این کتاب را با خیال راحت نخوانید
 
قصه‌ای که در خاطره‌ها گم شد!
 

 

برنا مسروری| تاثیر جوایز ادبی را در افزایش توجه به آثار نویسندگانِ دریافت کننده آن‌ها نباید دست کم گرفت. یعنی وقتی می‌دانیم پاتریک مودیانو نویسنده فرانسوی جایزه نوبل ادبیات را در کارنامه خود دارد، در وهله اول ترغیب به خواندن کتابش می‌شویم. «برای اینکه در محله گم نشوی» به قلم پاتریک مودیانو و با ترجمه لیلا سبحانی، کتابی است که در ابتدای آن با نقل قولی از استاندال مواجه می‌شوید: «من نمی‌توانم واقعیتی از اتفاقات را ارائه دهم، تنها می‌توانم سایه‌ای از آن را به تصویر بکشم.» واقعیت این است که نگارنده این سطور هم نمی‌تواند نظر سرراستی در خصوص این اثر بدهد، یا به عبارت بهتر نمی‌داند ضعف‌ها را به حساب خود اثر بگذارد یا ترجمه‌اش! در مقیاس کلی، شروع داستان گیراست و معقول و منطقی، اما کمی که پیش می‌رود و قصه شروع به رفت و آمد در خاطرات می‌کند، دیگر خوشایندی‌اش را از دست می‌دهد و گویی قصه جایی در‌‌ همان خاطرات، گم می‌شود، می‌ماند و دیگر بر نمی‌گردد. اگر قرار بر بررسی حرفه‌ای و دقیق باشد، باید ترجمه‌های دیگر را نیز خواند تا بتوان نظر قطعی داد که مشکل از ترجمه است یا متن اصلی، اما در همین حد و تا همین جا هم می‌توان گفت که با نخواندن این کتاب چیزی را از دست نمی‌دهید! در خصوص جلد و استفاده از اِلِمان گوگل‌مپ برای طراحی آن هم می‌توان گفت از دمِ دستی‌ترین ایده ممکن بهره گرفته شده است آن هم برای داستانی که تاریخ روایت آن به خیلی پیش از تولد گوگل بر می‌گردد. همین دیگر!

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/121628/قصه‌ای-که-در-خاطره‌ها-گم-شد!