24سال است آتشنشان هستم. کارم را در شمال کالیفرنیا شروع کردم؛ جایی که آتشسوزی جنگلها معمولا رخ میدهد. همینطور که جمعیت بیشتری به زندگی در حاشیه جنگلها روی آوردهاند، بروز آتشسوزی در جنگل بیش از گذشته خطری برای جان انسانها شده است. تا پیش از این آتشسوزی، تنها جنگلها را هدف قرار میداد اما حالا خانههای خیلی زیادی در معرض خطر قرار گرفتهاند. آتش هیچ فرقی میان خانه و درخت قایل نیست. فقط میسوزاند و به پیش میرود.
وقتی آتشسوزی آغاز میشود، معمولا در ابتدا سازمان مراتع و جنگلها تقاضای کمک میکند و گروه حمله به آتش نخستین گروهی است که به منطقه اعزام میشود. حجم آمادهباش برای مبارزه با آتش معمولا شبیه به آمادهباشی است که در هنگام جنگ انجام میشود. در ابتدا به کمپ اصلی میرسی، اعلام حضور میکنی و سپس در گروه خود قرار گرفته و به منطقه آتش اعزام میشوی. به شما گفته میشود که از کدام خط رادیویی ارتباط بیسیمی برقرار کنی. منطقه پیشروی آتش روی نقشه توضیح داده میشود. جهت باد و کیفیت آب و هوا توضیح داده میشود و اهداف گروه را جداگانه توضیح میدهند. برای مثال گفته میشود که گروه یک وظیفه دفاع از این محله را در برابر آتش برعهده دارد. گاهی اوقات باید کارهایی برای مبارزه با آتش انجام دهی که فراتر از وظیفه گفتهشده به تو است. پای جان آدمها در میان است. وقتی که در شرایط مبارزه با آتش قرار میگیری، همه چیز از پیش تعیینشده نیست. این تو هستی که باید تصمیم بگیری چه کار کنی. در چنین شرایطی معمولا هیچکسی دوست ندارد خانهاش را ترک کند. راضیکردن مردم به ترککردن خانههایشان یکی از سختترین کارهاست.
همینطور که آتش پیشروی میکند، شرایط کمی سورئال میشود. دود متصاعدشده از آتش جلوی نور خورشید را میگیرد و گاهی اوقات در شرایط آفتابی ممکن است نور کمی وجود داشته باشد! گاهی اوقات حس میکنی که در سیاره دیگری هستی! گاهی اوقات دیواره آتش به 9 تا 50متر میرسد. البته ارتفاع دیواره آتش بستگی به این دارد که چه چیزی درحال سوختن است و با چه سرعتی میسوزد. وقتی آتش حرکت میکند، صدایی مهیب از خودش تولید میکند. مثل صدای موتور یک قطار. وقتی که آتش به خانهها میرسد، میتوانی صدای منفجرشدن لاستیک اتومبیلها را در پارکینگ خانهها یا منفجرشدن کپسولهای گاز را بشنوی. گاهی اوقات به خانههایی میرسی که همه چیزشان سوخته و تبدیل به خاکستر شده است. نمیتوانی تشخیص دهی که در خانه چه چیز بوده و چه چیز نبوده. فقط خاکستر است و بس.
گاهی اوقات باد و شرایط آب و هوایی میتواند غافلگیرت کند. اگر باد به ناگاه تغییر جهت دهد، به دردسر میافتی. بودهاند همکاران آتشنشانمان که به ناگاه با تغییر جهت باد در محاصره آتش قرار گرفتهاند. معمولا گروههای آتشنشان در آتشسوزی جنگلها همواره حواسشان به حرکت ابرهاست. البته اگر دود اجازه بدهد آنها بتوانند ابرها را ببینند. باید بتوانی حدس بزنی که جهت باد به کدام سمت تغییر خواهد کرد و باد با چه سرعتی میوزد. اگرنه در زمانبندی عملیات دچار اشتباه میشوی و آنوقت است که بازی مرگ و زندگی آغاز میشود. بهطورکلی باید آگاهی محیطی زیادی داشته باشی. بهعنوان رهبر گروه، مسئول اعضای گروه هستی. یه اشتباه حیاتی ممکن است به فاجعه بینجامد. همیشه از خودت میپرسی: آیا در مکان مناسب قرار داری؟ آیا میتوانیم از اینجا خارج شویم؟ اگر نتوانیم از اینجا خارج شویم، باقی گروه چه خواهند شد؟
نحوه مبارزه با آتشهای اینچنینی ممکن است هرسال تغییر کند. تجهیزات ما مدام درحال تغییر هستند. نحوه انجام عملیات نیز تغییر میکند. درحال حاضر برای پیشبینی وضع آب و هوا و حتی پیشبینی احتمال وقوع آتش از تجهیزات بهروز کامپیوتری استفاده میشود. استفاده از هواپیماهای آتشنشان بسیار بیشتر شده و این هواپیماها حقیقتا نقشی حیاتی در اطفای آتش دارند. تکنولوژی مدام درحال پیشرفت است اما همچنان این اعمال انسانی است که نقش حیاتی را بازی میکند. تکنولوژی البته میتواند کمککننده باشد، اما در نهایت نمیتواند به فکر آتشنشانانی باشد که در منطقه عملیات به مبارزه با آتش مشغولند.
منبع: تایم