وحید میرزایی طنزنویس
به بهانه جنگ لفظی این روزهای پرزیدنت ترامپ و رهبر کرهشمالی، مرور کوتاهی خواهیم داشت بر زندگی کیمجونگاون رهبر کرهشمالی. کیمجونگاون در هشتم ژانویه 1983 شاید هم 1984 در شهر پیونگیانگ دیده به جهان گشود. پرستاران بخش زنان و زایمان بیمارستان متوجه مدل عجیب موهای وی در همان بدو تولد شدند اما این توجه آنها برایشان گران تمام شد؛ چراکه پدر کیم کوچک اصلا دلش نمیخواست کسی به موهای فرزندش توجه ویژهای داشته باشد. برای همین تمام کادر بیمارستان را به جرم دقت در موی فرزندش اعدام کرد. کیمجونگاون فرزند یکی از زنان کیمجونگایل به نام «کویونگهی» است. برادر بزرگتر او کیم جونگ چول و برادر ناتنی بزرگتر آنها «کیمجونگنام» از مادری به نام «سونگ هیریم» در ۱۹۷۱ به دنیا آمده است. کلا یک عده «کیم» بودند که با یک تعداد «یونگ» ازدواج میکردند و فرزندانی به نام «جونگ» تحویل جامعه میدادند. کیم با اسم مستعار «پاک اون» و بهعنوان فرزند یکی از کارمندان سفارت کرهشمالی در سوییس به مدرسهای در سوییس رفت. همکلاسیهای کیمجونگاون وی را پسری بسیار شوخطبع توصیف کرده که گاهی به شوخی و به جهت انبساط خاطر خود، همکلاسیهایش را از دره به پایین پرتاب میکرد یا اسیدسولفوریک آزمایشگاه شیمی را داخل آفتابه آب همکلاسیها میریخت. بنا به شنیدهها او دانشآموز چندان موفقی نبوده و بهترین نمراتش را در درس فنیوحرفهای به دست آورده است. معلم چهارم ابتدایی وی در مصاحبهای اظهار داشت کیمجونگاون وقتی 16سال داشت.
کیمِ جوان پس از گذراندن دوران تحصیل به پیونگ یانگ بازگشت و مدتها کسی از وی خبر نداشت تا اینکه پدرش در دسامبر سال 2011 درگذشت و کیمجونگاون بهعنوان رهبر کرهشمالی معرفی شد. از آن به بعد بود که شیوهای خشن در مقابله با مخالفانش در پیش گرفت. در نظام سیاسی بسته کرهشمالی، نزدیکترین افراد به مقامات عالیرتبه سیاسی، اعضای خانواده آنها هستند.
«کیم کیون هو» و «یانگ سون تائه»، عمه و شوهرعمه کیمجونگاون، نزدیکترین افراد او به شمار میروند. شوهرعمه هم تا آن اندازه در سطوح اصلی قدرت نفوذ دارد که از او بهعنوان «مرد شماره 2 کشور» یاد میشود و نفوذ او به قدری است که با وجود اینکه همچون همه شوهرعمهها به گفتن جکهای بیمزه اهتمام میورزد اما کیم همیشه به لطیفههای او میخندد. در ژوئیه ۲۰۱۲ میلادی، رادیو دولتی کرهشمالی برای نخستینبار تأیید کرد که کیم جونگاون، رهبر جوان این کشور همسری به نام«ری سل جو» دارد.
«یعنی واقعا ما باید از رادیو بشنویم تو ازدواج کردی؟!» این اولین و آخرین جملهای بود که برادر بزرگترش «کیم جونگ نام» پس از باخبرشدن از ازدواج کیم به زبان آورد. «نام» فردای آن روز در مترو به قتل رسید. «ریسلجو» همسر کیم به چشم خواهری زنی زیبارو و دارای سجایای برجسته اخلاقی بود که از هر انگشتش صد هنر میبارید. البته هیچکدام به ما ربطی ندارد، چون او خودش شوهر دارد و شوهرش اگر بفهمد ما به چشم خواهری چه گفتهایم، حداقل دو موشک دوربرد بالستیک را به سمت پاچه شلوار ما روانه
میکند.
کیمجوناون درحال حاضر یک از رهبران دیکتاتور جهان محسوب میشود. رهبری که اطلاعات چندانی از او در دست نیست و حتی میتوان اطلاعات هرچند اندک موجود را هم آغشته به بزرگنمایی رسانهها دانست. مدل مویش مستدام و موشک بالستیکش، دوربرد باد.