افراد توانیاب بسیاری هستند که تمایلی به حضور در گروههایی که برای توانیابی آنان درنظر گرفته شده ندارند. چطور شد که شما به این نتیجه رسیدید که در یک انجمن توانیابی حضور پیدا کنید؟
من کاملا اتفاقی با «رعد» آشنا شدم؛ آن هم در مسیر دانشگاه.
در چه رشتهای تحصیل میکردید؟
مدیریت دولتی.
موفق شدید مدرکتان را هم بگیرید؟
بنا به دوری و مشکلاتی که از لحاظ رفت و آمد داشتم مجبور به ترک تحصیل شدم، اما مدرکم معادل لیسانس حساب شد.
داشتید میگفتید که در مسیر دانشگاه...
بله؛ یکی از دوستانم که از اعضای توانیاب «رعد» بود در مسیر دانشگاه من را دید و پرسید که «دوست داری بری رعد؟» من هم از او در مورد «رعد» پرسیدم و یک بروشور به من داد. چند روز بعد با موسسه تماس گرفتم و کارآموز «رعد» شدم و در دورههای آن نزدیک به 3سال شرکت کردم.
چه سالی؟
زمستانسال 88.
در این دورهها چه اتفاقی افتاد؟
من تا آن زمان با افرادی که به هر دلیل دچار معلولیت بودند ارتباطی نداشتم و آنها را ندیده بودم. وقتی وارد محیط «رعد» شدم خیلی ناراحت شدم که چرا این بچهها که تا این اندازه خوب و مهربان هستند دچار عارضههای جسمیاند. کلا خودم و همه مشکلات جسمی و شرایط ویژهای که داشتم را فراموش کرده بودم.
با این شرایط برقراری ارتباط برای شما سخت بوده، درست است؟
در ابتدا ارتباط گرفتن با محیط برایم سخت بود، اما کار به جایی رسید که حتی روزهایی که کلاس هم نداشتیم دلم برای آنجا تنگ میشد. رفتهرفته ارتباط خوبی با «رعد» و بچههایش برقرار کردم و دورههای آن را گذراندم تا اینکه مرکز
علمی - کاربردی «رعد» شروع به فعالیت کرد و دنبال جذب نیرو بودند. من هم رفتم و فرم پر کردم و جذب شدم. با این وضع اولین تجربه کاریام را در یک محیط بزرگتر پیدا کردم و این مسأله خیلی برایم مهم بود.
پیش از آن با موسسه دیگری در ارتباط بودهاید؟
نه، برای اولین بار بود که با چنین جامعهای روبهرو میشدم.
چه حسی داشتید؟
خیلی خوشحال بودم که توانستم تواناییام را به دیگران نشان بدهم و به خودم ثابت کنم که خواستم و توانستم. این اتفاق خیلی خوب و خوشحالکنندهای بود. من نتیجه کارم را دیدم و در ادامه 400دانشجو را به دانشگاه جذب کردیم. من هم مجددا در آزمون دانشگاه شرکت و «رعد» را انتخاب کردم و در رشته گرافیک قبول شدم. گرافیک را خیلی دوست دارم و حتی در مسابقههای مختلف جهانی هم شرکت کردهام و رتبه پنجم را هم
به دست آوردهام.
پس وارد رشته گرافیک دانشگاه علمی - کاربردی «رعد» شدید...
بله. وارد دانشگاه شدم و خدا را شکر جزو دانشجوهای قابل قبول هم بودم. درسم هم که تمام شد بنا بر شرایط جسمیای که داشتم نباید زیاد کار میکردم و مجبور شدم که کارم را کمتر کنم؛ برای همین از دانشگاه فاصله گرفتم.
کجا رفتید؟
به قسمت روابطعمومی موسسه رفتم؛ 7 ماه است که در این قسمت طراح مجموعه هستم.
خیلیها معتقدند که نباید با واژهها بازی کرد و گفتن «توانیاب» یا «معلول» مشکلی را حل نمیکند؛ میخواهم از شما بهعنوان یک فرد توانیاب بپرسم که به کار بردن کلمه «توانیاب» به جای «معلول» چقدر میتواند تاثیرگذار باشد؟
صددرصد. خود من حس میکنم که وقتی این لفظ، یعنی «معلول» را در قبالم به کار میبرند، احساس خیلی منفیای را به دست میآورم؛ همهاش انرژی منفی است که داده میشود. فکر میکنم واژه «معلول» را باید برای کسی به کار برد که واقعا ناتوان است؛ اما من ناتوانی را در این بچهها ندیدم. به کار بردن کلمه «معلول» برای افرادی که دچار عارضههای جسمی هستند، اصلا درست نیست.
اگر موردی برای اضافهکردن باقی مانده، بفرمایید.
من از باور تمام افراد مجموعه «رعد» تشکر میکنم؛ اگر این باور نباشد بچهها نمیتوانند وارد اجتماع شوند و به راحتی به فعالیت بپردازند.