آفتاب در فانوس
 

 

هادی وحیدی منتقد ادبی

بی تردید از احیاگران بزرگ غزل در روزگار ما - به‌ویژه در شاخه تغزل سعدی وار – «حسین منزوی» است که با همان اثر نخستش «حنجره زخمی تغزل» و با 22 غزل آن به این مهم دست یافته است. ایشان سال‌هایی پیش از آن‌که به خوان هشتم مرگ ـ برسند در شعر آیینی مذهبی هم آثاری آفریدند. این آثار، اگرچه از آثار هم ردیف خود بالاتر نمی‌نشینند و در مقایسه با دیگر سروده‌های خود شاعر چندین سر و گردن هم نازل‌ترند، با این همه در نوع خود قابل تأملند. این شعرهای آیینی نخستین‌بار در مجموعه‌ای با عنوان«فانوس‌های آفتابی» در زادگاه شاعر و بعدها در بخش پایانی مجموعه‌ای که انتشارات نگاه از ایشان چاپ کرده است، منتشر شد. جدا از آن سروده‌ها، در میان غزل‌های شگفت و شگرف شاعر «از کهربا و کافور» غزل عاشورایی شکوهمندی هست .  
ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیران
افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمده وآنگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزه تکثیر
ترکید بر آیینه خورشید ضمیران
ای جوهر سرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که آتش زده شد بیشه شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران؟
و آن روز که با بیرقی از یک سر بی‌تن
تا شام شدی قافله سالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که به خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست عزای تو حماسه ست
ای کاسته‌شان تو از این معرکه‌گیران
این غزل تا حدود‌هایی، بیشتر شاخصه‌های غزل منزوی را در خود دارد و از همان ابتدا، استحکام در آن خود نمایی می‌کند، مولفه‌های روشن این غزل عبارتند از:  
- زبان مستحکم و لحن حماسی
- سودجستن از اسطوره
- موسیقی کلام که نمود اصلی آن در قافیه است.
- بهره‌گیری از آرایه‌ها (اگرچه در نوشتن‌ها دست شاعر را بسته است)
- اشاره‌های تلمیح وار تاریخی به قضیه عاشورا
- پایان‌بندی محکم و اندیشه‌ورانه تعریض‌دار
غزل شروع مناسبی دارد که از همان آغاز شنونده را به خود جذب می‌کند و اگرچه در تنگنای وزن «از» به «ز» رسیده و به نظرم در مطلع خوش نیفتاده است اما لحن و مفهوم حماسی و اشاره ظریفانه به غدیر این کاستی زبانی را تا حدودی جبران می‌کند.  در بیت دوم سود جستن آگاهانه شاعر از اسطوره‌های شاهنامه‌ای و اشاره مهم به داستان سیاوش و مرتبط ساختن واقعه عاشورا با این مسأله  و تلاقی این دو خط مهم، آغاز اوج غزل یا به عبارتی دیگر یکی از دو اوج این سروده سترگ است:  
جاری شده از کرب و بلا آمده و آن گاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران
نباید هم قافیگی فرهمند ایران با دیگر قوافی را از نظر دور داشت که اثر گذاری بیت را در هم نشینی با دیگر واژگان مضاعف ساخته است.
کتاب نخست منزوی با آن‌که در استحکام مثل دیگر آثار او نیست، در نوگرایی و نوآوری در میان کارهای او شاخص‌تر است اما شاعر «از شوکران و شکر» بعد از آن رفته‌رفته به آرایه‌های ادبی و استحکام  و... توجه بیشتر نشان می‌دهد و بدین‌ترتیب، نوآوری در کارهایش با این توجه، اوج و حضیض پیدا می‌کند. شاعر در این غزل مورد نظر نیز از آرایه‌ها غافل نیست آن هم بیشتر از نوع  به‌کارگیری سنتی؛ ازجمله کنار هم قرار دادن اختر و خورشید، تقابل باغ و کویر، نظم و پراکندگی، تلمیح به سوختن خیمه‌ها در عاشورا و...، واج‌آرایی«س» و...که با توجه به مضمون شعر تا حدود بسیاری به سود آن تمام شده است:  
ای جوهر سرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
یک نکته آن‌که در بیت هفتم شاعر خود به اشتباه «بیرقی از یک تن بی‌سر» سروده و همان‌گونه هم در یکی از مجموعه‌هایش چاپ کرده است اما در بازچاپ‌های مجموعه‌های آیینی، صورت تصحیح شده آن منتشر شده است و باید به آن توجه داشت؛ زیر ا که سر مطهر شهید عاشورا روانه شام ویران شده است نه تن پاره پاره شده‌اش.
شاعر در این غزل، نمایی کلی از فاجعه رخ داده در کربلا را فرا دید می‌آورد و از بیان جزیی نگرانه که می‌توانست غزل را از این‌که هست به مراتب بالاتر بنشاند، چشم فرو می‌پوشد. زبان مستحکم، مخاطب را اغنا و او را از توجه به دیگر عناصر شعر- که هم پای زبان حرکت نمی‌کنند- باز می‌دارد و عاطفه که باید در هوای بارانی شعر عاشورایی کمان رنگینی بیافریند در آفتاب چشمگیر مفهوم و لحن، رنگ می‌بازد؛ اگرچه قرار هم نبوده است از این منظر رنگین و سنگین شود. اندیشه شاعر در اشاره‌اش به سیاوش، جوهر سرداری، نگاشتن باخون و مقطع قاطعانه، ستایش برانگیز است و همین بیت، اوج دیگری است که در جمله‌های پیشین به آن اشارت رفت:  
حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است
ای‌کاسته شأن تو از این معرکه گیران
بیت دوم و بیت آخر، شکوهمندی انکارناپذیری دارد که اندیشه متجلی در آنها ستودنی است.
آثار آیینی مذهبی منزوی بیشتر در حوزه غزل میانه یعنی در برزخ دیروز و امروز اتفاق می‌افتند و وزنه سنت در این  سروده‌ها بر نوآوری‌هایی از جنس غزل نئوکلاسیک ایشان می‌چربد و به جز در پاره‌ای ابیات از اندیشه تازه و جهان‌بینی نوین اثری چندان دیده نمی‌شود و در مقایسه با آثار وزین عاشورایی بالاتر قرار نمی‌گیرند. در نیم قرن اخیر شعر عاشورایی با نگاه به تطور شعر معاصر و دگرگونی‌های به وجود آمده و به تأثیرپذیری از آن توانسته حداقل پشت سر شعر امروز حرکت کند و در سروده‌هایی همگام با آن دوشادوش قدم بردارد. این غزل منزوی با همه اوج و فرودش در دهه هفتاد توانست به سرعت این آثار، شتاب شایسته‌ای  دهد و تأثیرگذاری داشته باشد.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/11515/آفتاب -در-فانوس