منوچهر آشتیانی جامعهشناس
از جمله آدمهایی هستم که در دوران زندگی خود وقایع زیادی را شنیده، دیده و نظاره کردهاند. به همین دلیل افکارم در زمان حال شکل نمیگیرد مثلا الان که داعش به وجود آمده از نظر من مهم نیست، مذاکرات 1+5 برایم اهمیتی ندارد. موضوعات روزمره که صداوسیما آنها را بازتاب میدهد، مهم نیست. اصلا فرقی نمیکند خبری که میشنوم مربوط به داخل ایران باشد یا خارج! دیگر هیچ خبری برایم اهمیت ندارد. برای من موضوعاتی که به نتیجه میرسد و نتیجهای مطلوب دارد، مهم است. مهم این نیست که فقط در جلسات شرکت کنیم، حرف بزنیم، مذاکره کنیم و ... مهم نتیجه و ثمره کار است. سوال این است که در تمام این رویدادها ثمره کار کجاست و چطور در صحن جامعه تأثیر میگذارد و دیده میشود؟ اصلا ثمرهای برای مردم دارد؟ امروز دارم به بیگانگی مردم ایران با بیش از دو سوم جمعیت جهان فکر میکنم. ریشه این بیگانگی کجاست؟ اتفاقاتی که از مشروطه به این طرف افتاد. از دوران رنسانس، غربیها تحول واقعی را آغاز کردند اما ما هنوز تحول به این معنا را تجربه نکردهایم. تحول چیست؟ حرکت رو به جلو به چه معناست؟ به این معنا که نانوای کشور هم متحول شود، وضع جامعه مدنی متحول شود، همهچیز باید تغییر کند. در طول سالهایی که تجربه زندگی در ایران و اروپا را داشتهام، پرسشی به صورت مداوم، در ذهنم تکرار میشود. آیا ما به معنای واقعی کلمه از جامعه مدنی بهرهمند هستیم؟ در طول 2500سال زندگی شاهنشاهی که تاریخ آن را پشتسر گذاشتیم، در هیچ دورهای علایق واقعی جامعه به درستی شکل نگرفتند. گرفتاریهای ما از 3000سال پیش شکل گرفته. جامعهپذیری ما بهنحوی شکل گرفته است که علایق خود را به خوبی نمیشناسیم. تجربه به من آموخته پشت علایق ما هم باید تفکر وجود داشته باشد و الا مسیر را اشتباه میرویم. مشکل کلی جامعه ما از مناسبات اجتماعی است و به پیروی نکردن از اصول درست باز میگردد؟ از دوره کانت بهاینسو تمام جوامع به سمت باز شدن حرکت کردهاند. ظرف و حجم جامعه ایران با دریافتیها مناسبت دارند. آیا کسانی که قرار است بین این ظرف و مظروف رابطه برقرار کنند، نسبت به وظیفه خود آگاهی دارند؟ تا زمانی که دنیا به سمت جلو حرکت میکند و برخی از ما مسائل را به شکلی که در بالا اشاره کردم مینگریم، کمیتمان لنگ خواهد زد. میدانید چرا بیشتر کشورهای جهان به کارها و رویکردهای ما ایراد وارد میکنند؟ چون ما همجنس آنها نیستیم. درگیر عارضه پوستی شدهایم که از درون ویران میکند. این بیماری به ظاهر ما کاری ندارد. با این وجود تشخیص این بیماری کار چندان مشکلی نیست...