شهرام شهيدي طنزنویس [email protected]
همیشه باید در پس و پشت هر اتفاق چیزهایی را دید که دیدنی نیستند. نخیر منظورم این نیست که پشت پردهها را برملا کنید که از قدیم گفتهاند؛ چون پرده درافتد، نه تو مانی و نه من. ربطی هم به اظهارات آن مقام ندارد که گفته رسانهها با مصونیت قضائی تام، مفاسد را افشا کنند. رسانهها هم الان دیگر میدانند بقایشان منوط است به این ضربالمثل که «شتر دیدی ندیدی». راستش شتر را که نمیشود ندید. کاروان شتر را که اصلا نمیشود نادیده گرفت، اما میشود رسانه خودش را بزند به کوچه علی چپ. انگار نه خانی آمده نه خانی رفته. البته این را هم به ما یاد دادهاند که شترسواری دولا دولا نمیشود، اما هرچیز یادتان میدهند، درست نیست. شما کمکم بزرگ که میشوید، میبینید به صورت زاویه 90درجه دولا شدهاید و دولا ماندهاید. پس هرچیزی شدنی است. اگر میگویم همیشه باید در پس و پشت هر اتفاق چیزهایی را دید که دیدنی نیستند، برایش دلیل دارم. مثلا شما فکر میکنید زلزله در غرب کشور جز تباهی چیز دیگری نداشته. در صورتی که در پشت این همه سیاهی و خبر بد، کورسوی امیدی هم وجود دارد. در خبرها آمده بود؛ پس از وقوع زلزله در غرب کشور، سطح آب دریاچه ارومیه بالاتر آمده. میبینید؟ یعنی یک زلزله 7 ریشتری توان اجراییاش از ستاد احیای دریاچه ارومیه با آن همه بودجه و دبدبه و کبکبه بیشتر بود. برای همین است که در این کشور همه رو آوردهاند به زلزلهآوری! حالا شما هم قبول دارید در پشت هر اتفاق بدی میتواند خیری باشد؟ باز مثال بزنم؟ ببینید همین آلودگی هوا مگر باعث تعطیلی مدارس و خلوتی خیابانها نمیشود؟ پس تا اینجا زلزله مشکل تراز آب دریاچه را حل کرده و آلودگی هوا در کاهش ترافیک و عصبیشدن رانندگان نقش مهمی داشته. کلا ما ایرانیها به مهندسی معکوس اعتقاد ویژهای داریم و اصلا در این راه صاحب سبک هستیم. مثلا یکی از این مهندسیهای معکوس را برایتان نقل کنم. در موضوع کشتار فجیع پرندگان مهاجر در فریدونکنار درست است که دل آدمی از این همه خشونت و شکار بیرحمانه به درد میآید، اما در عوض این کار باعث انقراض نسل پرندگان مهاجر میشود و کمکم در تالاب فریدونکنار پرنده پر نخواهد زد. خب وقتی پرنده پر نزند، اول از همه آمار شکار پرندهها کاهش مییابد که یک موفقیت برای دولت خواهد بود. بعد هم با توجه به فقدان پرندهها دیگر نیازی به مسئولان محیطزیست استان نیست و میشود همهشان را تعدیل کرد. با این حساب، کلی پول گیر دولت میآید. از آن مهمتر این است که وقتی پرنده در تالاب نباشد، کسی به آنجا تردد نخواهد کرد و میشود با خشککردن آب دریاچه جای آن یک مجتمع آپارتمانی شیک ساخت. یعنی کشتار پرندگان به تجدد منطقه هم کمک میکند. همه اینها را گفتم که بگویم اگر یک وزیری به یک کشاورزی توهین کرده و گفته: «از اون سبوسها بهش بدین بخوره» حتما یک حکمتی پشتش خواهد بود. نمیشود کشتار پرندگان و زلزله و آلودگی هوا منشأ خیر بشوند اما حرف وزیر منشأ خیر نشود. وزیر پیش زلزله کم بیاورد؟ فقط نمیدانم چرا بعد از دیدن فیلم وزیر یاد این شعر مولانا میافتم که: پرویزن است عالم. ما همچو آرد در وِی... گر بگذری تو صافی ور نگذری سبوسی. آن کشاورز که از الک گذشته و صافیاش تأیید شده. میماند وزیر و غربالی که دست مردم است.