فاطمه صادقی| سخن مشهوری درباره انجام کار عامالمنفعه بین ما رواج یافته مبنی بر اینکه در اینگونه فعالیتها، مهم، «نفس» کار خیر است و نه شیوه آن، آنچه مهم است، اینکه «اصل» خدمات انساندوستانه تداوم یابد وگرنه صورت و شیوه انجام آن، چندان مهم نیست یا یک مسأله ذاتی یا سنتی است. این قول رایج، هم ابهامات زیاد و اقتضائات زیانباری دارد و هم اینکه بعید است کسی بهطورکامل به آن متعهد باشد. مثلا رویکرد مردم و رفتار اجتماعیشان در زلزله اخیر کرمانشاه و راهبندان ناشی از هجوم بزرگ افراد برای کمکهای انفرادی به همراه تماشای فاجعه و سلفی گرفتنشان با خرابهها و کشتهها، که گاهی حتی درد خود زلزله را هم عقب میراند، شکل مناسبی از نیکوکاری است؟ باعث تأخیر روند امدادرسانی به آسیبدیدگان چه؟ اینکه مردم آموزشندیده و ناآگاه که خطر مرگ را هم به هیچ میگرفتند، همچنان دنبال ارایه خدمات مشاورهای نادرست خود بودهاند، تأسفبار است و به نظر نمیرسد اینکه کار خیر صور فطری و بومی داشته و دارد، به این معنا باشد که هرکسی، هر فعلی را بتواند به کار عامالمنفعه نسبت دهد.
تغییرات نسبتا سریعی که در یک الی دودهه اخیر در انجام امور خیریه صورت گرفته است، نه ربطی به قومیت و فرهنگ محلی دارد و نه ربط مستقیمی به تکنولوژی. این تغییرات به صورت عمومی در سرتاسر کشور انجام میشوند و مهمترین اصل در آنها، تبدیل فرهنگ انجام کار داوطلبانه و خیر از شکل مشارکتی، به شکل مشاهدتی است. کمی با فاصله به اتفاقاتی که در روند کمکرسانی به افراد آسیبدیده و آسیبپذیر رخ میدهد، نگاه کنیم و ببینیم آیا همچنان اطلاق کلمه کار موثر بدون چشمداشت بر این فعالیتها، آسان است یا نه؟ البته ما فراموش نمیکنیم که یکی از جنبههای مهم کار انساندوستی، جنبه تبلیغی آن است و به خاطر این جنبه، وجود نشانهها و نمادهای مشاهدتی مانند بنر، پوستر و... هم برای آگاهیبخشی و همراهساختن طیف بیشتری از مردم مهم هستند؛ اما به هرحال، اصل در هر نوع فعالیت داوطلبانه، مشارکت مردم در حالوهوای آن پروژه و لحاظکردن وضع روحی و کرامت انسانی بهرهوران این فعالیتهاست. اینکه لزوم دریافت آموزشها و پذیرش پیامهای اخلاقی سازمانی بینالمللی به بزرگی و اهمیت جمعیت هلالاحمر از نظر داشتن جامعهای تابآور و آماده در برابر حوادث با مشارکت جامعه از سوی عموم، شرایط اسفناکی داشته و تلاشها تا رخدادن فاجعه به جایی نرسیده و نتیجهاش جامعهای است که در لحظه موعود اخلاق را به نمایش نمیگذارد، جامعهای که به مرگ لبخند میزند و بدون حساسیت آن را به تماشا مینشیند.
یکی از نخستین خدشههای کار داوطلبی زمانی پیش آمد که به مرور در سالهای اخیر فعالیت در این زمینه شکل نمایشی خاصی یافت. در واقع بهرغم اینکه مسئولان جمعیت هلالاحمر هم درباره این کار هشدار میدادند، هدایت و مدیریت برنامههای خیریهای برعهده رئیس گروههای چهارگانه داوطلبی (مشارکت، هدایت، حمایت و مهارت) گذاشته میشد که خود داوطلب فعال و حرفهای بودند و سبک و سیاق کار در اینگونه برنامهها را مسلط بودند و در واقع عامل اصلی اجرای برنامههای انساندوستانه این سازمان، داوطلبان آموزشدیده و ماهری بودند که با نیازسنجی و امکانسنجی، بیشترین بهرهوری را از امکانات و منابعی که خیرین به این سازمان اهدا کرده بودند، به دست میآوردند، اما چیزی که امروز شاهد آن هستیم، این است که فعالیت در این کارها بهخصوص در شبکههای مجازی، بیشتر محلی است برای تماشاشدن بازیگران امور خیریه تا برای ترغیب به مشارکت عمومی.
اما اینکه امروز شاهد جانفشانی امدادگران داوطلب هستیم و به تمجید از قهرمانیشان میپردازیم، چه مابهازایی باید داشته باشد؟ معنی این ستایش این است که آنها باید جانشان را برای ما بدهند و ما همچنان بتوانیم بر روال قبل و معمول کار و زندگیمان را بکنیم؟ یعنی من شهروند میتوانم این تراژدی را ببینم و همچنان بدون تعهد و بدون انگیزه و مسئولیت همان کار هر روزهام را ادامه بدهم و در قبال بیتفاوتی نسبت به همنوعم پاسخگو نباشم؟ یا یک پزشک و جراح فردا اگر با بیماران محرومی مواجه شود و آنها نیاز به تخصص و تجربه او داشته باشند، میتواند همان بهانههای همیشگی را بیاورد و همان زیرمیزیهای همیشگی را مطرح کند و از انجام وظیفه انسانیاش سر باز بزند؟ میتواند ایثار پزشکان داوطلب را ندیده بگیرد و مثلا برای جراحی قشرهای ضعیف باز هم مبالغی بسیار بالا طلب کند و بر احساسات انسانیاش چشم ببندد؟ میشود همه آن نمایش خیرهکننده شبانهروزی داوطلبان جمعیت هلالاحمر در حوادث و شرایط عادی را ندیده گرفت و تنها به کسب درآمد و زندگی شخصی فکر کرد؟ همه آنچه در هفتههای گذشته در زلزله کرمانشاه مقابل چشمان ما بود، حادثهای استثنایی بود که در روزمرگی زندگی فراموش خواهد شد؟ آنچه داوطلبان بیتوقع ما کردند، آیا تلنگری به جان همه ما نیست که مسئولیتهایمان را در قبال جامعه جدیتر بگیریم و در مقابل درد دیگر اعضای جامعه دردی در خود حس کنیم؟
چه کمکی میتوانم بکنم؟
آیا شما میتوانید در زمان حوادث غیرمترقبه، کمکهای نقدی و غیرنقدی، خدمات بهداشتی- درمانی یا خدمات فرهنگی و اجتماعی، فنی- مهندسی و حتی امدادگری به آسیبدیدگان از حوادث ارایه کنید؟
آیا در شریط عادی، توان حمایت از افراد جامعه را با مبالغ اهدایی، مشاورهها، برنامهریزیها و سایر تخصصها و مهارتهای خود دارید؟
اینها سوالهای فرم عضویت داوطلبی جمعیت هلالاحمر بهعنوان یک دعوتنامه رسمی است؛ برای شرکت در یک همکاری کاملا رسمی!
انگیزه فعاليتهاي داوطلبانه درجمعیت هلالاحمر، كسب امتيازات مادي نيست. با اين حال سازمان داوطلبان كه فعاليت داوطلبانه براي آن انجام میشود، بايد مخارج قانوني تحميلشده بر فرد داوطلب در هنگام اجراي فعاليت داوطلبانه خود را جبران كند. اين موضوع از اين جهت حایز اهميت است كه مانع از هزينهكرد مالی توسط داوطلب شده و نيز باعث میشود افراد طبقه متوسط و كمبضاعت هم بتوانند در فعاليت داوطلبانه مشاركت كنند. فعاليت داوطلبانه با ميل و اراده اشخاص به صورت خودجوش صورت میگيرد و تمايل و اراده شخصي، اصل بنيادي هر فعاليت داوطلبانه است. در ديگر فعاليتها، فشارها و نيروهايي كه از طرف سازمانها و موسسات وارد میشود يا حس تعهد و التزام اجتماعي، آنها را وادار به فعاليت میكند. اين معيار باعث متمايزشدن فعاليتهاي داوطلبانه اصيل از فعاليتهايي كه جبر خارجي باعث انجام آنهاست، ميشود.