح وزارت آموزش و پرورش در دولت آینده میتواند به فرهنگ جامعه و شیوه فعالیت آموزش و پرورش و حل مشکلات این وزارتخانه نسبت به وظایف و اهمیت فرهنگ و قشر فرهنگی کمک نماید و این تحقق نخواهد یافت مگر با تلاش و سعی رئیسجمهوری منتخب مردم. در رأس دولت میتوان مشکلات قشر فرهیخته و فرهنگی کشور را حل و از بروز مشکلات بعدی و تأثیر آن بر کل جامعه
جلوگیری کرد.
بیعنایتی و کمتوجهی نسبت به بخش فرهنگی و بهخصوص آموزش و پرورش، موجب سقوط استانداردهای آموزشی و حتی رشد منفی تعلیم وتربیت در بخش آموزش ابتدایی تا مقطع متوسطه شد. به نحوی که بسیاری از خانوادهها به دلیل عدم پرداخت شهریهها وکمکهای مردمی که باید به مدارس با رضایت پرداخت میکردند، از فرستادن فرزندان خود به محیطهای آموزشی امتناع کردند
با نمودارشدن خطاهای مدیریتی در برنامهریزیهای غیراصولی و تغییرات متعدد در کتب درسی مدارس، روند تحصیل دانشآموزان با افت تحصیلی شدیدی مواجه شد و این مشکل بزرگ برای خانوادههای کم درآمد که امکان استفاده از کلاسهای تقویتی و کمک آموزشی را نداشتند، به ترک تحصیل فرزندان آنها انجامید
بهدلیل اهداف سیاسی برخی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش در اوایلسال تحصیلی 84- 83 شاهد بودیم که مدارس برای ثبت نام مبالغی دلخواه از همه سطوح تحصیلی ابتدایی تا دبیرستان و پیش دانشگاهی دریافت میکردند و تاکنون هم هیچ مرجعی به محل مصرف این هزینه هنگفت که از مردم دریافت کردهاند رسیدگی نکرده است و هیچکس نمیداند مبلغ این بودجه چقدر بوده و با چه مجوزی از مردم اخذ شده است.
از آن جاییکه مدرسه، خانه دوم دانشآموزان تلقی میشود و تربیت و پرورش و شکلگیری شخصیت انسانها در این مکان صورت میپذیرد و حرکت درست در مسیر انسانسازی دانشآموزان و گام نهادن در راه آرمانها از محیط مدرسه آغاز میشود.