شهروند| در یکماه گذشته، 11 دلیل دانشجویان، پزشکان، فعالان محیطزیست، معلمان و حتی اهالی محلهای را به مقابل دانشگاه تهران، مجلس شورای اسلامی، وزارت بهداشت، زایندهرود و... کشاند تا صدایشان را به مسئولان برسانند. اعتراض به وزیر پیشنهادی علوم که به اعتقاد دانشجویان با مطالبات دانشگاهی همسو نیست، تبعیض جنسیتی و پولیشدن دانشگاهها، در کنار بودجه پایین وزارت آموزشوپرورش و نتایج ناامیدکننده آزمون دستیاری پزشکی، کاهش تعرفههای متخصصان بیهوشی، مرگ دانشجو در اثر گازگرفتگی در خوابگاه، خشکشدن رودخانه زایندهرود، اختصاصندادن خوابگاه به دانشجویان و محدودکردن فعالیتهای دانشگاهی قرار گرفت و منجر شد تا در یکماه گذشته، گروههای مختلف معترض شوند. اعتراضهایی که گاه با پیگیری و واکنش مسئولان مواجه شده و گاه بدون واکنش رها شده باشد؛ مثل کاهش تعرفه متخصصان بیهوشی یا اعتراض به وزیر پیشنهادی علوم که در نهایت، گزینه مورد نظر از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفت و وزیر دولت دوازدهم شد. اعتراض دانشجویان اما تنها محدود به تهران نبود و خیلی از شهرهای کشور، شاهد تجمعهای مسالمتآمیزی با همین موضوع بودند. این تنها موضوع مورد اعتراض دانشجویان در مهرماه نبود. هجدهم مهر، گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران، مقابل کوی دانشگاه رفتند و به دلیل اینکه برایشان خوابگاه در نظر گرفته نشده، تجمع کردند. آنها دانشجویان دوره شبانه بودند و اعلام کردند که هنگام ثبتنام به آنها وعده حل مشکل داده شد اما مسئولان دانشگاه تأکید کردند که خوابگاه به دانشجویان دوره شبانه تعلق نمیگیرد.
دو روز قبل از این تاریخ، یعنی در شانزدهم مهر، یکی از شهرهای جنوبغرب ایران تجمع دیگری به خود دید. دانشجوی شهرکردی بر اثر گازگرفتگی در حمام خوابگاه جانش را از دست داد و دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد به نشانه اعتراض مقابل دانشگاه تجمع کردند، آنها از مسئولان «بیکفایت» خواستند تا استعفا دهند. در ادامه اعتراضهای دانشجویی، 26 مهر هم تجمع دیگری صورت گرفت؛ اینبار در واکنش به محدودسازی فعالیتهای دانشجویی. انگشت اتهام هم به سمت مسئولان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران نشانه رفته بود. دانشجویان معترض اعلام کردند که مسئولان دانشکده با بازسازی ساختمان این دانشکده، میخواهند فضای فیزیکی محل استقرار فعالان دانشجویی را کاهش دهند.
سیزدهم مهرماه هم که روز جهانی معلم بود، تجمع تعدادی از معلمان نسبت به اختصاص بودجه به آموزشوپرورش را به خود دید. اعتراض معلمان مسالمتآمیز بود اما با شعارهای زیادی همراه بود، مثل: «معلم بیدار است از تبعیض بیزار است» یا «یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه» این تجمع سراسری بود و در شهرهای یزد، خوزستان، شیراز، مشهد و تبریز و گیلان دیده شد. نوزدهم مهر هم در برخی استانها مثل گلستان، تجمع حقالتدریسیها برگزار شد. معلمانی که نسبت به اینکه آنها را به کار نمیگیرند، اعتراض داشتند. در یکماه گذشته، شمالغرب ایران هم شاهد تجمعهایی بود. اوایل آبان بود که شهروندان ارومیهای در اعتراض به آزار و اذیت یک دانشآموز 12ساله از سوی سرایدار مدرسه، در مقابل همان مدرسه تجمعهایی کردند که برخلاف سایر اعتراضها، موضوع به تنش کشیده شد و به گفته دادستان عمومی و انقلاب ارومیه، تعدادی هم دستگیر شدند. به گفته مصطفی حبیبی، افرادی به معلمان و مسئولان مدرسه حمله کرده و خسارتهایی وارد کردند. البته همین مسئول وعده پیگیری ماجرا را داد و سرایدار هم با دستور قضائی بازداشت شد. وزیر آموزشوپرورش هم دستور ویژهای دراینباره داد، با این حال تأکید کرد که ماجرای تجاوز به دانشآموز، آنطور که در رسانهها مطرح شد، نبود و دانشآموز مورد بیحرمتی قرار گرفته نه تعرض.
در یکماه گذشته تجمعهای اعتراضی به گروههای پزشکی هم رخنه کرد. یکی از آنها دندانپزشکان بودند که نتایج آزمون دستیاری پزشکی و اعمال سهمیه پنجدرصدی رزمندگان و ایثارگان، برایشان قابل قبول نبود. آنها در مقابل وزارت بهداشت تجمع کرده و خواستار بازبینی نحوه اعمال سهمیهها بودند. در کنار این گروه پزشکی، متخصصان بیهوشی هم قرار میگیرند که در ادامه اعتراضهای قبلی به کاهش تعرفههایشان، شانزدهم مهر، مقابل مجلس رفتند و از نمایندگان مجلس خواستند تا فکری به حالشان کنند. آنها در این تجمع به نقش متخصصان بیهوشی در روند اجرای طرح تحول نظام سلامت اشاره کرده و خواستند تا در اصلاح تعرفهها بازنگری شود. اینبار اولی بود که متخصصان بیهوشی دست به یک اعتراض آنهم در مقابل یک نهادی غیر از حوزه کاریشان میزدند؛ اعتراضهایی که از 8ماه قبلترش شروع شده بود. آنها میگویند، تعرفههایشان 50درصد کاهش داشته که اصلا عادلانه نیست. در ادامه اعتراض گروههای پزشکی، میتوان به تجمع کمک پرستاران در مقابل دانشگاههای علوم پزشکی کشور هم اشاره کرد که شانزدهم مهر برگزار شد. تعدادی از کمکپرستارهای دانشگاههای علوم پزشکی استانهای لرستان، سنندج، همدان، کرمانشاه و... در اعتراض به کار گرفتهنشدن آنها در بیمارستانها و مراکز درمانی دولتی و خصوصی در مقابل این دانشگاهها تجمع کردند. با این حال، مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت گفت که از میان حدود ۱۰هزار کمکپرستار آموزشدیده یکساله با توجه به درخواست و اعلام نیاز شماری از دانشگاههای علوم پزشکی مانند دانشگاه همدان، کردستان و علوم بهزیستی برای جذب و بکارگیری حدود ۳هزارنفر مجوز صادر شده و به مرور مجوز جذب و بکارگیری این نیروها از طریق موسسه کارآفرینان آواسلامت- وابسته به هیأت امنای ارزی وزارت بهداشت- صورت خواهد گرفت. مشکلات محیطزیستی هم بخش دیگری از دلیل اعتراضها و تجمعهای یکماه گذشته بود. نوزدهم مهر بود که گروهی از مردم اصفهان در اعتراض به تداوم خشکشدن رودخانه زایندهرود در مقابل پل خواجو تجمع کردند، هجدهم مهر روز نکوداشت زایندهرود بود و شرکتکنندگان در این تجمع خواستار اختصاص حقآبه کشاورزان حاشیه زایندهرود شده و از دولت خواستند وعدههای خود در این مورد را عملی کنند. برخی از تجمعکنندگان نیز به حفر چاههای غیرمجاز در اطراف زایندهرود اعتراض کردند. زنجیره انسانی تشکلهای محیطزیستی در آشوراده را هم میتوان در گروه تجمعهای محیطزیستی قرار داد. ششم آبان، رئیس اداره محیطزیست بندرترکمن، خبر تشکیل این زنجیره انسانی از سوی دانشجویان و تشکلهای محیطزیستی را اعلام کرد و گفت که این اقدام در راستای فرهنگسازی و حساسیت جامعه نسبت به بحران کمآبی خلیج گرگان انجام شد و شرکتکنندگان در این زنجیره خواستند تا خشکی خیلج گرگان از سوی مسئولان پیگیری شود.
تجمعات مردمی، گاه تنها امر ممکن
احمد بخارایی، جامعهشناس | هر پدیده اجتماعی مانند موضوع «تجمع» از چهار زاویه قابل مطالعه و تحلیل است. یعنی اینکه برای درک علت و چرایی اتفاق افتادن یک پدیده باید به چهار جنبه توجه داشت. یکی اینکه چه «عواملی» در ایجاد آن پدیده موثر است. دوم اینکه به چه «شکلی» اتفاق میافتد. سوم اینکه وقتی اتفاق میافتد، چه «محتوایی» دارد و نهایتا در مرحله چهارم، چه «هدفی» را دنبال میکند. شما اگر از این چهار زاویه یک موضوع را بکاوید، میتوانید یک پاسخ جامع به چرایی ایجاد آن بدهید. طبیعتا در این صورت است که ما میتوانیم موضوع را خوب درک کنیم و بعد از درک و تحلیل میتوان برای آن سیاستگذاری کرد.
ما اخیرا چند مورد تجمع داشتیم که خیلی هم سروصدا کرد. یکی از آنها تجمعات کارگران دو کارخانه هپکو و آذرآب بود و یکی دیگر هم تجمع معلمان در روز جهانی معلم. پس از آنها تجمع موسسه پدیده شاندیز را هم داشتیم که تجمعشان را به نمایشگاه مطبوعات کشاندند و همچنین تجمعات دانشجویان درخصوص معرفی وزیر علوم از سوی رئیسجمهوری در هفته اخیر به مجلس. همه این تجمعها پیامهایی دارد، همین که چرا تجمعکنندگان اعتراضشان به موسسه پدیده که ماهیتی اقتصادی داشت را به نمایشگاه مطبوعات آوردند؟ یا پلاکاردهایی که بالای سر میبرند و شعارهایی که میدهند همه پیام دارد. ما باید پیام پشت این شعارها را تحلیل کنیم؛ مثلا در تجمع کارگران هپکو و آذرآب، یکی از شعارها این بود: «سازمان خصوصیسازی شرکت هپکو را به دولت واگذار کند.» این شعار «محتوای» اقتصادی دارد. پیام این شعار این است که خصوصیسازی آنطور که باید، اتفاق نیفتاده و پیامد مثبت اقتصادی نداشته است. همیشه «محتوای» یک تجمع و شعار بازگوکننده «علت ایجادی» آن تجمع است و در اینجا ساختار بیمار اقتصادی عامل ایجاد این تجمع کارگری شده است. بهطور کلی تجمعها علت دارد و نمیتوان گفت که یک امر هیجانی است پس میشود با آن هیجانی برخورد کرد. تجمعها ریشهدار است، هر تجمعی برآمده از یک بستر تاریخی است.
پس از اینکه به محتوای یک تجمع توجه شد و از محتوا، به علت ایجادی پی بردیم آن وقت به قالب و هدف یک تجمع باید دقت شود. هر تجمعی هدفی دارد و شکل و قالب آن تجمع نشاندهنده هدفش است. افراد در تجمعها از همه پتانسیلهایشان استفاده میکنند، مثل تجمعکنندگانی که لباس سفید به نشانه کفن در جریان هپکو و آذرآب به تن کردند و از ظرفیت فرهنگی و دینی هم بهره جستند تا نهایتا بگویند که هدف ما جنبه انسانی و اخلاقی دارد، فلذا تا پایان ادامه خواهیم داد. تجمع موضوعی جدی و غیرهیجانی است و در عین حال حکایت از موضوعی عمیق دارد، پیام دارد و لحظهای ایجاد نشده که لحظهای از بین برود. موضوع مهم در برخی تجمعها این است که افراد حقشان را میخواهند.
یک تجمع را از آن جهت که دارای چهار جنبه از علت است با اهرم تهدید نمیتوان از صحنه حذف کرد. تداوم هم خواهد داشت، چون علت فاعلی آن ساختاری است. تجمعها از نظر قالب متفاوتند اما غایت و هدفشان حقخواهی است. اگر ما یک نگاه نظاممند و سیستماتیک به مسائل داشته باشیم نوع مواجههمان با تجمعها متفاوت خواهد بود. زمانی که تجمعها تحلیل نشود راههای مقابله با آنها هیجانی و قهری میشود. تجمعات عناصر عقلانی دارد، اما مواجهه نادرست با آنها باعث میشود تا عناصر هیجانی آنها تهییج شود؛ مانند تجمع معلمان که عمدتا حول دو محور معیشتی و ماهیتیابی در قالب ایجاد تشکلهای مستقل بود. طبیعتا وقتی برخوردهای قهری و هیجانی با تجمعات صورت میگیرد، عناصر عقلانی به حاشیه میرود و به شکلهایی از مسیر اصلی منحرف میشود. از آن جهت که تجمعها علت فاعلی دارد هر چقدر ساختارها امکان تعامل را بین اعضای اجتماعی کمتر فراهم کند، افراد بیشتر مجبور میشوند برای بیان خواسته، به تجمع روی آورند. تجمع یعنی یک گردهمایی که چارچوب قانونی ندارد، به همین دلیل است که به آن برچسب هنجارشکنی میزنند. چرا تجمع در جامعه زیاد میشود؟ چون در ساختارها، اجازه تعامل منطقی و تضارب افکار به اعضا داده نمیشود و در جامعه کمتر فرصت بیان خواستهها وجود دارد.
وقتی در یک جامعه ساختارها اجازه فعالیت به اعضا را کمتر بدهد، در این صورت راهی جز تجمع نمیماند.
تجمع اتفاق مطلوبی نیست، اما گاه تنها امر ممکن است. بهتر است مسائل در چارچوب رسمی بیان شود، اما گاهی تجمع، تنها راه ممکن میشود و افراد را ناچار میکند که به سمتش روی آورند، چرا که بر این باورند که تنها راهی است که میتواند نتیجه داشته باشد. اگر در یک جامعه، کنشگریهای جمعی مانند فعالیت اتحادیهها و انجمنها محدود و با مانع مواجه شود فقط دو راه برای حرکت به سمت جلو باقی میماند که عبارتند از کنشگریهای فردی مبتنی بر خلاقیت و جسارت و ازخودگذشتگی و نیز تجمعات و طغیانگری که شایسته یک جامعه فهیم نیست.
تجمعات مردمی و لزوم دوری از جریانات پوپولیستی
محمد درویش| از حرکات مدنی اینچنینی، تجربیات خوبی در چنته داریم، بهخصوص در میان محیطزیستیها. بارها شده که تجمعهای گروههای مختلف اجتماعی و حمایتهای گسترده منجر به موفقیتهای متعدد برای رسیدن به مطالبات محیطزیستی شده است. دراینباره نمونههای بسیاری میتوان مثال زد که با سختی مردم با حضورشان توانستهاند به هدف خود برسند.
سال 1392 بود که میخواستند باغ گیاهشناسی نوشهر را به بهانه احداث جاده تخریب کنند. مقامات مازندران میخواستند برای توسعه بندر نوشهر دو هکتار از این باغ که گونههای گیاهی نادری در خود جای داده را به جاده تبدیل کنند، اما مردم در اعتراض به این اقدام و در پاسخ به درخواست کمک گروهی از پژوهشگران و دوستداران منابع طبیعی ایران، تجمع آرامی کردند و با این اقدامِ فکرشده، باغ گیاهشناسی محفوظ ماند.
تنها این یکبار نبود. 1300نفر از مردم در همین سال در اعتراض به عملیات حفاری و برداشت سنگآهن از معادن کوهشاه و تخریب طبیعت آن در شهرستان بافت در کرمان، به ارتفاع 3800متری کوه رفتند و زیر لودرها خوابیدند و کاری کردند که استاندار دستور تعطیلی آن واحد معدنی و توقف عملیات حفاری را صادر کرد. پیش از مواردی که گفته شد، بزرگترین اجتماع محیطزیستی کشور در زنجان رخ داده بود. باز هم در همان سال 92 تجمعی 80هزار نفری در اعتراض به آلودگیهای منتشرشده از سوی کارخانه سرب و روی زنجان شکل گرفت. این کارخانه به دلیل رعایتنکردن استانداردهای محیطزیستی و جانمایی غلط، کیفیت منابع آب، خاک، هوا و مواد غذایی منطقه را بشدت متاثر کرده بود و نتیجه حرکت مردم آن بود که سه روز پس از راهپیمایی اعتراضآمیزشان، استاندار زنجان دستور تعطیلی کارخانه سرب و روی را صادر کند. موارد اینچنینی در سالهای اخیر بسیار بوده؛ ازجمله زنجیره انسانی که مردم در اعتراض به خشکیدن دریاچه ارومیه تشکیل دادند و چنان توجه عمومی و مسئولان را به خود جلب کردند که شروعی برای تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه از سوی دولت روحانی شد.
تمامی این موارد نشان میدهد که نتیجه حضور گروههای اجتماعی مختلف و مطالبهکردن از سوی آنها افزایش حساسیت عمده مردم و همچنین دولتمردان را به دنبال دارد. نمونه این مورد پویش مردمی میان رودان بود. پیش از این پویش کسی از سدسازیهای ترکیه خبر نداشت اما ماجرا طوری پیش رفت که پیرو حرکت مردم و آگاهیرسانیها، رئیسجمهوری در مجامع مهم دراینباره خطاب به ترکیه اعتراض کرد.
تجمعات مردمی همیشه اثرگذار بوده اما نباید به آفت گرفتار شود؛ آفتی چون تأثیرگرفتن از جریانات پوپولیستی و پیرویکردن از رفتارهای احساسی. همچنین اگر تجمعات براساس یافتهها و داشتههای علمی نباشد و نکات حقوقی را رعایت نکرده باشد، هم با شکست مواجه میشود و به حاشیه خواهد رفت. این درحالی است که برخورد دقیق و درست برای تشکیل چنین تجمعاتی به حرکات آرام و مدنی منجر میشود که به دنبال آن حساسیت مردم به محیطزیست بیشتر خواهد شد.