لیلا مهداد| نشست1+5 و حاشیههای آن مسألهای بود که علاوهبر کشورهای درگیر، سایر جوامع را نیز متوجه خود کرده بود و هر سخن و رویدادی در این نشستها خوراکی میشد برای رسانهها تا به تحلیل آن بپردازند، اما گویی بعد از این توافق هنوز این تبوتاب بهطور کامل فروکش نکرده است، چون قبل از صحبتهای رئیسجمهوری آمریکا، همه چشم دوخته بودند تا ببینند فردی که خود را کدخدای جهان مینامد چه میگوید و آن گفتهها چه بازتابی خواهد داشت. ترامپ از 180میلیارددلار سخن گفت و ادعا کرد پولهای زیادی پس از برجام به ایران داده شده و از مبلغی معادل 1.7میلیارد دلار سخن گفت که به شکل نقد با هواپیما به ایران فرستاده شده است؛ صحبتهایی که با مطرحشدن این پرسش که به این فکر میکند این همه پول به کجا رفته است؟ از توضیح بیشتر در مورد آن سر باز زد. البته رئیسجمهوری آمریکا از تحریمهای جدید علیه ایران گفت و به این مسأله تاکید کرد که اگر با گنگره و متحدان خود به راهحل مشترکی نرسد، توافق پایان خواهد یافت و از برجام خارج خواهد شد. صحبتهایی که واکاویها و تحلیلهای زیادی را دربرداشت؛ واکاویهایی که بخشی از آن اقتصاد ایران را نشانه رفته بود تا ببینند صحبتهای ترامپ چطور بر سرنوشت آن نقش بازی میکند، البته صحبتهای ترامپ به تصور عموم تحلیلگران از منطق و سیاست درستی پیروی نکرد و بیشتر به تناقضگویی نزدیک بود تا حکمت و درستی. صحبتهایی که بازخوردهایش بیشتر به بیاعتباری ایالاتمتحده صحه گذاشت. نکتهای که در این میان باید به آن تاکید داشت و از نظر دور نداشت این است که سیاست خارجی دولت یازدهم موجباتی را فراهم آورده است تا خروج از برجام برای تمام طرفهای مقابل پرهزینه باشد و این درحالی است که حتی برخی از اطرافیان ترامپ ازجمله «جیمز ماتیس» وزیر دفاع او بر این عقیده هستند که به نفع آمریکاست که در برجام باقی بماند؛ براساس اطلاعات روزنامه واشنگتن پست. نکته دیگری که گویا ترامپ آن را از یاد برده این است که مسألهای محتمل که بر کسی پوشیده نیست این است که تجارت همواره موجبات رفاه طرفین را فراهم میآورد و هیچ کشوری نیز از تحریم منفعت اقتصادی نمیبرد، اگرچه تجربه نشست و مذاکرات قبل نیز نشان از این دارد که دستیابی به توافقی همهجانبه تا چه حد دشوار، زمانبر و پرهزینه است. با در نظر گرفتن این موارد باید اذعان کرد که ایالات متحده برای بهدست آوردن همراهی بینالمللی با مشکلی اساسی روبهرو خواهد بود، درحالیکه گمانهزنیها از این حکایت دارند که روسیه، چین، آلمان، فرانسه و انگلیس همچنان نزدیکی خود با ایران را حفظ خواهند کرد، چون بر این باورند که توسعه روابط دوجانبه با تهران به نفع هر دو طرف است. البته سایر کشورهای عضو 1+5 و حتی آژانس بینالمللی انرژی هستهای صحبتهایی از جنس ادعاهای آمریکا نداشتهاند و با در نظر گرفتن اینکه شرکای اروپایی آمریکا از این اقدام حمایت نخواهند کرد، میتوان گفت تهران میتواند برنده خروج احتمالی واشنگتن از برجام باشد.
سه حوزه مهم نفت، ارز و حوزه بانکی
اقتصاد ایران، اقتصادی متأثر از نفت و درآمدهای نفتی است؛ درآمدهایی که مسائل جهانی و سیاسی در آن تأثیرگذاری خود را دارد، اما اینبار صحبتهای رئیسجمهوری آمریکا نتوانسته روی آن تأثیر بگذارد و آن را کاهش دهد، بهطوری که بیژن نامدارزنگنه، وزیر نفت درباره آن اینگونه اذعان میکند: « بازار نفت صحبتهای آقای ترامپ را نشنید، چون اگر تهدیدهایی که رئیسجمهوری آمریکا در مورد ایران مطرح کرد، بخواهد عملی شود، به این معنی است که قیمت نفت بشدت با افزایش روبهرو خواهد شد، این درحالی است که طی این مدت هیچ تغییر ویژهای در روند فرازونشیب بازار نفت ایجاد نشده است. کسی بابت فروش نفت به ایران بدهی ندارد، اما مشکلاتی درخصوص جابهجایی درآمدهای حاصل از فروش نفت وجود دارد که برای حل آن درصددیم بخشی از بازارهای خود را از آسیا به اروپا تبدیل کنیم.» البته ارز و بالاوپایین شدن آن نیز یکی دیگر از فاکتورهایی است که میتواند تأثیر خود را بر اقتصاد بگذارد؛ بازاری که در انتظار صحبتهای رئیسجمهوری آمریکا کمی افزایش نرخ را تجربه کرد و خیلی زود نیز آرام گرفت، اگرچه باید تاکید کرد که در بیثباتی و افزایش نرخ ارز بازار ایران عوامل دیگری تاثیرگذار هستند و شاید بتوان گفت همین افزایش نرخی که اخیرا بازار شاهد آن بود، ارتباطی به صحبتهای ترامپ نداشت و در آن مقطع بیشتر در حد یک شوک روانی زودگذر و کمتأثیر بود. نکته قابل تامل در مورد این بازار این است که مدیریت داخلی تأثیر بیشتری نسبت به صحبتها و مواضع ترامپ دارد. اما حوزه بانکی که در حدواندازههای خود در عرصه اقتصاد نقشآفرینی میکند؛ حوزهای که در دوره پسابرجام نیز به دلیل وجود برخی ضعفهای فنی با بانکهای بزرگ وارد همکاری نشد و مراوداتش به بانکهای کوچک و متوسط خارجی محدود شد، با این اوصاف اگر خروج احتمالی آمریکا از برجام را در نظر بگیریم، در داخل هیچ تأثیری نخواهد داشت، چراکه دولت میتواند با سیاستهای اقتصاد مقاومتی برنامههایش را پیش ببرد. اما از آن سو ممکن است خروج آمریکا موجبات کاهش انگیزه و تمایل بانکهای بزرگ به همکاری با ایران را فراهم آورد، ولی کماکان امکان همکاری با بانکهای کوچک و متوسط برای ایران فراهم است. درواقع با در نظر گرفتن بازار ایران و احتمال بالای همکاری سایر اعضای گروه1+5 خروج یکطرفه آمریکا نمیتواند تأثیری بر شرایط بگذارد و ایران نیز میتواند با در پیش گرفتن سیاستهای اقتصادی مناسب تحریمهای احتمالی را به یک فرصت برای اقتصاد بدل کند.
پیشینه
سناریویی برای عدمقدرتگیری
داستان تحریمها علیه ایران به سال 58 برمیگردد؛ دورانی که واردات محصولات ایرانی جز هدیههای کوچک، مواد اطلاعاتی، موادغذایی و برخی انواع فرشها به آمریکا ممنوع اعلام شد، البته این ماجرا به اینجا ختم نشد و در سال 74 بود که بیل کلینتون، رئیسجمهوری آمریکا دستور داد شرکتهای آمریکایی از سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز ایران و تجارت با ایران خودداری کنند. در همان سال بود که کنگره آمریکا قانونی را به تصویب رساند تا به موجب آن دولت آمریکا موظف شود شرکتهای خارجی را که بالای 20میلیون دلار در سال در بخش انرژی ایران سرمایهگذاری کرده بودند، تحریم کند؛ قانونی که در سال 2006 برای پنج سال دیگر تمدید شد، البته سال بعد سهبانک ایرانی به تحریمها اضافه شدند و تعداد زیادی از بانکهای ایرانی در فهرست تحریم قرار گرفتند آن هم از طرف وزارت خزانهداری آمریکا. البته این وزارت ایالات متحده براساس قانون تحریم تجاری 20شرکت نفتی و پتروشیمی تحت کنترل ایران را تحریم کرد تا اینکه سهسال بعد یعنی سال 2010 کنگره آمریکا تحریمهای همهجانبه شدید علیه ایران را تصویب کرد، آن هم با هدف فشار به بخشهای مالی و انرژی ایران که شرکتهای خارجی که با ایران روابط تجاری داشتند را نیز دربرمیگرفت، البته این ماجرا با جریمهکردن شرکتها و موسساتی که فرآوردههای نفتی پالایششده به ایران میفروختند، روندی جدید به خود گرفت، بهطوری که این موسسات از سیستم مالی آمریکا و انعقاد قرارداد در آمریکا محروم میشدند. ادامه این ماجرا اینگونه بود که با انتقال پرونده هستهای ایران از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل متحده ابعاد گستردهتری به خود گرفت و موجبات تصویب 6 قطعنامه را فراهم آورد، بهطوری که ششمین قطعنامه شورای امنیت مصوب کرد ایران نباید از هیچ فعالیت تجاری مرتبط با غنیسازی اورانیوم و دیگر موادهستهای یا فناوری دیگر کشورها بهرهمند شود و همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد باید از انتقال هرگونه خودروی نظامی مانند تانک، نفربر زرهی، هواپیمای جنگی، بالگرد تهاجمی، توپخانه کالیبر بالا، کشتی نظامی، موشک و سیستمها و تجهیزات مربوط به این سلاحها به ایران جلوگیری کنند. تحریمهایی که تا پایان دولت دهم شدت یافت و هرازچندگاهی به بندهای آن افزوده میشد. اما با روی کار آمدن دولت یازدهم و با در پیش گرفتن شعار تعامل سازنده با کشورهای منطقه و جهان، حلوفصل مسأله هستهای جزو اولویتهای سیاست خارجی قرار گرفت و دیپلماتهای ایرانی گفتوگوی جدی، فشرده و هدفمند را درپیش گرفتند تا اینکه به واسطه این تلاشها مذاکرهکنندگان هستهای با هدایت محمدجواد ظریف توانستند در آذرماه 92 توافق ژنو یا طرح اقدام مشترک میان ایران و گروه 1+5 را به امضا برسانند.
نگاه موافق
نه به سختی قبل از برجام
ناصر ایمانی - تحلیلگر سیاسی| برجام و خروج از آن مسألهای است که بحثهای زیادی را به خود اختصاص داده، اما موضوع این است که آمریکا از برجام خارج نخواهد شد. درواقع ایالات متحده برجام را به سمتی میبرد که منافع آن نصیب غرب شود و منافعی که قرار بوده ایران از این توافق ببرد، نصیب ایران نشود، بنابراین برجام را حفظ میکند، چون در صورت عدم حفظ آن دیگر منافع حاصل از آن نصیب غرب نمیشود. ناصر ایمانی، تحلیلگر سیاسی در ادامه صحبتهایش میافزاید: یکی از مسائل مطرح در این زمینه این است که در قبال خروج آمریکا از برجام واکنش اروپا چه خواهد بود، همینطور چین و روسیه، درواقع شرکای 1+5. در این زمینه باید گفت واضح است که آنها تا به اینجای کار واکنش مثبتی درخصوص مواضع آمریکا نداشتند، بنابراین میشود گفت کار به لحاظ اقتصادی اندکی بر ایران سختتر میشد، اما نه مانند قبل از برجام. ایمانی بر این باور است که به تعبیری آمریکا از برجام خارج شده بود، یعنی یکی از بزرگترین دستاوردهایی که برجام میتوانست داشته باشد، مسأله تراکنشهای مالی بانکی ایران بود، البته طی دوسالی که برجام امضا شده، آمریکاییها به ایران اجازه ندادند تا فعالیتهای بانکی آزاد داشته باشد و درحال حاضر به لحاظ تراکنشهای مالی با بانکهایی که میتوانیم در دنیا با آنها همکاری داشته باشیم، تقریبا چیزی شبیه قبل از برجام است یا شاید درصد بسیار کمی بهتر شده، بنابراین آن آثار منفی اقتصادی قبلا گذاشتهشده و درحال حاضر چیزی نمانده که ایالات متحده بخواهد با خروج از برجام تأثیر منفی اقتصادی بر ایران داشته باشد. تنها بحث فروش نفت و بیمهها باقی میماند که قاعدتا اروپاییها اجازه نخواهند داد ایران تحریمهایی از این جنس شود و برجام بهطورکلی فروبپاشد. این تحلیلگر سیاسی اشارهای به سرمایهگذاریهای خارجی کرده و اذعان میکند: طی بازهای که پشتسر گذاشتیم درصد سرمایهگذاریهای خارجی خیلی اندک بوده، یعنی عملا سرمایهگذاری خارجی بعد از دوسال پسابرجام در حدی که ایران انتظار داشت، اصلا محقق نشد چرا؟ دلیلش کاملا مشخص است؛ فعالیتهای بانکی. تا زمانی که نقل و انتقال آزاد ارز بین بانکهای ایران و خارجی صورت نگیرد، هیچ سرمایهگذاری خارجی اقدام به سرمایهگذاری نمیکند، الا در پروژههای نفتی که آن هم سرمایهگذاران فرآوردههای نفتی دریافت میکنند، یعنی تراکنش مالی صورت نمیگیرد. درواقع سرمایهگذاری خارجی صورت نگرفته، الا موارد اندک که قابل ذکر نیست. ایمانی معتقد است با در نظر گرفتن خروج احتمالی آمریکا از برجام تأثیر چشمگیری بر اقتصاد ایران نخواهد داشت و با توجه به دلایل ذکر شده این تأثیر بسیار اندک خواهد بود. این رویه درواقع جزو سیاستهای ایالات متحده بوده تا از این توافق سود یکطرفه ببرد. این تحلیلگر سیاسی در پاسخ به این سوال که آیا شرکای اروپایی نیز تمایل به سود یکطرفه دارند یا خیر؟ میافزاید: شرکای اروپایی تا حدودی ناچار به تبعیت از سیاستهای آمریکا هستند، اگرچه تمایلی هم نداشته باشند، یعنی عملا حمایت میکنند، مثلا همانند فعالیتهای بانکی. درحال حاضر ما با بانکهای آلمانی و فرانسوی نمیتوانیم فعالیت آزاد بانکی داشته باشیم. چرا؟ چون گزینه تحمیل این بانکها توسط بانکهای آمریکایی وجود دارد و آنها مایل به این ریسک نیستند. همینطور شرکتهای اروپایی که مایل به همکاری با ایران باشند، به دلیل احتمال تحریم از این همکاری سر باز میزنند. درواقع آنها ناچارند از سیاستهای کلی آمریکا تبعیت کنند.
نگاه مخالف
تأثیری بر اقتصاد ندارد
ناصر موسوی لارگانی- نایب رئیس کمیسیون اقتصادی| تحریم مسأله جدیدی برای ایران نیست. ایران از اول انقلاب تحریم بوده؛ مسألهای که برای یکماه و دوماه و یکسال و دوسال نیست. از تسخیر لانه جاسوسی، آمریکا تحریمهایی را بر ایران درنظر گرفت که امام(ره) در آن برهه فرمودند رابطه گرگ و میش معنایی ندارد و ما ارتباط با آمریکا را نمیخواهیم. ناصر موسویلارگانی، نایبرئیس کمیسیون اقتصادی در ادامه صحبتهایش میافزاید: با توجه به صحبتهای امام (ره) متوجه میشویم که تمام صحبتها و گفتههای ایشان با تیزبینی بوده، ما اگر تحریم نشده بودیم، اکنون این جایگاه را نداشتیم. درحال حاضر ما در عرصههای علمی جایگاه مناسبی یافتهایم، درصورتی که این تنها به این حوزه معطوف نمیشود و در زمینه فناوری و اطلاعات نیز پیشرفتهای درخوری داشتهایم و این درحالی است که در انرژی هستهای نیز دستاوردهای قابل تاملی را شاهدیم، همینطور در تولید موشکهای بالستیک، سلاحهای سبک و سنگینی که تولید کردهایم، پهبادها و هواپیماهای جنگی و... همگی نشان از حرکت روبهجلو ایران دارند. موسویلارگانی موارد را در حد و وسعتی میداند که قابل ذکر در یک مصاحبه نیست و میگوید: این پیشرفتها به دلیل تحریمها بوده که ما توانستهایم این جایگاهها را به دست بیاوریم. بنابراین اعمال تحریمهای جدید کاری از پیش نمیبرد و شرایط به همان منوالی پیش میرود که طی سالهای طولانی اعمال تحریمها داشتهایم. نایبرئیس کمیسیون اقتصادی معتقد است اعمال تحریمها و خروج آمریکا از برجام نمیتواند تاثیری بر اقتصاد ایران بگذارد. اگر تاثیری نیز وجود داشته باشد، بیشک جدی و اثرگذار نخواهد بود. برجام یک امتحان و آزمایشی بود برای استکبار جهانی و کشورهای اروپایی که همواره ایران را محکوم به عدمتمایل به مذاکره میکردند. درواقع نشست 1+5 و برجام دستاوردی که داشت این بود که سره از ناسره تمییز داده شد و تجربه خوبی برای ایران و ملت بود که متوجه شوند چه کسانی طرفدار واقعی حقوق بشر هستند. درواقع این اتفاق خوب و پسندیده بود. موسویلارگانی در مورد تأثیر این دست تصمیمگیریها بر خروج یا عدمتمایل سرمایهگذاران خارجی در بازار ایران میگوید: اگرچه سرمایهگذاری خارجی میتواند یکی از راهکارهای توسعه اقتصادی ایران باشد، اما اگر قرار بر این است شرکتهایی که تمایل به سرمایهگذاری دارند، تحتتأثیر سیاستگذاریهایی از جنس باشند از سرمایهگذاری منصرف شوند، همان بهتر که ما چنین سرمایهگذارانی را نداشته باشیم. ما قبل از این هم روی پای خود ایستادهایم و قبل از ورود این سرمایهگذاران به اقتصاد ایران نیز شرکتهای توانمند داخلی داریم که میتوانند بهجای توتال و ... پروژهها را به نحواحسن به سرانجام برسانند. به اعتقاد من نباید نگران و ناراحت خروج این شرکتها باشیم، چون این پتانسیل و توان را داریم که بتوانیم با اتکا به خود، مشکلات را برطرف کنیم، اما متاسفانه برخی بر این باورند که مرغ همسایه غاز است و اصرار دارند با وجود تواناییهای داخلی، سرمایهگذاران و شرکتهای خارجی ورود کنند.
نگاه کارشناس
میتوان سناریو را تغییر داد
علی رحمانی - کارشناس اقتصادی| گمانهزنیها در مورد خروج احتمالی آمریکا از برجام بر این مسأله تاکید دارد که چنین احتمالی وجود ندارد، چون این خروج به نفع ایالاتمتحده نیست. اگرچه با در نظر گرفتن قطعیشدن چنین احتمالی نیز میتوان به صراحت گفت که نمیتواند برای اقتصاد ایران ایجاد مشکل کند، چون اقتصاد ایران وابسته به سیاستها و تصمیماتی از این دست نیست که بخواهد اخذ آنها خلأیی در آن ایجاد کند. علی رحمانی، کارشناس اقتصادی در ادامه صحبتهایش میافزاید: البته نباید فراموش کرد که بعد از برجام نیز اتفاقات زیادی نیفتاد، اگرچه فضا برای معامله و مذاکره باز شد ولی آنچه در عمل شاهد بودیم اتفاق چشمگیر و گستردهای نبود؛ درواقع ما شاهد سرمایهگذاری سنگینی در حوزههای نفت و گاز نبودیم. رحمانی بر این باور است که وقتی سخن از خروج آمریکا از برجام مطرح میشود، به این معناست که آمریکا قصد دارد به تعهدات خود پایبند نباشد و این با آنچه در اذهان عموم مردم وجود دارد، متفاوت است، این درحالی است که با تصور چنین شرایطی نیز باز کارشکنی در تعهدات سایر کشورهای عضو دیده نخواهد شد. فعالیتهای بانکی نیز به همان شیوه ادامه خواهد داشت، اگرچه در همین مدت نیز کار چندانی در حوزه فعالیتهای بانکی صورت نگرفته است، به همین دلیل ما باید به دنبال بانکهای دیگر باشیم تا بتوانیم تراکنشهای مالی بانکی را افزایش بدهیم. یکی از روشها و راهکارها شاید این باشد که به شکل سنتی به سمت کره، چین و روسیه برویم، البته شرایط چنین رویکردی نیز فراهم است، در ضمن فرصتهایی برای کار با اروپا فراهم است که میتوان از آنها هم بهره برد، همچنین شرایط این نوع همکارها و فعالیتها نیز وجود دارد. این کارشناس اقتصادی اشارهای به سرمایهگذاریهای خارجی کرده و عنوان میکند: این تصمیم ایالات متحده میتواند روی همکاریها تأثیرگذار باشد و به تصمیم نحوه همکاریها برمیگردد. شرایط بهگونهای است که نمیتوان گفت بودن یا نبودن برجام تفاوتی نخواهد داشت. اگرچه تا به امروز و طی دوسالی که برجام به امضا رسیده، کار چشمگیری در این حوزه انجام نگرفته، بهعنوان مثال توتال درحال فعالیت است، اما با این حال نمیتوان اذعان کرد اتفاقی افتاده، درواقع شروعی نشده که بخواهد اختلالی در آن به وجود بیاید. ما در وضعیتی قرار داریم که قبل از آن نیز وجود داشت و با اجرایی شدن چنین تصمیمی در همان شرایط ادامه خواهیم داد. رحمانی البته بر این باور است که با اجراییشدن چنین تصمیمی برخی فرصتها از دست میرود؛ فرصتهایی که قرار بود ایجاد شوند، البته این فرصتها طی سالهای گذشته نیز از دست رفتهاند. در چنین شرایطی منطقیترین راهکار این است که باید سیاستها و رویه خود را تغییر بدهیم. باید فکر دیگری کرد، ما بیخود دل خوش کردهایم به غرب. درواقع ما فکر کردیم که چه اتفاقی قرار است بیفتد و چقدر غرب میخواهد کمک کند؛ ما میتوانیم با روسیه، کره و چین کار کنیم. درحقیقت باید روش دیگری داشته باشیم، چون با این تغییر سناریو میتوانیم بهتر به جواب دلخواه برسیم، آن هم در شرایطی که قرار باشد وضع سختتر شود.
تجربه دیگران
نمایشنامهای به نام تحریم
یکی از سیاستهایی که آمریکا سالهای طولانی است آن را دنبال میکند؛ سیاست تحریم است، سیاستی که در پس خود هدف ایالاتمتحده را برای تضعیف اقتصاد کشور موردنظر و در نتیجه افزایش فقر و کاهش سطح رفاه عمومی میبیند. سودان یکی از این کشورهاست که طعم سیاست تحریم ایالات متحده را چشید؛ طعمی که 20سال کام اقتصاد این کشور را تلخ کرد. سال 1997 بود که آمریکا به بهانه حمایت خارطوم از گروههای تندرو تحریم اقتصادی علیه سودان را اعمال کرد؛ تحریمی که در مقابل پرسشهایی برای چرایی دلیل بهبود وضع حقوق بشر را به میان میآورد. گفتنی است تا ژانویه 2017 سودان یکی از کشورهایی بود که اتباع آن از اخذ روادید برای سفر به آمریکا ممنوع شده بودند. تا اینکه بعد از 20سال آمریکا و مقامات سودانی پای میز مذاکره نشستند تا در مورد رفع تحریمها به توافق برسند، البته ایالات متحده برای رفع تحریمها شروطی را برای سودان در نظر گرفته بود که پایان دادن به نزاعهای داخلی، همکاری با تروریسم و بهبود ورود کمکهای بشردوستانه به خاک این کشور را مطرح کرد. البته قبل از این مذاکرات؛ سودان برای 6ماه بهطور موقت به واسطه تصمیم باراک اوباما تحریمهای اعمالی را به شکل تعلیق دیده بود. اما بعد از دو دهه تحریمها علیه برخی شرکتهای سودانی لغو شد که بانکها و شرکتهای نفتی، بندری، ساختوساز و تولیدی از آن جمله بودند. در این نمایشنامه کرهشمالی نیز نقشی را بهعهده داشت؛ نقشی که به بهانه هدف قرار دادن دسترسی پیونگیانگ به بازارهای مالی وارد این نمایشنامه شد، اگرچه قانونگذاران مجلس نمایندگان آمریکا با اکثریت آرا تحریمهایی را علیه کرهشمالی وضع کردند؛ تحریمهایی که با عنوان «اتو وامبیر» نامیده شدند (دانشجوی آمریکایی که پس از دستگیری در کرهشمالی جان خود را از دست داد). تحریمهای که با هدف اعمال فشار اقتصادی بیشتر بر این کشور و به بهانه فعالیتهای موشکی و هستهای کرهشمالی طراحی شد. تنها یکسال از روی کار آمدن فیدل کاسترو در کوبا میگذشت که آمریکا تحریمهایی را به این کشور تحمیل کرد؛ سال 1960. تحریمهایی که به بخشی جداییناپذیر از سیاستخارجی آمریکا تبدیل شده و حالا با گذشت 5 دهه توجیه خود را از دست داده است، چون نتوانسته به سرنگونی دولت کاستروها نائل بیاید و در کنار آن شرایطی را برای رهبران کوبا فراهم آورده که خود را قربانی نشان بدهند و به واسطه آن از حمایتهای جهانی بهره ببرند. البته شرایطی وجود دارد که آمریکا را ترغیب میکند تا تحریمها علیه کوبا را لغو کند، چون کوباییها سالها از نفت بسیار ارزانی که ونزوئلا در اختیارش قرار میداد، بهره میبرد و این درحالی است که دولت چپگرای ونزوئلا با مشکلات اقتصادی و سیاسی بسیاری مواجه است. چنین شرایطی این احتمال را قوی میکند که کوبا مجبور شود برای تامین نفت به دنبال راهکار دیگری باشد؛ راهکاری که در نزدیک شدن به روسیه و ولادیمیر پوتین دیده شده است. راهحلی که کنگره آمریکا علاقهای به آن ندارد و با لغو تحریمها میتواند از آن جلوگیری کند. سوریه یکی دیگر از کشورهایی است از سوی اتحادیه اروپا تحریمهایی را متوجه خود دید؛ تحریمهایی که به گفته عضو پارلمان سوریه، سناریویی است که برای طرح خاورمیانه بزرگ و بهطور خاص سوریه نوشته شده و هدفی جز تضعیف این کشور را دنبال نمیکند. هدفی که در تحریمها علیه سایر کشورها نیز دنبال شد.
منابع دیگر
چندی پیش رئیسجمهوری آمریکا سخنرانیای در مورد پایبندی ایران به برجام داشت؛ سخنرانیای که قبل از برگزاری گفته میشد میتواند تأثیر زیادی بر اقتصاد ایران بگذارد. در این شماره به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا خروج ایالاتمتحده میتواند بر اقتصاد ایران تأثیر منفی بگذارد؟ در ادامه نیز لینکهایی در این مورد آمده است که میتواند این مسأله را از زوایای مختلف واکاوی کند.
http: //www.mehrnews.com/news/4072861/
خبرگزاری مهر
http: //www.irna.ir/fa/News/82701194
ایرنا
http: //www.eghtesadnews.com/ -61/180549
اقتصادنیوز
http: //forsatnet.ir/news/898-2.html
فرصت امروز