زنان ایرانی در این‌سوی پرده‌های اندرونی چگونه بوده‌اند
 
این بانوان وطن‌خواه
 

 

مژگان جعفری-  روزنامه‌نگار| جهانگردی به نام دکتر ویلز با اشاره به مردان ایرانی و رواج اندیشه تقدس ازدواج در میان آنان چنین می‌نگارد «مردان ایرانی، به زندگی تمیز، زن کم‌حرف و فرزندان زیاد علاقه‌مندند و تنها یک چیز از همسران خود توقع دارند؛ احترام، احترام و احترام ...». تصویری که از زنان ایرانی و چگونگی تعامل و حضور اجتماعی‌شان به‌ویژه در ارتباط با مردان، در سفرنامه‌های جهانگردان ارایه می‌شود، در بسیاری موارد تنها مقایسه‌ای با شکل زندگی خود غربی‌هاست. آنها بیشتر، نماد تفاوت‌های زنانه و مردانه را در وضع پوشش و حجاب ایرانیان مورد توجه قرار می‌دهند و حذف آن و تلاش برای کنار زدن آن را نشانه برابری حقوق و امتیازهای زنان و مردان در ایران تصور می‌کنند، درحالی‌که به نظر می‌رسد برای خود زنان ایرانی این مشکل اصلی نبوده است. دقیق‌تر که بنگریم، بیش از تقابل و دوگانگی‌ها میان دو جنس، در نوشتار این سفرنامه‌نویسان نوعی هماهنگی و حمایت زن و مرد ایرانی از یکدیگر، چه در خانه و زندگی روزمره، چه در هنگامه‌های شدت و جنگ و بلا یا حرکت به سوی جامعه جدید تحول‌خواه تداعی می‌شود. اولیویه، سفرنامه‌نویس فرانسوی دوره فتحعلی شاه قاجار می‌نویسد «‌زنان شهرى ایران بسیار هوشیار و دل‌ربا و خوشگل و ظریف، و به مراتب از شوهرهاى خود آگاه‌تر هستند». این‌که جهانگرد فرانسوی، «آگاهی» را در چه موضوعاتی می‌داند و بدان ‌واسطه، زنان ایرانی را از مردان آگاه‌تر توصیف می‌کند، چندان روشن نیست اما می‌توان پرسید آیا این آگاهی نسبت به حقوق اجتماعی و دستیابی به جایگاهی بالاتر در جامعه سنتی ایران می‌تواند باشد؟ مسأله‌ای که منطقا می‌توانسته مرد محافظه‌کار ایرانی را به رویارویی و مقاومت وادارد. مریت‌ هاکس، نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی آمریکایی، در کتاب «ایران؛ افسانه و واقعیت» با اشاره به مشارکت اجتماعی زنان ایران می‌افزاید شاید زنان ایرانی تا پنجاه‌سال دیگر خوشبخت‌تر از زنان اروپایی شوند. نخستین نمونه‌ها و بستر عمده چنان تقابل‌هایی در عرصه فعالیت‌های اجتماعی سیاسی بروز می‌کند. برای مطالعه نمونه چنین دگرگونی‌هایی به گوشه‌هایی از کتاب اختناق ایران نوشته مورگان شوستر آمریکایی که چندی پس از آغاز مشروطه در نخستین سال‌های سده 1910 به ایران آمد، اشاراتی می‌کنیم. در جریان اولتیماتوم روس‌ها به ایران که ازجمله خواهان اخراج همین جناب شوستر بودند، وقایعی جالب روی داد «در اطراف طهران شهرت داشت که به واسطه تهدید و رشوت‌هایی که مامورین روس به اکثر وکلای ایران به کار برده بودند، مجلس به قبول آن شروط راضی و مطیع خواهد گشت. در این هنگام زنان ایران اقدامات معززانه و وطن‌پرستانه‌ای نمودند که سرآمد همه کارهایی بود که از ابتدای تجدید حیات ایران نموده بودند ... آن زنان برای زنده نگاه داشتن روح آزادی کوشش‌های بسیار می‌کردند، درحالی‌که ایشان در تحت دو قسم فشار مظالم بودند: یکی پلیتیکی و دیگری تمدنی و معاشرتی». شوستر می‌افزاید «زنان در اتخاذ طرق حکومت مشروطه و آموختن قوانین پلیتیکی و معاشرتی و اخلاقی و تجارتی از اهالی مغرب‌زمین بیشتر از مردها مایل به حرکات خوش‌نمای ملی‌گرایانه‌اند ...».
یک اعتراف انگلیسی ...
زنان ایرانی در دو سده اخیر به‌ویژه در دوره قاجار چه تصویری از خود در سفرنامه‌های جهانگردان و گزارش‌های ماموران و کارگزاران فرنگی بازتابانده‌اند؟ درواقع آنان در منابع یادشده، از جنبه‌های اجتماعی و حضور در جامعه چگونه روایت شده‌اند؟ پاسخ به چنین پرسش‌هایی، ما را بیشتر در دنیای سفرنامه‌ها به گشت‌وگذار وامی‌دارد. بنجامین، نخستین سفیر آمریکا در ایران، زنان ایران را در دوره ناصرالدین شاه قاجار چنین توصیف می‌کند «گرچه زنان زیاد تحصیل‌کرده نیستند، و یا آشنا به تمدن غربی نمی‌باشند، ولی به هیچ‌وجه کودن و احمق نیستند و در امور اجتماعی و سیاسی کشور، نفوذ چشمگیر دارند و در پشت پرده خیلی کارها با مشارکت و مساعی آنها می‌گذرد. و درواقع زنان در مواضع قدرت، نقش موثر ولی پشت پرده دارند. استعداد زیادی در اندرون‌ها و داخل حرمسارها نهفته است. زنانی که در موسیقی، شعر، نقاشی، قلابدوزی و در عین حال در سیاست و دیپلماسی به مرحله استادی رسیده‌اند بسیارند. سیاست‌بازی و اعمال نفوذ در ایران به مقدار زیاد بستگی به نقشی دارد که زنان در آن بازی می‌کنند. وقتی یکی از رجال ایران بخواهد برای انجام کاری مقامی را تحت نفوذ قرار دهد، این کار را بوسیله زن خود انجام می‌دهد. یعنی زن او با همسر مقامی که مورد نظر است، ملاقات می‌کند و با تقدیم هدایا و دادن وعده اعمال نفوذ می‌نماید». از توصیف این آمریکایی که بگذریم، یک زن انگلیسی، در مقام تکذیب انگاره‌ای برمی‌آید که از زن ایرانی در دوره‌های گذشته پدیدار بوده است؛ پوشیدگی و مستوری او! لیدی شیل همسر وزیرمختار انگلستان در دوره ناصرالدین شاه، به یک حقیقت انکارناپذیر دراین‌باره اشاره می‌کند «اعتراف می‌کنم با آن‌که پنهان بودن زن در ورای حجاب و پوشیدگی کاملش یک حقیقت انکارناپذیر است، ولی مطرود بودن زنان ایرانی واقعیت ندارد. ... در تجسسی که برای یافتن یک زن مسلمان داشتم تا از او جهت پرستاری از فرزندم استفاده نمایم، با مراجعه عده زیادی زن مسلمان مواجه شدم که همه‌شان داوطلب استخدام بودند. جالب این‌که بر خلاف تصور من، آنها به همراه شوهرانشان می‌آمدند».
مکان‌های اجتماعی زنانه
لابه‌لای روایت‌های جهانگردان در دوره یادشده می‌توان به جلوه‌هایی از فعالیت‌ها و حضور اجتماعی زنان پی برد. ادوارد پولاک، پزشک اروپایی، روایتی جذاب دراین‌باره در سفرنامه‌اش «ایران و ایرانیان» دارد «از بین کسانی که به کار طبابت اشتغال دارند، هم مردند هم زن. جراحی‌های کوچک در مورد زنان هم بیشتر توسط جراحان زن صورت می‌گیرد و از اینها نیز، دو تن در تهران به داشتن مهارت، شهرت خاصی دارند. تعداد چشم‌پزشکان ایرانی که «کحال» نامیده می‌شوند، بسیار زیاد است و در سراسر شرق مورد اعتمادند. کحال‌ها از جراحی‌های مختلف سررشته دارند و آنها را نیز انجام می‌دهند. از قبیل بداخل پیچیدگیِ پلک چشم، کجی مژگان، تراخم، ناخنک، آب‌مروارید. برخی کحالان زن نیز، به علت مهارت خود در کار، شهرتی برهم زده‌اند». چنین فعالیت‌هایی طبیعتا می‌توانسته است از پیشینه حضور اجتماعی زنان در جامعه ایران برآمده باشد. کلارا کلیوررایس در سفرنامه‌اش به مکان‌هایی اشاره می‌کند که زنان ایرانی «آنجا گرد هم می‌آیند و مطالب متفاوت را به بحث می‌گذارند، از مطبوعات بهره می‌گیرند و نفوذ شخصی خویش را تا حد زیادی به نمایش می‌گذارند». همین پیشینه می‌توانسته است موجب شود یک زن ایرانی در دوره قاجار حتی بتواند از پس مسئولیت حکمرانی هم برآید «در مدت اقامتم در اسک، زوجه «عباسقلی خان لاریجانی» در غیبت شوهرش، به نحو احسن امور حکومتی را به جای همسرش اداره می‌کند. این خانم از شهرت خوبی برخوردار است و علاوه بر اینکه، از مایملک و منطقه حکمرانی شوهرش به عالی وجه سرپرستی می‌کند، زنی است بسیار زیرک و مورد قبول و احترام عامه مردم». این خاطره و توصیف لیدی شیل می‌تواند تصویری دگرگونه از جایگاه اجتماعی زنان ایرانی در عرصه اجتماعی عرضه کند و ما را با روایت مریت ‌هاکس به یک بانوی «وطن‌خواه» ایرانی برساند «در ایران یک انجمن بانوان به نام وطن‌خواهان وجود دارد که از اعضای آن البته کاسته شده، ولی این انجمن با ترتیب‌دادن جلسات سخنرانی و اداره مدرسه‌ای برای زنان بزرگسال، خدمات ارزنده‌ای ارایه می‌دهد. دو نشریه مربوط به زنان هم وجود دارد که خط‌مشی آنها، تسریع آموزشی برای زنان و روشن ساختن این مطلب است که مهمترین وظیفه زنان عبارت است از این‌که با رعایت نظم و بهداشت و آموختن درس درستکاری و مسئولیت اجتماعی برای فرزندان خود، مادرانی شایسته باشند. این روزنامه‌ها و محلات بر این نکته تاکید دارند که تنها از طریق سواد و دانش می‌توان به این اهداف رسید. مدیر مجله هفتگی «آینده ایران» با تیراژ 2هزار شماره، بانوی علاقه‌مندی به نام «فخری عادل خلعتبری» است که زندگی کاملی دارد. زیرا با داشتن شوهر و پنج فرزند، علاوه بر ریاست مجله مذکور، و همکاری با شوهرش در اداره مجله، در مدرسه دخترانه هم درس می‌دهد».


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/115885/این-بانوان-وطن‌خواه