امین فرجپور| پا تو کفش من نکن جدیدترین ساخته محمدحسین فرحبخش که اینروزها روی پرده است از چند روز پیش از آغاز اکرانش با موج جنجالها مواجه شد و همین هم میتواند نشانه اهمیت این فیلم باشد. فیلمی در مایههای دیگر ساختههای دفتر سینمایی پویافیلم؛ که اینبار، البته برخلاف روند مرسوم این دفتر مبنی بر ساخت فیلمهای جدیتر توسط شخص فرحبخش، توسط این تهیهکننده تأثیرگذار جلوی دوربین رفت؛ و از همان آغاز با انواع انتقادات و اعتراضات روبهرو شد. این فیلم که با نویسندگی زهرا میرهادی داستان دو زوج را روایت میکند، برای ثبت ازدواج به محضر میروند، ولی شلوغی محضر عاملی میشود برای رخداد اتفاقی غیرمنتظره و درنهایت گرهخوردن زندگی این دو زوج به یکدیگر؛ از بازی بازیگرانی چون سحر قریشی، یوسف تیموری، بهنوش بختیاری، علی صادقی، سیروس گرجستانی و رضا ناجی بهرهمند است. آنچه در پی میآید، گفتوگویی است با سازنده این کمدی جنجالی درباره مسائل و مصایبی که با نمایش این فیلم پشتسر گذاشته است.
عرصه تنگ سینمای اجتماعی و سری که درد نمیکند
ظاهرا گفتهاید که خیلی اذیتتان میکنند.
زیاد نمیخواهم درباره این چیزها حرف بزنم. در واقع من تمام مسائلی از این قبیل را در نامهای که خطاب به ایلبیگی و... نوشته بودم، گفتهام.
نامهتان حاوی انتقادات تندی بود. دلیل آن انتقادات از ایلبیگی چه بود؟
مسأله من کلیت سینما بود، اما در مورد فیلم خودم هم انتقاد داشتم. درحالی که ما در پویافیلم عادت نداریم فیلم را پيش از اكران به كسي نشان دهيم، اما عدهای از طریقی پا تو کفش من نکن را دوماه پیش از اکران دیده و حتی درباره آن نقد منفی هم منتشر کرده بودند. حبیب ایلبیگی معاونت معزول نظارت و ارزشيابي ارشاد که به خواست تهیهکنندهها معزول شد، از همان ابتدا مخالف فیلم ما بود. در واقع درحالی که شوراي بازبيني با آن مشكلي نداشت و فقط چند اصلاحيه وارد كرد، اما ایشان که اجازه این کار را نداشت، به شکل غیرقانونی چندین ماه فيلم را نگه داشت. حتی به ما خبر دادند که این مدیر معزول ديويدي فيلم را به يكسري نهادها و خبرنگاران نشان داده بود. درحالی که فیلم ما با اكثريت آرا تصويب شد، ایشان همچنان مخالف بود.
با وجود انتقاداتی که درباره شما وجود دارد، اما نمیتوان انکار کرد که در همین دفتر شما فیلمهایی مثل آواز قو هم ساخته شده است که یکی از جدیترین فیلمهای اجتماعی دوران اصلاحات بود. میتوانید بگویید چرا این روزها دیگر از آن جنس فیلمهای جدی منتقد و معترض ساخته نمیشود؟
خب، این را دیگر باید از آقایان مسئول پرسید. این دوستان چنان عرصه را بر فیلمسازان تنگ کردهاند که کمتر کسی جرأت میکند طرف ساخت فیلمهای اجتماعی برود.
یعنی شما عمدی در این موضوع میبینید؟
طبیعی است وقتی فیلم شما را از همان ابتدا با عنوان سیاهنمایی محکوم کنند؛ و در ادامه هم در صورتی که بتوانید از فیلترهای ارشاد بگذرید، تازه به مسائل و مصایبی چون تحریمهای شهرداری و حوزه هنری و... برسید، معلوم است کسی سرش درد نمیکند که سراغ اینجور کارها برود دیگر.
با همه چیز میشود شوخی کرد
خیلیها پا تو کفش من نکن را در ارتباط نزدیک با پنجاه کیلو آلبالو شمردهاند؛ و حتی پیش از اکران فیلمتان در یکی از رسانهها مطلبی درج شد که میگفتند پنجاه کیلو آلبالوی شماره دو که این نیز مبتذل و مستهجن است، میخواهد روی پرده بیاید و حتی پیشنهاد کرده بودند که ارشاد این فیلم را توقیف کند.
اول اینکه من حرفهایم را درباره آن رسانه خاص در چند نامه و مصاحبه گفتهام و نمیخواهم آن حرفها را تکرار کنم، اما درباره اینکه پا تو کفش من نکن تحتتأثیر پنجاه کیلو آلبالوست، باید این را بگویم که پا تو كفش من نكن قبل از پنجاه كيلو آلبالو نوشته شده. در واقع ما در سال 88 ، يكبار پروانه ساخت این فيلم را گرفتیم؛ كه آنموقع به دلایلی ساخته نشد. حتی وقتی برای اولینبار فيلم ماني حقيقي را ديدم، به خودش هم گفتم که اين قصه ماست!
این را البته در جایی گفتهاید اما خیلی دلم میخواهد بحث را بازتر کنید. این دو فیلم نگاهی خاص به موضوع ازدواج دارند که شائبه نگاه غیردینی به این مقوله را ایجاد میکند. شما بهعنوان سینماگری که معروف به مذهبیبودن است، چگونه سراغ داستانی با چنین شائبههایی میروید؟
ببینید؛ بدی بعضی مصاحبهها این است که از برخی چیزها میگذرند و بهتبع آن، من هم پاسخی به ان موضوع نمیدهم و میگذرم و موضوع ناگفته میماند. پس از شما تشکر میکنم که با بحث درباره این چیزها کاری میکنید و سوءتفاهمها باقي نماند. اما درباره سوال شما؛ چه کسی میگوید پا تو کفش من نکن یا حتی پنجاه کیلو آلبالو نگاه ضددين و ضدفرهنگ دارند؟ تهمتزدن به این شکل کاری ندارد، اما اینجوری نمیشود که هروقت از فیلمی یا آدمی خوشمان نیاید، یک انگ ضددین و ضدفرهنگ بزنیم و بازی را تمامشده بدانیم. این کار نه دینی است و نه انسانی. من این جملات را فقط به شما نمیگویم، بلکه همان زمان که آقاي جنتي فيلم مانی حقیقی را توقيف كرد، چه حضوري و چه در رسانهها در این مورد اعتراض کردم. در واقع درست نیست این فيلمها را که براي اوقات فراغت مردم ساخته شدهاند، با این اتهامات کلی دچار مشکل کنیم.
یعنی این انتقاد را قبول ندارید دیگر؟
نه که ندارم. اگر این فیلمهای پرفروش ضددین هستند، یعنی اين همه آدم كه این فيلمها را ديدند، بيدين هستند؟ نمیشود که. یعنی ما بعد از حدود 40سال زندگی در جمهوری اسلامی نمیفهمیم چه چیزی ضددینی است؟ در پاسخ به این قبیل انتقادها من فقط میتوانم بگویم که در جمهوری اسلامی نمیشود فیلم ضددینی ساخت. تازه باید این را هم بگویم که من در اینجا درباره فیلم خودم حرف میزنم که خيلي از چیزهایی كه در آن مطرح میشود، با فیلم پنجاه كيلو آلبالو فرق دارد. آخر چگونه میتوان این نکته را که در یک محضر ازدواج اسم دو زوج اشتباهي ميرود، توي شناسنامه آن يكي با این اتهامات مواجه کرد؟ واقعا برای این کار فقط یک فکر مریض باید داشت.
اما میگویند که ازدواج یک امر دینی است و انتقاد به آن...
من یک مسلمانم. باور و ایمانم نیز از آنها نیست که بعد از انقلاب تغییر کردهاند. من همیشه همینگونه بودهام و به این دلیل مطمئن باشید هرگز شرعيات و اعتقادات را زير سوال نميبرم. درواقع اصلا حق هم نداريم به اعتقادات مردم توهين كنيم. من حرف مرحوم شهيد مطهري همیشه در ذهن و زبانم است که به کسانی که معنویات را زیر سوال میبرند، ميگويد بيايید بحث كنيم تا معلوم شود حرف کسی که توهین میکند باطل است. در مورد بحث خودمان، اما این نکته هم باید يادتان باشد که زبان طنز با جدي فرق ميكند. خدا خنده را فقط به انسان داده و بنابراین در این جامعه افسرده یکی از وظایف فیلمسازان خنداندن مردم است.
به کسانی که میگویند با موضوعاتی از این قبیل نباید شوخی کرد، چه میگویید؟
موضوعاتی از این قبیل که هیچ، حتی با موضوعات دیگر هم میتوان شوخی کرد. حداقل اینکه ممنوعیت شوخی با این قبیل چیزها را من و شما و نویسنده فلان روزنامه تعیین نمیکند. تعیینکننده این مباحث اول شرع است و بعد عرف. وقتی عرف جامعه نگاه بازی به این موضوع دارد و شرع هم با اين مسأله مشكلي ندارد، چه کسی میگوید نباید با این چیزها شوخی کرد؟ میبینید که در پاسخ جز يكسري متحجر باقی نمیمانند و این البته ماجرای ديگري است. این نوع تحجر فقطوفقط ميوه نفاق میدهد. من یک بار دیگر این جمله را میگویم و دیگر دراینباره حرف نمیزنم. وقتی با چیزی مشکل داریم، نگوييم دين اين را ميگويد، بلکه مردانه بیاییم بگوییم که اين حرف من است. درباره پا تو کفش من نکن هم فيلم را ببينيد که آیا خلاف شرع است یا نه. این را هم در نظر داشته باشیم که اگر با دید مریض به مسائل نگاه كنيم، این دید مریض میتواند همه چیز را هم زير سوال ببرد.
محدودیت سنی تماشاگران پا تو کفش من نکن
شما با محدودیت سنی تماشاگران پا تو کفش من نکن موافق بودید؟
اصلا در این مورد کسی چیزی به من نگفت که مخالف باشم یا موافق. يكي از خبرگزاريها اين شايعه را راه انداخت و بقیه هم دنبالش کردند و همه گفتند که فیلم ما محدودیت سنی دارد. چون خبرنگاران هم چیزی از ماجرا نمیدانستند و فیلم را ندیده بودند، گول خوردند و ماجرا را آنها هم ادامه دادند.
خیلیها عقیده داشتند محدودیت سنی را خودتان شایع کردهاید تا از نظر تبلیغاتی به فروشتان کمک کند.
این هم نشانهای دیگر از همان ذهنهای مریض است دیگر...
در کل این محدودیت باعث افزایش فروشتان شد؟
نه چندان. البته در فیلم ما محدودیت و ممنوعیت سنی نبود و فقط گفته بودند توصیه نميشود زیر 12سال این فیلم را ببینند؛ نگفتهاند ممنوع است. باید این را بدانیم که مردم در بند اینجور چیزها نیستند و درواقع خيلی اینجور مسائل را جدي نميگيرند. وقتی میآیند و مثلا میگویند که فلان فیلم برای تماشاگران بالای ۱۸سال ساخته شده، مردم چون میدانند که درواقع چه نوع فیلمهایی برای این گروه سنی ساخته میشود که در ایران اصلا امکانش نیست، فقطوفقط ميخندند و از کنار ماجرا رد میشوند.
سلایق و علایق شخصی
میتوانید تحلیل خودتان را از فیلم پا تو کفش من نکن با مخاطبان ما در میان بگذارید؟
پا تو كفش من نكن یک فیلم مفرح و سالم است. فیلمی که استار به آن مفهوم سینماییاش ندارد، اما فيلم سالمی است که براي پركردن اوقات فراغت مردم ساخته شده است. اینجا باید این نکته را یک بار دیگر توضیح دهم که پر کردن اوقات فراغت در جمهوری اسلامی بهصورت ضددینی و ضدفرهنگی مقدور نیست؛ چون اصلا جمهوري اسلامي اين اجازه را به تو نميدهد. در حقیقت ممكن است یک فيلمي فیلم به اصطلاح فرهنگی نباشد، اما ضدفرهنگ هم نيست.
بعد از ساخت پنج فیلم در مقام کارگردان میتوانید بگویید کدام فیلمتان به سلیقه شما نزدیکتر است؟
از بین فیلمهایم میتوانم بگویم که از نظر كارگرداني آبنبات چوبي را بیشتر از فیلمهای دیگرم دوست دارم. آن فیلم را درواقع میتوانم حاصل پختگي سالهای سال حضور و فعاليت در سينما بدانم. اما همه چیز هم فقط کارگردانی نیست و به این دلیل هم به فیلم زندگی خصوصی هم اشاره میکنم که از نظر موضوعي میشود گفت که تكرارناپذير است. به عبارت بهتر، فیلمی است درباره اعتقادات و حرفهای در گلو مانده من که حدود سه دهه مسكوت مانده بودند.
شما در دفتر خودتان بیشتر کارهای جدیتر را کارگردانی میکنید و ندیده بودیم که سراغ کمدی بروید. چه شد که تصمیم گرفتید فیلم پاتو كفش من نكن را خودتان بسازید؟
تصمیم نگرفتم، بلکه مجبور شدم. در حقیقت حرف آنهایی که میگفتند فرحبخش فيلمهاي كمدي را ميدهد ديگران بسازند، فيلمهاي اجتماعي را خودش كارگرداني ميكند، درست بود. درواقع این فیلم را هم قرار بود آرش معیريان بسازد. همه کارهای فیلم را هم این کارگردان انجام داده بود، حتی كستينگ هم كرده بود. اما انگار مقدر بود که این فیلم را من بسازم. درست چند روز مانده بود به شروع فيلمبرداري این فیلم که پاي آرش معیریان شكست و او در نتیجه از ساخت این فیلم عذرخواهي كرد. من هم که تهیهکنندهام و معذوریت عوامل را میدانستم که زمان بستن قرارداد با این فیلم طوري برنامه ريخته بودند كه بعد از آن به كارهاي ديگرشان برسد و نميشد فيلمبرداري را عقب انداخت، ناچار شدم خودم پا تو کفش من نکن را بسازم.
اگر یکبار دیگر اتفاق بیفتد، باز هم این فیلم را میسازید؟
نمیگویم پا تو کفش من نکن نقطه عطف كارنامه من است، نه. قطعا اینگونه نیست. اما از ساخت آن پشيمان هم نيستم. درواقع این فیلم را یک فيلم استاندارد میدانم. درست است که سليقه شخصي من فيلمهاي اجتماعي است. اما بههرحال این یکی هم فیلم قابل قبولی است که مردم بروند سينما بخندند با فیلم که این هم میتواند برای ما باقيات صالحات باشد.