شهروند| مرد مسافر زمانی که از مشهد به تهران برمیگشت، در یک درگیری راننده را با ضربات قفل فرمان به قتل رساند. این جنایت زمانی فاش شد که یک مرد در تماس با پلیس قاتل را لو داد.
صبح یکشنبه 16مهرماه امسال مرد جوانی در تماس با ماموران پلیس 110 ادعا کرد علیرضا یکی از دوستانش دست به قتل زده و روی یک صندلی در پارک شهر منتظر نشسته تا به او پول برسانم. در این مرحله ماموران با توجه به ادعای مرد ناشناس به سمت پارک شهر رفتند و زمانی که مرد جوان را با لباسهای تیره و مشخصاتی که اعلام شده بود، دیدند، او را دستگیر کردند. علیرضا وقتی دستبند پلیس را روی دستانش دید خیلی زود به جنایتی که مرتکب شده بود، اعتراف کرد. او ادعا کرد که در سفر مشهد به تهران دست به قتل راننده خودرو سمند زده و برای دفاع از خودش این قتل را انجام داده است. همین کافی بود تا متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار بگیرد و پرده از این قتل پنهانی برداشته شود.
داستان قتل از زبان قاتل
متهم در بازجوییها جزییات قتلی را که مرتکب شده بود، بیان کرد و گفت: «چندی قبل برای زیارت به شهر مشهد سفر کرده بودم. تا اینکه روز 15مهرماه تصمیم گرفتم به تهران بازگردم. به ترمینال رفتم و منتظر تاکسی بودم. داخل ترمینال با مرد جوانی که راننده خودرو سمند مشکیرنگ بود، آشنا و متوجه شدم او هم قصد رفتن به تهران را دارد. مرد جوان دیگری نیز داخل سمند بود که ابتدا فکر کردم مسافر است، اما فهمیدم که او با راننده خودرو آشناست و با توجه به اینکه حضور وی باعث میشد تا کرایه کمتری پرداخت کنم، پذیرفتم تا در مسیر تهران این مرد که امید نام دارد همراه ما باشد. بنابراین سمند مشکی به سمت تهران حرکت کرد و زمانی که آنها به شهرستان داورزن استان خراسان رضوی رسیدند، راننده خودرو که مردی معتاد بود، برای کشیدن مواد در کنار بزرگراه توقف کرد. درحالیکه من سوار خودرو بودم، امید و راننده سمند برای کشیدن مواد از خودرو پیاده شدند و پس از لحظاتی راننده بدون هیچ مقدمهای شروع به فحاشی و ناسزاگویی به من کرد. شوکه شده بودم. به همین دلیل وقتی دیدم آنها شیشه کشیدهاند و در حالت عادی نیستند از شدت عصبانیت قفل فرمان را از داخل خودرو برداشتم و به سمت راننده حمله کردم. ضرباتی را به سر این مرد زدم. راننده خودرو به زمین افتاد و درحالیکه از ناحیه سرش خونریزی داشت، متوجه شدم که او به کام مرگ فرو رفته است. در این مرحله از امید کمک خواستم و با هم جنازه را داخل خودرو گذاشتیم. سپس امید به تنهایی خودرو را به روستایی که در نزدیکی محل جنایت بود، برد و جسد را رها کرد. بعد از آن به سراغ من آمد و هر دو در کنار بزرگراه سوار بر یک خودرو عبوری شدیم و به سمت تهران حرکت کردیم.»
متهم ادامه داد: «صبح یکشنبه به تهران رسیدیم و درحالی که پولی در بساط نداشتیم به پارک شهر رفتیم. چند ساعتی را در آنجا روی نیمکتی نشستیم تا اینکه امید ادعا کرد یکی از دوستانش میتواند برایمان پول تهیه کند. او تلفن همراهم را از من گرفت و رفت. گویا همان لحظه با پلیس تماس گرفته بود. درحالی که تصور میکردم بهزودی امید با پول برمیگردد، ناگهان ماموران پلیس را در برابر خودم دیدم و دستگیر شدم.»
بنا به این گزارش، سرهنگ حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران در اینباره گفت: «با اعترافات این مرد، هماهنگیهای لازم با پلیس شهرستان محل جنایت صورت گرفت تا ردی از جسد مرد جوان به دست آید. درحال حاضر متهم پرونده در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است و تحقیقات برای پیدا کردن جسد و صحت حرفهای این مرد در دستور کار ماموران اداره 10پلیس آگاهی تهران قرار دارد و در شاخهای دیگر از تحقیقات نیز ردیابیهای پلیسی برای همدست متهم ادامه دارد.»
خشمهای آنی و قتلهای ناخواسته
سعید خراطها، آسیبشناس اجتماعی درخصوص خشمهای لحظهای و عدم مهارت کنترل خشم با توجه به این پرونده به «شهروند» گفت: «قتلهای لحظهای بیشتر در پروندههایی رخ میدهد که بین افراد درگیری و پرخاشگری صورت میگیرد و افراد با توجه به عدم کنترل و مهارت خشم دست به جنایت ناخواسته میزنند. افراد باید ابتدا موقعیتهایی را که در آن قرار میگیرند، بشناسند تا بتوانند در زمان حضور در شرایط پرخطر خشم خود را کنترل کنند. در هر صورت امروزه قتلهایی که اتفاق میافتد و زیاد نیز شده ناشی از درگیری است که در آن افراد قصد کشتن یا قتل ندارند و تنها به دلیل شرایطی که در آن قرار گرفتهاند و با توجه به خشمی که آنها را فرا گرفته دست به اقدامی میزنند که پس از آن دیگر پشیمانی فایدهای ندارد. مهارت کنترل خشم اساسا یکی از آموزشهایی است که در زندگی توصیه میشود افراد آن را بیاموزند و در گروههای مختلف زنان، مردان، نوجوانان، جوانان و در دانشگاهها آموزش دهند تا افراد در صورت قرار گرفتن در محل و موقعیتهای خطرناک خشم خود را کنترل کنند تا شاهد چنین رویدادهایی نباشیم. بهطور مثال در این پرونده همانطور که گفته شده است عامل جنایت ابتدا با راننده خودرو طرح دوستی ریخته و هیچ خصومتی با وی نداشته و زمانی که در برابر فحاشی و ناسزاگویی مرد شیشهای قرار میگیرد با توجه به خشم آنی که در وی رخ میدهد و به دلیل عدم کنترل خشم با قفل فرمان به سمت راننده جوان حمله کرد و این جنایت را رقم زد. اگر عامل جنایت در زمان خشم، محل را ترک میکرد یا چند قدمی از صحنه دور میشد تا خشمش آرام گیرد این جنایت رخ نمیداد. در صورت قرار گرفتن در این صحنهها افراد میتوانند با دور شدن از محل درگیری یا سکوت در برابر صحبتها یا ناسزاگوییها از بروز اتفاقات بعدی جلوگیری کنند. پروندههای قتل که امروزه و ناخواسته رقم میخورد به دلیل عدم مهارت کنترل خشم است و اگر افراد از قبل آموزشهای مهارت خشم را فراگیرند چنین پروندههایی تشکیل نمیشود؛ پروندههایی که اگر یک طرف از دعوا در برابر دیگری سکوت یا محل را ترک کند چنین اتفاقاتی رخ نمیدهد. اگر درگیری داخل خانه باشد در صورت امکان از خانه خارج شوید یا در غیراینصورت با رفتن به محل دیگری اجازه دهید لحظاتی بگذرد تا خشم پایان گیرد. چون در این صورت میتوانید عاقلانه و به درستی تصمیم بگیرید.»